- *غزل 258*
1- هِزار شُکر که دیدم به کامِ خویشَت باز
ز رویِ صِدق و صَفا، گشته با دلم دَمساز
2- رونــدگانِ طَــریـقت رَهِ بلا سـپــرنـد
رفیقِ عشق چه غم دارد از نَشیب و فراز؟
3- غمِ حبیب ،نهان بِه ز گفت و گویِ رقیب
که نیـست سیـنة اربابِ کینه محرمِ راز
غمِ حبیب ،نهان بِه ز جستجویِ رقیب
که نیـست سیـنة اربابِ کینه محرمِ راز
4- اگر چه حُسنِ تو از عشقِ غیر مُستَغنی ست
مـن آن نیـَـم، که از این عِشقبازی آیَم باز
5-چه گویَمَت که ز سوزِ دَرون چه میبینم؟
ز اشک پـرس حکایـت که من نیَم غَمّاز
*به نیم بوسه دعایی بخر زِ اهلِ دلی
که کِیدِ دشمَنَت از جان و جسم داردباز
چه فتــنه بود که مَشَّاطـة قَضا انگیخت
که گِردِ نرگسِ شوخش کشید سُرمة ناز
چه فتــنه بود که مَشَّاطـة قَضا انگیخت
که کرد نرگسِ شوخَش سیه به سُرمة ناز
6-چه فتــنه بود که مَشَّاطـة قَضا انگیخت
که کرد نرگسِ مستش سیه به سُرمة ناز
7- بِدین سپاس ،که مجلس، مُنوّر است به دوست
گَــرَت چو شَمع جَفایـی رســد بِسوز و بِساز
8- غَرَض کرشمة حُسن است ور نه حاجت نیست
جــمالِ دولــتِ مـحـمــود را به زلــف ِاَیــاز
9- غـزل سُراییِ ناهید، صَرفهای نبرد
در آن مَقام ،که حافظ برآورد آواز
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان ( بحر مجتث مثمن مخبون اصلم مسبع)
1- هِزار شُکر که دیدم به کامِ خویشَت باز
ز رویِ صِدق و صَفا، گشته با دلم دَمساز
موضوع بیت:وصل و هجران(وصل)
مضمون بیت: شدي از ديدن دوباره ي ممدوح
معنی واژگان:کام: آرزو/ صدق: راستي/صفا: صاف بودن و بي ريا بودن/ دمساز: يار و همدم
واج آرایی: ترکار آواي «s» و «z»
معنی بیت: هزار بار سپاس میگزارم که ترا بمراد دل خود یافتم که از راستی و پاکدلی با دل من همدم و موافق شده ای.
…………………………
2- رونــدگانِ طَــریـقت رَهِ بلا سـپــرنـد
رفیقِ عشق چه غم دارد از نَشیب و فراز؟
موضوع بیت:مشکلات راه سلوک(عاشق و استقبال از مشکلات سلوک)
مضمون بیت: سالک و عاشق و بلا و غم
معنی واژگان:روندگان: سالکان/ طريقت: راه و روش درويشي و تصوّف/ سپرند: طي مي کنند/ رفيق عشق: عاشق/ نشيب: سرازيري/فراز: سربالايي، بلندي
آرایه ها: تناسب در روندگان و طريقت و ره و سپردن و نشيب و فراز /تضاد یا طباق در نشيب و فراز
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: رهروان طریق معرفت راه محنت می پیمایند، آری آنکه با عشق همراه و یار گشت از دشواری و ناهمواری راه بیمی بخود راه ندهد.
……………………………..
3- غمِ حبیب ،نهان بِه ز گفت و گویِ رقیب
که نیـست سیـنة اربابِ کینه محرمِ راز
موضوع بیت:کتمان سِرّ(راز دوست را با دشمن مگو)
مضمون بیت: عاشق و معشوق و رقيب
معنی واژگان:حبيب: محبوب، معشوق/ رقيب: مراقب و نگهبان معشوق/ ارباب کينه: کينه ورزان، منتقمين/ محرم: رازدار
آرایه ها: نوعی سجع و جناس در حبيب و رقيب / رقيب جزو کينه ورزان به حساب آمده است/ آغاز کلمه ي نيست و آغاز کلمه ي سينه نوعي آهنگ واژگون (نيس و سين) دارد که با ظرافت تعبيه شده است./ جناس در سينه و کينه
واج آرایی: تکرار حرف «ب» و «ي»
معنی بیت: غم عشق دوست را از گفتگوی رقیب همان به که پوشیده دارند، چه سینة کینه توزان دشمن خوی شایستة راز جانان نیست.
……………………………….
4- اگر چه حُسنِ تو از عشقِ غیر مُستَغنی ست
مـن آن نیـَـم، که از این عِشقبازی آیَم باز
موضوع بیت:ناز و نیاز
مضمون بیت: (وفاداري عاشق) (استغناي معشوق)
معنی واژگان:حسن: زيبايي/مستغني: بي نياز/ آيم باز: دست بردارم، منصرف شوم
آرایه ها: تناسب درحسن و عشق و عشقبازي /نوعی جناس در عشق و عشقبازي
واج آرایی: تکرار حرف «ن» و آواي «gh»
معنی بیت: اگرچه جمال تو نیازی بمهرورزی دیگران ندارد من آن کس نباشم که از پوئیدن راه عشق روبگردانم.
…………………………….
5-چه گویَمَت که ز سوزِ دَرون چه میبینم؟
ز اشک پـرس حکایـت که من نیَم غَمّاز
موضوع بیت:عشق (اشک افشای راز عاشقی می کند)
مضمون بیت: سوز عشق و اشک عاشق
معنی واژگان:سوز درون: سوزش دل، عشق سوزان/ غمّاز: سخن چين
آرایه ها: تناسب در سوز درون و اشک و غماز
واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»
معنی بیت: آنچه من از آتش دل میکشم، نتوانم گفت، این ماجرا را از آب دیده سؤال کن که من سخن چین نیستم و این راز فاش نسازم.
……………………………
6-چه فتــنه بود که مَشَّاطـة قَضا انگیخت
که کرد نرگسِ مستش سیه به سُرمة ناز
موضوع بیت:تجلی عشق(تجلی حُسن معشوق برای عاشق و شیفتگی او)
مضمون بیت: چشمان يار
معنی واژگان:فتنه: آشوب/ مشّاطه: آرايشگر/ مشاطة قضا: آرایشگر تقدیر/انگيخت: برپا کرد../ سرمة ناز: سرمة عشوه،
قواعد: مشّاطه ي قضا: اضافه تشبيهي است يعني قضا (حکم پروردگار) به آرايشگر تشبيه شده است/ نرگس مست: مقصود چشمانم يار است.
آرایه ها: سرمه ناز: ناز و کرشمه ي چشمان معشوق را به سرمه تشبيه کرده است/تناسب در مشّاطه و نرگس و سرمه و سيه /تناسب در فتنه و قضا و انگيختن
واج آرایی: تکرار آواي «t» در مصراع اول و تکرار آواي «s» و «z» در مصراع دوم
معنی بیت: چه بلای شگفتی بود که آرایشگر تقدیر بپا کرد، چه نرگس چشم وی (یار) را بسرمة عشوه و دلبری سیه فام نمود.
…………………………………
7- بِدین سپاس ،که مجلس، مُنوّر است به دوست
گَــرَت چو شَمع جَفایـی رســد بِسوز و بِساز
موضوع بیت:گل و خار (در وصال گل تحمل خار باید کرد)
مضمون بیت: سوز عشق و اشک عاشق
معنی واژگان:سپاس: شکر، شکرانه/ مجلس: در تعبير عرفاني مقصود دنيا و در تعبير غيرعرفاني همان محفل و بزم است/ منوّر: روشن، نوراني/ بسوز و بساز: همه سختي ها را تحمّل کن.
قواعد: منوّر: اسم مفعول از تنویر
آرایه ها: تناسب در مجلس و منوّر و شمع و بسوز / نوعی جناس در بسوز و بساز
واج آرایی: تکرار حرف «س»
معنی بیت: بشکرانه آن که محفل بجمال دوست نورانی است، اگر بر تو ستمی رود و درشتی و تندخوئی بینی شمع سان بگداز و شکایت مکن.
………………………………..
8- غَرَض کرشمة حُسن است ور نه حاجت نیست
جــمالِ دولــتِ مـحـمــود را به زلــف ِاَیــاز
موضوع بیت:ناز و نیاز
مضمون بیت: عشق فقط متّکي به زيبايي نيست
معنی واژگان:غرض: مقصود/ کرشمه ي حسن: چاشني ناز و غمزه ي محصول زيبايي/ جمال: زيبايي و شکوه و جلال/ محمود: مقصود سلطان محمود غزنوي سر سلسله ي غزنويان است/ اياز: ابوالنجم ايازاويماق، غلام ترکي که محبوب و موردنظر محمود بود و مخصوصاً سلطان محمود توجّه مخصوص به زلفين او داشت/ سپه سالار عزیز محمود غزنوی، نگاه کنید بصفحة 264 تاریخ بیهقی، تصحیح دکتر فیاض، چاپ اول، تهران و صفحة 55 چهار مقالة نظامی عروضی تصحیح دکتر معین چاپ تهران و صفحة 333 گلستان سعدی بکوشش نگارنده چاپ تهران؛ در ادبیات صوفیانه داستان عشق محمود و ایاز جلوة عرفانی گرفته است
آرایه ها: تناسب در کرشمه و حسن و جمال و زلف /تناسب در محمود و اياز /تناسب در دولت و محمود
واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»
معنی بیت: مقصود آنست که حسن ناز دلبرانه کند وگرنه چهرة اقبال محمودی نیازی بزلف ایاز ندارد؛ شاید مراد از نظر عرفانی این باشد که غرض از جلوه های گوناگون جمال تجلی حسن بی پایان محبوب ازلی است که همه باو نیازمندیم وگرنه آستان وی بارگاه بی نیازی و استغناست.
………………………………
9- غـزل سُراییِ ناهید، صَرفهای نبرد
در آن مَقام ،که حافظ برآورد آواز
موضوع بیت:حافظ و شعراو
مضمون بیت: حافظ و آواز
معنی واژگان:غزل سرايي: ترنّم غزل، آواز خواني و سرود افکني/ ناهيد: نام فارسي ستاره ي زهره است که نشانه ي شادي و طرب و رقص و آواز است/ پروردگار هنر صرفه اي نبرد: سودي ندارد، جايي ندارد/ مقام: جا، مکان/ برآورد آواز: مشغول آواز خواندن شود، صدا را به آواز بلند کند
آرایه ها: تناسب در غزل سرايي و ناهيد و حافظ و آواز برآوردن
واج آرایی: تکرار آواي «z» و «t»
معنی بیت: غزل سرودن زهره، پروردگار هنر، آنجا که حافظ نواخوانی کند، بیفایده مینماید و نمیتواند در رسائی و شیوائی بر سخن حافظ پیشی گیرد.
………………………………..