• *غزل 240*

1-ابــرِ آذاری بــرآمـد بـادِ نـوروزی وَزید

   وجهِ مَی می‌خواهم و مطرب، که می‌گوید: رسید؟

2-  شاهـِدان در جِلـوه و من شرمسارِ کیسـه‌ام

             بارِ عشق و مُفلِسی صَعب است، می‌باید کشید

3- قَحطِ جود است، آبرویِ خود نمی‌باید فروخت

          بــاده و گُـل از بَهـایِ خِرقه می‌باید خریـد

4-  گوییا خواهد گُشود از دولَتَم کاری که دوش

             من هَمـی‌کردم دُعا و صُبحِ صادِق می‌دمید

با لبیّ و صَد هزاران خنده آمد گل به باغ

               کَز کَـریمی گوئیا در گوشه‌ای بویی شنید

با لبیّ و صَد هزاران خنده آمد گل، بپرس

               کَز کَـریمی گوئیا در گوشه‌ای بویی شنید

5-  با لبیّ و صَد هزاران خنده آمد گل به باغ

               از کَـریمی گوئیا در گوشه‌ای بویی شنید

6- دامَنی گر چاک شد در عالم ِرندی، چه باک؟

            جامــه‌ای در نیــک نامی نیز می‌باید درید

این لطایف کَز لَبِ لَعلِ تو من گفتم ،که گفت

وآن تَطاول کز سرِ زلفِ تو من دیدم که دیـد؟

آن لطایف کَز لَبِ لَعلِ تو من گفتم ،که گفت؟

       وآن تَطاول کز سرِ زلفِ تو من دیدم که دیـد؟

7- این لطایف کَز لَبِ لَعلِ تو من گفتم ،که گفت؟          وین تَطاول کز سرِ زلفِ تو من دیدم که دیـد؟

عدلِ سلطان گر نپرسد حالِ مظلومانِ عشق

         گوشــه گـیران را زِ آسایش طَمَع باید بُرید

8-  عدلِ سلطان گر نپرسد حالِ مظلومانِ عشق

         گوشــه گـیران را از آسایش طَمَع باید بُرید

9- تیــرِ عاشق کـُـش ندانم بر دلِ حافظ که زد؟

         این قدر دانم که از شعرِ تَرَش خون می‌چکید

*******************************

وزن غزل:فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات(بحر رمل مثمن مقصور)

1-ابــرِ آذاری بــرآمـد بـادِ نـوروزی وَزید

   وجهِ مَی می‌خواهم و مطرب، که می‌گوید: رسید؟

موضوع بیت:آمدن بهار

مضمون بیت: بهار و شراب و مطرب

معنی واژگان:آذار: ماه ششم رومي مطابق اواخر اسفند و اوائل فروردين، بنابراين «ابر آذاري» را به «ابر بهاري» تعبير کرديم/ برآمدن: بالا آمدن، بر فراز آسمان پيدا شدن/ وجه: پول، خرجي/ که مي گويد رسيد: در زمانهاي قديم در مساجد و ساير اجتماعات کسي که چيزي از مردم طلب مي کرد، در ميان جماعت گاهي از کسي صدايي بلند مي شد که مي گفت «رسيد» يعني همه ي چيزي را که خواستي من به تو خواهم داد، اکنون حافظ جوانمردي را مي خواهد که اين کلمه را بگويد و پرداخت وجه مي و مطرب او را به عهده بگيرد./ حسن طلب دل انگيزي در اين بيت هست.

قواعد: ابرآذاری:موصوف و صفت نسبی.

آرایه ها: تناسب در آذار و نوروز و مي و مطرب /تناسب در  ابر و باد و برآمدن و وزيدن

واج آرایی: تکرار آواي «z» در مصراع اول و تکرار حرف «ي» در مصراع دوم

معنی بیت: ابربهاری نمایان شد و نسیم فروردین به جنبش آمد. من در جستجوی زر و سیم برای خرید باده و دادن دستمزد به رامشگرم،کدام جوانمرد می گوید: نیازت برآورده شد؟

……………………………

2-  شاهـِدان در جِلـوه و من شرمسارِ کیسـه‌ام

             بارِ عشق و مُفلِسی صَعب است، می‌باید کشید

موضوع بیت:اخلاص(وصال یار نقد خلوص می خواهد)

مضمون بیت: عشق و فقر

معنی واژگان:شاهدان: زيبارويان/ کيسه: مقصود کيسه ي نقدينه و پول است/ بار: سنگيني/ مفلسي: بي پولي، فقر/ صعب: سخت/ مي بايد کشيد: بايد تحمّل کرد عشق مربوط به «شاهدان در جلوه» و مفلسي مربوط به «من شرمسار کيسه ام»

آرایه ها: نوعي لفّ و نشر در شعر وجود دارد.

معنی بیت: زیبایان حسن نمائی می کنند و من از تهیدستی شرمنده ام، مهرورزی با تنگدستی کاری دشوار است و این بار گران را باید برد.

………………………

3- قَحطِ جود است، آبرویِ خود نمی‌باید فروخت

          بــاده و گُـل از بَهـایِ خِرقه می‌باید خریـد

موضوع بیت:همّت(سالک باید برروی تلاش و استقامت خویش بایستد)

مضمون بیت: (شکوه از زمانه – خرقه و شراب)

معنی واژگان:قحط: نبودن، نابودي/ جود: بخشش، سخاوت/ باده: شراب/ از بهاي: در مقابل قيمت/ خرقه: لباس درويشي، لباس صوفيانه / تعريض و کنايه به ارزش خرقه ي صوفيان زمان و نيز تعريض و کنايه به عمل اين صوفيان يعني گرو گذاشتن خرقه براي بدست آوردن شراب و پنهاني نوشيدن آن

آرایه ها: تناسب در قحط و جود و فروخت و بها و خريد /تضاد در فروخت و خريد

واج آرایی:تکرار آواي «d» و «t» و تکرار حرف «ي»

معنی بیت: خشکسال بخشش است، نبایدآبروی خویشتن را به امید واهی احسان کسان از دست داد. شراب و گل را به قیمت فروش دلق خود باید خریداری کرد.

………………………………

4-  گوییا خواهد گُشود از دولَتَم کاری که دوش

             من هَمـی‌کردم دُعا و صُبحِ صادِق می‌دمید

موضوع بیت:دعا(دعای مستجاب)

مضمون بیت: (اميدواري، فال نيکو زدن)

معنی واژگان:گوئيا: مثل اين که/ دولت: بخت مساعد، خوشبختي/ دوش: ديشب/ صبح صادق: بامداد راستين، سپيده دم حقيقي/ دميدن: طلوع کردن، سر زدن/ اشاره است به دعاي سحرگاهي و استجابت آن/ فال نيکو زدن

واج آرایی:تکرار حرف «د»

معنی بیت: پنداری از بخت نیک گرهی از کارم باز خواهد شد و گشایشی خواهم یافت چه من دعا می کردم و همانگاه صبح راستین طلوع می کرد و با دعای من نفس میزد وآمین می گفت.

………………………..

5-  با لبیّ و صَد هزاران خنده آمد گل به باغ

               از کَـریمی گوئیا در گوشه‌ای بویی شنید

موضوع بیت:فتح (مژدۀ فتح – اولیاء دستگیر افتادگانند)

مضمون بیت: فصل بهار و آرزوي بخشش

معنی واژگان:با لبي و صد هزاران خنده: حرف «و» در اينجا «واو تقريب» است يعني لبي که در آب لب صد هزاران خنده است، اشاره است به شکفتگي گل/ کريم: بخشنده، بزرگوار/ گوئيا: مثل اين که.

آرایه ها: تناسب در خنده و گل و باغ و بو و شنيدن / در اين بيت هم حسن طلب ظريفي وجود دارد

واج آرایی: تکرار حرف «ي» در مصراع دوم

معنی بیت: گل با لبی که برآن صدهزار تبسم نقش بسته بود، به گلستان خرامید؛ پنداری از رادمردی در مکانی بوئی برد و خبری شنید که دست به کرم گشاده است؛ صنعت حسن طلب ایهام آمیز در این بیت به کار رفته است.

…………………….

6- دامَنی گر چاک شد در عالم ِرندی، چه باک؟

            جامــه‌ای در نیــک نامی نیز می‌باید درید

موضوع بیت:نام و ننگ(سالک باید از نام و ننگ بگذرد)

مضمون بیت: رندي و نيکنامي

معنی واژگان:رندي: ظاهري بد و باطني نيک داشتن و از هر لحظه از عمر خود براي رسيدن به حق استفاده کردن/ چاک شدن: پاره شدن/ باک: ترس، اهميّت/ جامه در نيکنامي در بدن جامه از شدت شوق دريدن است و نيز اشاره اي است به پاره شدن جامه ي حضرت يوسف (ع) در تعقيب و گريز زليخا با او

آرایه ها: تناسب در دامن و چاک شدن و جامه و دريدن

واج آرایی: تکرار حرف «ي»

معنی بیت: اگر دامن تقوائی در جهان قلندری و عیاری پاره شد، جای نگرانی نیست، باید جامه ای هم در حسن شهرت فرسوده کرد یعنی مدتی را به نیک نامی باید گذراند.

……………………….

 7- این لطایف کَز لَبِ لَعلِ تو من گفتم ،که گفت؟

       وین تَطاول کز سرِ زلفِ تو من دیدم که دیـد؟

موضوع بیت:مقام قرب (هرکه مقرب تر لطایف سخنش بیشتر)

مضمون بیت: زلف و لب معشوق

معنی واژگان:لطايف: نکته هاي ظريف و دقيق/ لب لعل: لبهايي که مانند لعل «جواهر سرخ رنگ مشهور» سرخ و دل انگيز است/ تطاول: ظلم و ستم و درازدستي

قواعد: لطايف: جمع لطيفه، تطاول: مصدر باب تفاعل.

آرایه ها:تطاول: ظلم و ستم و درازدستي (که معني اخير با زلف تناسب دارد)

واج آرایی: تکرار حرف «ل»

معنی بیت: این نکته های آبدار که از لب لعل فام تو من بیان کردم کسی تا کنون نگفته است و این بیداد و درازدستی که از گیسوی تو بر من رفت برکسی هرگز نرفته است.

……………………….

8-  عدلِ سلطان گر نپرسد حالِ مظلومانِ عشق

         گوشــه گـیران را از آسایش طَمَع باید بُرید

موضوع بیت:عنایت (تنها از عنایت الهی و اولیاء کار به سامان است)

مضمون بیت: عدالت معشوق و مظلومان عشق

معنی واژگان:عدل: دادگري/ سلطان: مقصود شاه کشور عشق يعني معشوق است و مقصود از مظلومان عشق: عشّاق درد فراق کشيده و مشتاق است

آرایه ها:تناسب در عدل و سلطان و آسايش /تناسب در مظلومان و گوشه گيران

واج آرایی:تکرار حرف «ل» در مصراع اوّل و تکرار حرف «ي» در مصراع دوم

معنی بیت: اگر داد شهریار کشور دل حال ستمدیدگان کوی عشق را جویا نشود، از این پس عزلت گزیدگان مظلوم امید راحت و فراغت نتوانند داشت.

……………………………

9- تیــرِ عاشق کـُـش ندانم بر دلِ حافظ که زد؟

         این قدر دانم که از شعرِ تَرَش خون می‌چکید

موضوع بیت:عشق (عاشق راستین از سخنش پیداست)

مضمون بیت: شعر حافظ

معنی واژگان:تير عاشق کُش: تير نگاه معشوق/ اين قدر: همين اندازه و همين قدر/ شعر تر: شعر لطيف و ماهرانه/ خون چکيدن: نشانه هاي زيادي از غم و رنج داشتن

آرایه ها: جناس در تير و تر / تناسب در تير و عاشق کش و زدن و خون چکيدن

واج آرایی: تکرار حرف «ر» و حرف «د»

معنی بیت: نمیدانم ناوک هلاک بر دل حافظ عاشق پیشه که انداخت ولی این مقدار می دانم که از شعر خوش و نغز وی قطره قطره خون دل روان بود.

……………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا