• *غزل 269*

1-دِلا رَفیقِ سفر بَختِ نیکخواهَت بس

           نَسیـمِ روضة شیراز، پِیکِ راهَت بس

2-دِگَر زِ منزلِ جانان سفر مَکُن دَرویش

           که سِیـرِ مَعنوی و کُنجِ خانِقاهَت بس

3-وَگَر کَمین بِگُشایَد غَمی ز گوشة دل

           حـَـریمِ دَرگَهِ پیــرِ مُغان پناهت بس

به صَــدرِ مِصطَبه بنشیــن و ساغـری می‌نوش

           که این قَدَر ز جهان کسبِ مال و جاهَت بس

4-به صَــدرِ مِصطَبه بنشیــن و ساغـرِ می‌نوش

           که این قَدَر ز جهان کسبِ مال و جاهَت بس

زیادَتـی مَطَلَب، کار بر خود آسـان کن

          که شیشه ای میِ لعل و بتی چو ماهت بس

5-زیادَتـی مَطَلَب، کار بر خود آسـان کن

           صُراحیِ میِ لعل و بتی چو ماهت بس

زمان به مـَـردمِ نادان دهــد زِمامِ مـُـراد

           تو اهلِ دانش و فضلی ،همین گناهت بس

6-فَلَک به مـَـردمِ نادان دهــد زِمامِ مـُـراد

           تو اهلِ فضلی و دانش ،همین گناهت بس

7-هَوایِ مَسکَنِ مألوف و عَهدِ یارِ قَدیم

          ز رهروانِ سفرکرده عذرخواهت بس

8-به مِنَّتِ دگران خو مکن که در دو جهان

           رِضــایِ ایــزد و اِنعــامِ پادشاهـَـت بس

به هیچ، وِردِ دگر نیست حاجتَت حافظ

           دعایِ نیــم شب و درسِ صبحگاهت بس

9- به هیچ، وِردِ دگر نیست حاجت ای حافظ

           دعایِ نیــم شب و درسِ صبحگاهت بس

******************************

وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن (بحر مجتث مثمن مخبون اصلم)

1-دِلا رَفیقِ سفر بَختِ نیکخواهَت بس

           نَسیـمِ روضة شیراز، پِیکِ راهَت بس

موضوع بیت:همنشینی(رفیقان راه سلوک)- توفیق الهی

مضمون بیت: رفيق سفر و پيک راه

معنی واژگان:دلا: عزيز من/ بخت نيکخواه: طالع خيرخواه/ نسيم: باد ملايم، بوي خوش/ روضه: باغ پيک: قاصد

قواعد: روضه ي شيراز اضافه ي تشبيهي است که شيراز به باغي چون بهشت تشبيه شده است/ روضه ي شيراز تشبیه صریح.

واج آرایی:تکرار حرف «ر» و آواي «آ»

معنی بیت: ای دل ، همسفر تو طالع سازگارت بسنده است و باد ملایم باغ شیراز قاصد و راهنمای تو برای بازگشت به وطن کافی است.

……………………………

2-دِگَر زِ منزلِ جانان سفر مَکُن دَرویش

           که سِیـرِ مَعنوی و کُنجِ خانِقاهَت بس

موضوع بیت:سالک (سیر انفسی سالک برای رسیدن به مقامات )

مضمون بیت: بي اعتقادي حافظ به سفر ظاهري که مورد نظر بعضي از فرق صوفيه است

معنی واژگان:جانان: معشوق/ منزل جانان: دل و روان عاشق که محلّ نزول معشوق حقيقي است/ درويش: معمولاً اين کلمه در ديوان حافظ در مفهوم مثبت و به معني صوفي راستين مي آيد/ سير معنوي: سفر روحي و توأم با معنويّت/خانقاه: محلّ درويشان و صوفيان

آرایه ها: تناسب در کلمات منزل و سفر و سير / تناسب در درويش و سير معنوي و کنج خانقاه

واج آرایی: تکرار حرف «ن»

معنی بیت: ای صوفی صافی درون از کوی معشوق آهنگ سفر مکن ، چه ماندن در وطن و مقیم خانقاه شدن و سیر انفسی کردن تو را کفایت می کند.

………………………………

3-وَگَر کَمین بِگُشایَد غَمی ز گوشة دل

           حـَـریمِ دَرگَهِ پیــرِ مُغان پناهت بس

موضوع بیت: پیر( پیر مغان ) – ولایت(ولی الهی کفایت سالک می کند)

مضمون بیت: مي و ميخانه، دواي غم و اندوه

معنی واژگان:کمين گشودن: قصد هجوم کردن/ حريم: اطراف/ درگه پيرمغان: ميخانه/ پیر مغان:رهبر روحانی و پیر دلیل و خضر/ طریق.پناه: ملجأ، جان پناه بردن

آرایه ها: تناسب در گوشه و حريم و درگه و پناه

واج آرایی: تکرار حرف «گ» و «ي»

معنی بیت: و اگر اندوهي از گوشه ي دل بيرون بيايد و به سويت حمله کند، حريم آستان پير ميکده به عنوان پناه گاه براي تو کافي است.

محصول بيت ــ اگر غمى از گوشه دل در كمينت باشد حريم درگه پيرمغان براى پناه تو كافى است. يعنى اگر غمى بردلت بنشيند برو به ميخانه باده بخور.

…………………………….

4-به صَــدرِ مِصطَبه بنشیــن و ساغـرِ می‌نوش

           که این قَدَر ز جهان کسبِ مال و جاهَت بس

موضوع بیت:قناعت (سالک امور دنیوی را بر خود آسان می گیرد)

مضمون بیت: ميخانه نشيني و مي نوشي و ارزش آن

معنی واژگان:صدر: بالا/ مصطبه: ميخانه، سکّويي که در ميخانه ها بوده است/ ساغر: پياله ي شراب/ قدر: اندازه/ کسب: بدست آوردن/جاه: مقام

آرایه ها: تناسب در مصطبه و ساغر و مي و نوشيدن / در بيت لف و نشر مشوّش وجود دارد.

واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»

معنی بیت: بر پیشگاه سکوی میخانه تکیه بزن و جام بگیر که همین اندازه خواسته و مقام از گیتی به دست آوردن (صدر نشین میخانه بودن و می بر کف داشتن)برای تو بس باشد.

………………………………….

5-زیادَتـی مَطَلَب، کار بر خود آسـان کن

           صُراحیِ میِ لعل و بتی چو ماهت بس

موضوع بیت: قناعت (سالک در ملازمت با می و معشوق؛ امور دنیوی را بر خود آسان می گیرد)

مضمون بیت:( ضديّت با زيباده طلبي- حدّ نهايي خوشبختي)

معنی واژگان:زيادت: زياديي بر آنچه داري/ صراحي: شيشه ي شراب، تنگ شراب/ مي لعل: شراب سرخ، شراب گلگون/ بت: زيبارو

معنی بیت: زياده طلب مباش و کار را بر خود آسان بگير که جام شراب سرخ رنگ و معشوق ماه رو براي تو کافي است.

محصول بيت ــ در طلب چيز زياد مباش و كار را بر خود آسان گير يعنى به خودت فشار وارد مكن زيرا يك شيشه شراب قرمز و يك بت چون ماه براى تو بس است.

………………………………..

6-فَلَک به مـَـردمِ نادان دهــد زِمامِ مـُـراد

           تو اهلِ فضلی و دانش ،همین گناهت بس

موضوع بیت:دنیا و بی اعتباری آن (روزگار سفله و کامبخشی به سفلگان)

مضمون بیت: دنيا به کام جاهلان است

معنی واژگان:فلک: آسمان، سپهر کج رفتار/ زمام مراد به کسي دادن: او را به آرزوهايش رسانيدن

آرایه ها: زمام مراد: استعارۀ مکنیه /تضاد در مردم نادان، و اهل فضل و دانش

واج آرایی: تکرار حرف «م»

معنی بیت: گردون سر رشتۀ آرزو و مطلوب را به نادانان می سپارد و آنان را به کام میرساند ، تو صاحب فضیلت و علمی و همین از نظر فلک کافی است که تو را محروم دارد.

……………………………

7-هَوایِ مَسکَنِ مألوف و عَهدِ یارِ قَدیم

          ز رهروانِ سفرکرده عذرخواهت بس

موضوع بیت:عهد ازلی(وفای به عهد عشق ازلی)

مضمون بیت: بهانه ي بي ميلي به مسافرت

معنی واژگان:هوي: دوستي/ مسکن مألوف: سرزمين آشنا/ عهد يار قديم: پيمان با يار کهن/ رهروان سفرکرده: سفرکردگان/ عذرخواه: مايه ي بهانه و عذر

واج آرایی: تکرار حرف «ر» در مصراع دوم

معنی بیت: هوای خوش وطن که بدان انس و الفت داری و پیمان یاران دیرینه به جای همراهان سفر گزیده برای پوزش خواهی از تو کفایت می کند و تو را دل خوش میدارد.

…………………………….

8-به مِنَّتِ دگران خو مکن که در دو جهان

           رِضــایِ ایــزد و اِنعــامِ پادشاهـَـت بس

موضوع بیت:قناعت(منت دونان نکشیدن وبه عطای خداوندی راضی بودن)

مضمون بیت: :(منّت کشيدن/ داده ي خدا و انعام شاه).

معنی واژگان:منّت: سپاس، ستايش/ خومکن: عادت مکن/ رضاي خدا: در دو مفهوم است، يکي رضايت داشتن خدا از بنده و ديگر رضايت داشتن بنده از آنچه خدا داده است/ انعام: بخشش/ در بيت حالت جمع و تفريق هست يعني رضايت خدا مربوط به آن جهان و انعام پادشاه مربوط به اين جهان است

واج آرایی:تکرار حرف «ن» و آواي «آ»

معنی بیت: به منّت و بخشش ديگران عادت مکن که در دو جهان رضايت خداوند و احسان پادشاه براي تو کافي است.

محصول بيت ــ عادت به منت ديگران نداشته باش زيرا در دو دنيا رضاى خداوند و انعام پادشاه برايت بس است. يعنى كسب رضايت خدا با اجراى او امرش و قانع گشتن به احسان و انعام پادشاه تو را بس است. مراد: برى حطام دنيا از ديگران منت مكش.

……………………………………….

9- به هیچ، وِردِ دگر نیست حاجت ای حافظ

           دعایِ نیــم شب و درسِ صبحگاهت بس

موضوع بیت:سحر ( گریۀ سحری و ورد شبانگاهی)

مضمون بیت: حافظ و دعاي شبانه و تفکّر بامدادي

معنی واژگان:ورد: دعايي که بطور مکرّر و گاهي زير لب خوانده مي شود/ درس: مقصود دراست و تفکّر است نه درس معمولي

واج آرایی: تکرار آواي «t» و «d»

معنی بیت: اي حافظ، به هيچ ذکر و دعاي ديگري نياز نداري و تنها دعاي نيم شب و درس سحري براي تو کافي است.

مرو به خواب، که حافظ به بارگاهِ قبول

ز وِردِ نيم شب و درسِ صبحگاه رسيد

محصول بيت ــ اى حافظ تو به هيچ ورد احتياج ندارى زيرا دعاى نيم شبى و درس صبحگاهى براى تو بس است. يعنى اشتغال به كار ديگر به جز از كار خاص لازم نيست فقط مشغول گشتن به اين دو چيز براى تو كافى است.

…………………………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا