- *غزل 280*
1-چو بَرشِکَست صَبا زُلـــفِ عَنبَــرافشانش
به هَر شکسته که پیوست، تازه شد جانش
2-کُجاست هَمنَفَسی تا به شَرح عَرضه دَهَم
که دل چه میکَشـَـد از روزگارِ هجرانش؟
*بَریدِ بادِ صَبا نامه ای که بُرد به دوست
زِخونِ دیدۀ ما بود مُهرِ عنوانش
* بَریدِ صُبحِ وَفا نامه ای که بُرد به دوست
زِخونِ دیدۀ ما بود مُهرِ عنوانش
زمانه از وَرَقِ گُل مثالِ رویِ توساخت
ولی ز شرمِ تو در غنچه کرد پنهانش
3- زمانه از وَرَقِ گُل مثالِ رویِ تو بست
ولی ز شرمِ تو در غنچه کرد پنهانش
4- تو خفتهای و نَشُد عشق را کَرانه پدید
تَبارَکَ الله از این ره که نیست پایانش
تو خستهای و نَشُد عشق را کَرانه پدید
تَبارَکَ الله از این ره که نیست پایانش
بسی شدیم و نَشُد عشق را کَرانه پدید
تَبارَکَ الله از این ره که نیست پایانش
5-جَمالِ کَعبه مگــر عُذِر رَهرَوان خواهد
که جانِ زنده دلان سوخت در بیابانش
براین شکستة بیتُ الحَزَن که میآرد
نشانِ یوسـف دل از چَهِ زنخـدانش؟
6- بدین شکستة بیتُ الحَزَن که میآرد
نشانِ یوسـف دل از چَهِ زنخـدانش؟
بگیرم آن سَرِ زُلف و به دَستِ خواجه دَهَم
که دادِ من بِسِتانَد ز مکر و دستانش
بگیرم آن سَرِ زُلف و به دَستِ خواجه دَهَم
که کُشت حافظِ بیدل ز مکر و دستانش
7-بگیرم آن سَرِ زُلف و به دَستِ خواجه دَهَم
که سوخت حافظِ بیدل ز مکر و دستانش
*****************************
وزن غزل:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان (بحر مجتث مثمن مخبون اصلم)
1-چو بَرشِکَست صَبا زُلـــفِ عَنبَــرافشانش
به هَر شکسته که پیوست، تازه شد جانش
موضوع بیت:نفحات ربانی(نفحات ربانی روح عاشق را فرح می بخشد)
مضمون بیت: بوي زلف يار
معنی واژگان:برشکستن: ترک کردن و رها کردن (البته مفهوم ديگر برشکستن نيز که پريشان کردن و پيچ و تاب دادن زلف شاهد باشد مورد نظر بوده است)/ صبا: بادي که از طرف شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور و پيامبر ميان عاشق و معشوق است/ عنبرافشان: عطرآگين، خوشبو/ شکسته: مقصود شکسته دل است/ پيوست: رسيد، برخورد.
آرایه ها: نوعی جناس در شکست و شکسته / واج آرایی:تکرار آواي «s» و «z» و حرف «ش»
معنی بیت: چون نسیم بهاری گیسوی مشک ریز یار را چین و شکن داد و پریشان کرد و رفت ، آنگاه به هر شکسته دلی که رسید، از بوی زلف دوست به وی جانی تازه بخشید.
…………………………..
2-کُجاست هَمنَفَسی تا به شَرح عَرضه دَهَم
که دل چه میکَشـَـد از روزگارِ هجرانش؟
موضوع بیت:حدیث فراق – محرم و نامحرم
مضمون بیت: هجران يار و شرح آن
معنی واژگان:هم نفس: دوست موافق، مصاحب هم جنس/ بشرح: به طور مشروح/ عرضه دهم: عرض کنم، بگويم/ مي کشد: تحمّل مي کند/ روزگار هجران: ايّام دوري.
معنی بیت: کجاست يار و هم دمي تا به تفصيل برايش بيان کنم که دل عاشق من از دوري و فراق معشوق چه ها مي کشد؟
محصول بيت ــ كجاست همدمى تا كه از غصه خود برايش تعريف كنم و بگويمش كه دل در ايام فراق جانان چه مىكشد. مقصود: يار موافقى مىخواهم تا آلام و محنى كه در ايام جدائى جانان كشيدهام برايش شرح دهم.
……………………………
3- زمانه از وَرَقِ گُل مثالِ رویِ تو بست
ولی ز شرمِ تو در غنچه کرد پنهانش
موضوع بیت:اولیای الهی (اولیاء مظهر یا لطیف الهی هستند و در سایۀ اویند)
مضمون بیت: چهره ي بهتر از گل معشوق
معنی واژگان:زمانه: روزگار، دهر/ ورق گل: گلبرگ، گل سرخ/ مثال: شبيه/ بست: ساخت، به وجود آورد.
آرایه ها: تشبيه تفضيل و مضمر، همچنين حسن تعليل در اين بيت وجود دارد/تناسب در ورق و گل و بستن و غنچه /تناسب در ورق گل و روي
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: روزگار از برگ گل همانند چهرۀ تو را آراست و نقش بندی کرد ولی از شرمساری ورقهای گل را در غنچه پنهان کرد ، چه دریافت که گل با همه زیبائی نمودار چهرۀ تو نتواند بود.
……………………………….
4- تو خفتهای و نَشُد عشق را کَرانه پدید
تَبارَکَ الله از این ره که نیست پایانش
موضوع بیت:عشق (عشق و راه بی پایان عشق )
مضمون بیت: راه عشق و عاشق خسته و خفته
معنی واژگان:خفته اي: مقصود آن است که تو از طيّ راه مانده و خسته شده اي و خوابيده اي/ کرانه: انتها، پايان/ تبارک الله: پاک و منزّه است خداي بزرگ (در فارسي اين ترکيب عربي براي تعجّب به کار مي رود.)
قواعد: تبارک الله: در سیاق فارسی از اصوات (شبه جمله ) است برای تعجب یعنی شگفتا – در صفحۀ 326 جامع نسخ دیوان حافظ تألیف مسعود فرزاد در دو نسخه«بسی شدم» به جای «تو خفتۀ» آمده که بر متن ترجیح دارد .
آرایه ها: تناسب در خفته و راه و پايان و کرانه
معنی بیت: طریق عشق را بسیار پیمودیم و به نهایت آن نرسیدیم ، شگفتا از این راه که پایانی و کرانه ای ندارد.
………………………………
5-جَمالِ کَعبه مگــر عُذِر رَهرَوان خواهد
که جانِ زنده دلان سوخت در بیابانش
موضوع بیت:مشکلات راه سلوک(وصال یار تمام مشکلات را جبران می کند)
مضمون بیت: وصال و جبران سختيهاي راه عشق
معنی واژگان:کعبه: خانه ي خدا که به شکل مکعّب است و در درون مسجدالحرام در مکّه قرار دارد/عذر خواستن: جبران زحمت کردن/ رهروان: مقصود باديه پيمايان راه کعبه است/ زنده دلان: روشن روانان، روشن ضميران.
آرایه ها: تناسب در کعبه و رهروان و سوختن و بيابان
واج آرایی: تکرار حرف «ن» و آواي «آ»
معنی بیت: همانا زیبایی دیدار کعبه عذرخواه سالکان می شود و بلاها و رنج هایی که در راه رسیدن به او کشیده اند ، تلافی می کند ، چه جان روشن ضمیران در صحرایش از آتش بلا و مصیبتهای سفر گداخت ؛ حافظ در غزل دیگر فرماید:
خار ار چه جان بکاهد، گل عذر آن بخواهد
سهلست تلخی می در جنب ذوق مستی
……………………..
6- بدین شکستة بیتُ الحَزَن که میآرد
نشانِ یوسـف دل از چَهِ زنخـدانش؟
موضوع بیت:وصال(مژدۀ وصل)
مضمون بیت: دل عاشق و چاه زنخدان معشوق
معنی واژگان:شکسته: مقصود شکسته دل است/ بيت الحزن: کلبه ي احزان، خانه اي که يعقوب در فراق يوسف در آن خانه مي رفت و به گريه و زاري مي پرداخت/ چه زنخدان: گودي زيبايي که در چانه ي زيبارويان است و باعث زيبايي بيشتر آنان مي شود.
قواعد: یوسف دل:تشبیه صریح/ چاه زنخدان:تشبیه صریح
آرایه ها: در ضمن تلمیحی دارد به داستان حضرت یعقوب و یوسف و افکندن برادران وی را در چاه /تناسب در شکسته و بيت الحزن و يوسف و چه و نشان
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ي»
معنی بیت: کیست که از یوسف دل که در چاه ذقن یار افتاده است به من که در غم خانۀ فراق گرفتارم اثری و نشانی بیاورد.
………………………
7-بگیرم آن سَرِ زُلف و به دَستِ خواجه دَهَم
که سوخت حافظِ بیدل ز مکر و دستانش
موضوع بیت:عشق (مکر معشوق در حق عاشق )
مضمون بیت: (حافظ تنگدل) (مدح وزير)
معنی واژگان:بيدل: عاشق آزرده/ مکر و دستان: مکر و حيله
واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»
معنی بیت: بر آن سرم که سر گیسوی وی را به چنگ آورم و برای دادخواهی بکف خواجه(شاید مقصود خواجه جلال الدین تورانشاه وزیر شاه شجاع باشد که دوست صمیم حافظ بوده است) بسپارم ، چه حافظ دل از دست داده از فریب و نیرنگش در آتش بیداد سوخت.
……………………………………..