• *غزل 276*

1-  باغبان گَر پَنج روزی صُحبَتِ گُل بایَدَش

           بـر جَفایِ خارِ هِجران صـبرِ بلبل بایدش

2- ای دل انـدربنـدِ زلفش از پریشانی مَنال

           مُرغِ زیرک چون به دام افتد، تحمّل بایدش

3- رِندِ عالَم سـوز را با مصلحت بینی چه کار؟

           کارِ مُلک است آن که تدبیر و تأمّل بایدش

4- تکیه بر تقوی و دانش در طَریقت کافریست

           راهــرو گـَـر صَد هنــر دارد، توکّل بایدش

با چُنیـن زُلف و رُخی بادَش نَظَربازی حرام

           هر که رویِ یاسَمین و جَعدِ سنبل بایدش

5- با چُنیـن زُلف و رُخَش بادا نَظَربازی حرام

           هر که رویِ یاسَمین و جَعدِ سنبل بایدش

نازهـا زان نـــرگسِ مستانه‌اش باید کشید

           این دلِ شوریده تا آن جَعدِکاکُل بایدش

6- نازهـا زان نـــرگسِ مستانه‌اش باید کشید

           این دلِ شوریده تا آن جَعد و کاکُل بایدش

 7- ساقیا در گــردشِ ساغَر، تَعلُّل تا به چند؟

           دور چون با عاشقان افتد تَسَلسُل بایدش

 8- کیست حافِظ تا نَنوشَد باده بی آوازِ رود؟

           عاشقِ مِسکین چرا چَندین تَجَمُّل بایدش؟

وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ( بحر رمل مثمن محذوف)

1-  باغبان گَر پَنج روزی صُحبَتِ گُل بایَدَش

           بـر جَفایِ خارِ هِجران صـبرِ بلبل بایدش

موضوع بیت:مشکلات راه سلوک(تحمل مشکلات راه سلوک)

مضمون بیت: صبر بر هجران

معنی واژگان:پنج روز: اشاره به مدّت کم و کوتاه است/ صحبت: همنشيني/ گل: مقصود گل سرخي است که از آن گلاب به دست مي آيد/ بایدش: باید او را ( باغبان را)،

قواعد: بایدش: ش ضمیر متصل مفعولی متمم فعل ( باید)/خار هجران: اضافه تشبيهي است يعني دوري از يار به خار تشبيه شده است.

آرایه ها: تناسب در باغبان و گل و خار /تضاد یا طباق در گل و خار

واج آرایی: تکرار حرف «ب»

معنی بیت: اگر باغبان بخواهد چند روزی با گل همنشین باشد، بر سرزنش و درشتی خار فراق باید چون بلبل شکیبائی ورزد.

…………………………….

2- ای دل انـدربنـدِ زلفش از پریشانی مَنال

           مُرغِ زیرک چون به دام افتد، تحمّل بایدش

موضوع بیت: مشکلات راه سلوک(تحمل مشکلات راه سلوک)-مقام صبر

مضمون بیت: دل عاشق و زلف يار

معنی واژگان:بند زلف: معمولاً شعرا پيچ و تاب زلف را دام دل عاشق مي دانند و کلمه ي «پريشاني» در اين بيت هم اشاره اي است به پريشاني دل عاشق که در بند زلف گرفتار است و هم اشاره اي است به پريشاني زلف/تحمّل: صبر و بردباري توأم با تعقّل/ مصراع دوم شايد اشاره اي باشد به کبوتر طوق دار (مطوّقه) در کليله و دمنه که با زيرکي و صبر و طرح ريزي، خود و همراهانش را از دام صيادي نجات داد.

آرایه ها: تناسب در زلف و پريشاني /تناسب در بند و مرغ و دام

واج آرایی: تکرار حرف «د»

معنی بیت: دلا در شکنج گیسوی یار از آشفته حالی شکوه مکن که گفته اند: چون مرغ باهوش بدام گرفتار شد باید بردباری نماید نه بیتابی تا راه نجاتی پدید آید؛ سعدی گوید:

در سرو کار تو کردم دل و دین با همه دانش

       مرغ زیرک بحقیقت منم امروز و تو دامی

…………………………………

3- رِندِ عالَم سـوز را با مصلحت بینی چه کار؟

           کارِ مُلک است آن که تدبیر و تأمّل بایدش

موضوع بیت:تدبیر و تقدیر(به مقصدرسیدگان را به تدبیر کار نیست)-قضا و قدر

مضمون بیت: رند و مصلحت بيني

معنی واژگان:رند: کسي که ظاهري بد و باطني نيکو دارد و از همه ي لحظات عمر خويش در رسيدن به معشوق حقيقي استفاده مي کند/ عالم سوز: ترک کننده ي همه چيز بجز معشوق حقيقي/ مصلحت بيني: کار کردن به مقتضاي زمان و مکان و دورانديشي مادّي/ ملک: پادشاهي، مملکت داري/ تدبير: فکر کردن، انديشه کردن، طرح ريزي کردن/ تأمل: دقت در امور.

آرایه ها: تناسب در مصلحت بيني و تدبير و تأمل

واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ب»

معنی بیت: قلندر وارستة از جهان گذشته و خانمان بر باد داده باصلاح اندیشی و مال اندوزی کاری ندارد؛ ملک رانی و کشورداری است که نیاز بچاره اندیشی و ژرف نگری دارد.

…………………………….

4- تکیه بر تقوی و دانش در طَریقت کافریست

           راهــرو گـَـر صَد هنــر دارد، توکّل بایدش

موضوع بیت:مقام توکل

مضمون بیت: طريقت و توکل

معنی واژگان:تکيه: اعتماد/ تقوي: پرهيزگاري/ طريقت: مذهب سير و سلوک صوفيانه/ کافري: بي ايماني/ راهرو: سالک/ صد: نشانه کثرت/ صدهنر: کمالات بيشمار/ توکل: اعتماد به ذات حق

آرایه ها: تناسب در طريقت و راهرو و توکل / تضاد در تقوي و کافري

واج آرایی: تکرار حرف «ر» در بيت و تکرار آواي «t» در مصراع اول.

معنی بیت: در سلوک عارفانه و سپردن طریق عشق اتکاء بر پرهیزگاری و علم خود داشتن و باین دو مغرور شدن کفرست و حجاب راه. اگر سالک صد کمال هم دارد باید کار خود را بعنایت حق واگذارد.

………………………………..

5- با چُنیـن زُلف و رُخَش بادا نَظَربازی حرام

           هر که رویِ یاسَمین و جَعدِ سنبل بایدش

موضوع بیت:غفلت (سالک غفلت گریز است )

مضمون بیت: زلف و چهره ي معشوق

معنی واژگان:نظربازي: زيبايي شناسي و لذت بردن از زيباييها و ارتباط دادن اين زيبائيها با جمال حق در ذهن/ جعد: موي مجعد، زلف پيچان.

آرایه ها: جعد سنبل: استعارة مکنیه، اضافة تخصیصی همچنین است روی یاسمین/ در اين بيت لفّ و نشر مشوش وجود دارد يعني روي ياسمين با رخ و جعد سنبل با زلف مناسبت دارد/ تشبيه تفضيل و مضمر

 واج آرایی:تکرار حرف «ي»

معنی بیت: حرام و نارواست بر کسی که با وجود چهرة یار و گیسوی وی بنظر کردن بر رخسار یاسمین و زلف پیچان سنبل نیازی داشته باشد.

………………………….

6- نازهـا زان نـــرگسِ مستانه‌اش باید کشید

           این دلِ شوریده تا آن جَعد و کاکُل بایدش

موضوع بیت: ناز و نیاز

مضمون بیت: چشم و زلف يار

معنی واژگان:ناز: کرشمه و غمزه، تکبر و فخر فروشي معشوق/ نرگس مستانه: چشم خمارآلود/ کشيدن: تحمّل کردن/ شوريده: پريشان/ جعد: موي مجعد، زلف پيچان/ کاکل: موي ميان سر که غالباً در ديوان حافظ به جاي موي جلو سر يعني طرّه به کار مي رود.

آرایه ها: تناسب در مستانه و شوريده با هم تناسب دارند/ نوعی تناسب در نرگس و جعد و کاکل

واج آرایی: تکرار حرف «ي» در بيت و تکرار حرف «ن» در مصراع اول

معنی بیت: تا دل آشفته و مجذوب ما را گزیری از آن گیسوی پیچان و طره نباشد، کرشمة بسیار از نرگس مخمور یار (چشم خمارآلود یار) باید تحمل کند.

……………………………..

7- ساقیا در گــردشِ ساغَر، تَعلُّل تا به چند؟

           دور چون با عاشقان افتد تَسَلسُل بایدش

موضوع بیت:عنایت (تمنای عنایت از ساقی )

مضمون بیت: مجلس عاشقان و گردش جام

معنی واژگان:تعلل: درنگ و کوتاهي کردن، بهانه آوردن/ دور: به گردش درآوردن جام در مجلس شراب ،در اصطلاح فلاسفه و اهل معقول عبارت از توقف دو امر است بر یکدیگر که نتیجة آن توقف شیء بر نفس است و توقف شییء بر نفس محال باشد ( نقل باختصار از لغت نامة دهخدا)/ افتد: برسد، مي رسد/ تسلسل: پي در پي بودن/ دور در فلسفه توقّف دو امر است بر يکديگر که نتيجه ي آن توقف شيء بر نفس است، تسلسل در فلسفه ترتيب امور غيرمتناهي است به نحوي که مرتبه ي سابق بر مرتبه ي لاحق مترتّب باشد.

 قواعد: تعلل: مصدر باب تفعل از مجرد علت

آرایه ها:تناسب در گردش و دور و تسلسل / نوعي هم آهنگي و هم آوايي در تعلّل و تسلسل

 واج آرایی:تکرار آواي «آ»

معنی بیت: ای ساقی تا کی از بگردش درآوردن جام تن میزنی و درنگ روا میداری، گردش پیمانه چون بعاشق رسد، باید پیوستگی و توالی داشته باشد، در این مصراع بایهام از دور و تسلسل معنی بعید آن که بگردش درآمدن و پیوستگی یافتن باشد مقصود است.

………………………………

8- کیست حافِظ تا نَنوشَد باده بی آوازِ رود؟

           عاشقِ مِسکین چرا چَندین تَجَمُّل بایدش؟

موضوع بیت:ترک تعلقات (پرهیز از زوائد در راه سلوک)

مضمون بیت: حافظ عشق و تجمّل

معنی واژگان:باده: شراب/ رود: نام سازي است که آن را عود و بربط نيز مي گويند/ مسکين: بيچاره/ تجمّل: پاي بند جاه و جلال بودن، جاه و جلال

واج آرایی:تکرار آواي «آ»

معنی بیت: حافظ آن کس نیست که برای نوشیدن می نیاز به نوای رود و مطرب و دیگر تکلفها داشته باشد،بلی، عاشق بیچارة تنگدست باندیشه بزم باشکوه و آراستگی مجلس نیست.

…………………………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا