- *غزل 236*
1-اگـر آن طایـرِ قُدسی ز دَرَم بازآید
عُمرِ بگذشته به پیرانه سرم بازآید
2-دارم امّید بَر این اشکِ چو باران که دگر
بـرقِ دولت که بِـرَفت از نَظَرَم بازآید
3- آن که تاجِ سَرِ من خاکِ کَفِ پایش بود
از خـدا میطَلَبَم، تا بـه سـرم بازآید
4- خواهم اندر عَقَبَش رفت، به یارانِ عزیز
شَخصَـم ار بـازنـیـاید، خَبَـرَم بازآید
5- گــر نِثارِ قـدمِ یارِ گـرامی نکنم
گوهرِ جان به چه کارِ دگرم بازآید؟
6-کوسِ نو دولتی از بامِ سَعادت بِزنم
گر ببینم که مَـهِ نوسفـرم بازآید
مانِعَش غُلغُلِ گُلگَشت و شَکَرخوابِ صَبوح
ور نـه گــر بشــنـود آهِ سحـرم، بازآید
مانِعَش غُلغُلِ چنگ است و شَکَرخوابِ صَبوح
ور نـه چون بشــنـود آهِ سحـرم، بازآید
7- مانِعَش غُلغُلِ چنگ است و شَکَرخوابِ صَبوح
ور نـه گــر بشــنـود آهِ سحـرم، بازآید
8- آرزومندِ رُخِ شاهِ چو ماهَم، حافظ
هِمَّتی تا به سلامت ز دَرَم بازآید
آرزومندِ مَهِ رویِ نِگارم، حافظ
هِمَّتی تا به سَلامَت ز دَرَم بازآید
*****************************
وزن غزل:فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن(بحر رمل مثمن مخبون اصلم)
1-اگـر آن طایـرِ قُدسی ز دَرَم بازآید
عُمرِ بگذشته به پیرانه سرم بازآید
موضوع بیت:عشق(دوام عاشق در وصل است )
مضمون بیت: آرزوي بازگشت محبوب يا ممدوح
معنی واژگان:طاير قدسي: پرنده ي عالم قدس، فرشته کنايه از معشوق يا ممدوح است/ باز آيد: دوباره وارد شود، دوباره برگردد/ پيرانه سر: هنگام پيري/ باز آيد: دوباره برمي گردد.
قواعد: طایر: اسم فاعل از طیران/ طایر قدسی: موصوف و صفت.
آرایه ها: طایر قدسی: به استعاره مراد یار فرشته خوی /تناسب در عمر و گذشته و پيرانه سر / عمر بگذشته علاوه بر معني ظاهري کنايه از محبوب يا ممدوح هم هست/
واج آرایی:تکرار حرف «ر» و آواي «آ»
معنی بیت: اگر آن پرندۀ جهان پاک ، یار فرشته خوی من باز گردد ، زندگانی سپری شده در ایام پیری به من باز خواهد گشت و از نو جوان خواهم شد.
………………………………..
2-دارم امّید بَر این اشکِ چو باران که دگر
بـرقِ دولت که بِـرَفت از نَظَرَم بازآید
موضوع بیت:اشک عاشق (گریه فراهم آورندۀ دولت وصال یار)
مضمون بیت: اشک و اميد
معنی واژگان:دگر: دوباره/ برق: درخشش، درخشندگي، با اشاره به آذرخش (برقي که در آسمان پديدار مي شود)/ دولت: اقبال، خوشبختي/ نظر: ديدگاه، پيش چشم
آرایه ها: برق دولت: استعارۀ مکنیه/تناسب در باران و برق و نظر / تناسب در اشک و نظر
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: به سرشک باران آسای خود امید بسته ام که از تأثیرش بار دیگر فروغ اختر بخت و اقبال یار که از دیده ام ناپدید شد، بازگردد.
……………………………………
3- آن که تاجِ سَرِ من خاکِ کَفِ پایش بود
از خـدا میطَلَبَم، تا بـه سـرم بازآید
موضوع بیت:عنایت (تمنای توفیق وصال)-تواضع و فروتنی (تواضع در برابر محبوب)
مضمون بیت: (مقام معشوق يا ممدوح) (انتظار)
معنی واژگان:تا به سرم باز آيد: به سر وقت من بيايد و قدم بر فراق من گذارد، زيرا خاک کف پاي او تاج سر من است.
آرایه ها: تناسب در تاج و سر / تضاد یا طباق در سر و کف پا
واج آرایی: تکرار آواي «آ» و تکرار حرف «ک»
معنی بیت: یاری که از عزت و شکوه غبار قدمش را افسر تارک خود می شمردم ، از خداوند می خواهم که باز به دیدار من آید.
……………………………………
4- خواهم اندر عَقَبَش رفت، به یارانِ عزیز
شَخصَـم ار بـازنـیـاید، خَبَـرَم بازآید
موضوع بیت: مقام فنا(جان سپردن در راه وصال)
مضمون بیت: به دنبال محبوب يا ممدوح
معنی واژگان:شخص: تن، جسم، تن خاکي/ ار: اگر
آرایه ها: تکرار حرف «ب» و آواي «آ»
معنی بیت: به دنبال یار خواهم شتافت و اگر من خود به نزد دوستان باز نگردم خبر من می رسد که در طلب مقصود جان سپردم.
………………………………….
5- گــر نِثارِ قـدمِ یارِ گـرامی نکنم
گوهرِ جان به چه کارِ دگرم بازآید؟
موضوع بیت: عشق (ایثار در راه عشق )
مضمون بیت: جان در قدم يار
معنی واژگان:نثار کردن: در پاي کسي ريختن/ يار گرامي: محبوب عزيز به چه کار دگرم باز آيد: به چه درد من مي خورد؟
قواعد: گوهر جان: اضافه ي تشبيهي است يعني جان به جواهر تشبيه شده است.
آرایه ها: تناسب در گوهر و نثار کردن و قدم
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آواي «آ»
معنی بیت: اگر گوهر جانم را در زير پاي قدم يار نثار نکنم، ديگر اين جان به چه کاري خواهد آمد؟
محصول بيت ــ اگر جوهر جان را نثار قدم يار عزيز نكنم، ديگر به چه دردم مىخورد يعنى جوهر جان براى نثار به پاى يار عزيز است وگرنه به چه درد مىخورد.
…………………………….
6-کوسِ نو دولتی از بامِ سَعادت بِزنم
گر ببینم که مَـهِ نوسفـرم بازآید
موضوع بیت: دولت وصال (سعادت یابی در وصال یار)
مضمون بیت: اشتياق ديدن روي يار سفر کرده
معنی واژگان:کوس: طبل، طبل بزرگ/ نودولتي: سعادت تازه (يافتن)/ مقصود پنج نوبت سلطنت زدن است که در اوقات نمازهای پنج گانه بر درگاه پادشاهان نقاره می زدند/مه نو سفر: محبوبي که تازه به سفر رفته است/ در زمان قديم اگر پادشاه به کسي نظر لطفي مي کرد و به او خلعت يا منصبي مي داد بر بام خانه ي آن شخص طبل مي نواختند تا مردم از اين امر خبردار شوند/ اشاره است به شادي و سرور بي حد و حصر/ بام سعادت: بام قصر نیک بختی
قواعد: بام سعادت: اضافه ي استعاري است (يعني سعادت به کاخي تشبيه شده که شاعر بر بالاي بام آن طبل خبردهنده ي خوشبختي تازه ي خود را مي نوازد)
آرایه ها: بام سعادت: استعارۀ مکنیه/ حافظ دو کلمه ي «مه» و «نو» را به گونه اي مجاور هم قرار داده است که: بام و مه نو با هم تناسب پيدا کنند (رفتن روي بام براي ديدن ماه)/ تناسب در کوس و بام و دولت و سعادت
واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «م»
معنی بیت: اگر بنگرم که ماه رخسار تازه سفر کردۀ من باز میگردد ، به شادی بازآمدنش پنج نوبت اقبال و پادشاهی نو یافته را بر بام سرای نیک بختی می زنم.
…………………………………
7- مانِعَش غُلغُلِ چنگ است و شَکَرخوابِ صَبوح
ور نـه گــر بشــنـود آهِ سحـرم، بازآید
موضوع بیت: گریۀ سحری (گریۀ یکدست وصال به همراه دارد )- ذکر(غفلت در غلغل چنگ و شکرخواب صبحدم موجب تاخیر وصال است )-عنایت (خدایا به گریۀ سحری ام نگاه کن نه به غلغل چنگ و شکرخواب صبحدم)
مضمون بیت: معشوق يا ممدوح خوش قلب و خوشگذران
معنی واژگان:غلغل چنگ: نواي چنگ، ساز و آوازي که همراه شراب صبحگاهي بوده است/ شکرخواب صبوح: خواب شيرين بامدادي/ ورنه: وگرنه
آرایه ها: تناسب در غلغل چنگ و صبوح /تناسب در و صبوح و سحر
واج آرایی: تکرار حرف «ب»
معنی بیت: خروش چنگ و خواب شیرین میگساری بامدادی وی را از آمدن باز داشته است و الا اگرآه سحری من به گوش وی می رسد بیگمان باز میگشت.
……………………………………
8- آرزومندِ رُخِ شاهِ چو ماهَم، حافظ
هِمَّتی تا به سلامت ز دَرَم بازآید
موضوع بیت:همّت (همت عالی عاشق را به مقصود میرساند)
مضمون بیت: مشتاق شاه
معنی واژگان:آرزومند: مشتاق/ رخ شاه چو ماه: چهره ي همچون ماه شاه/ همت: توجه قلب و دعاي خير
قواعد: فاصله ي صفت با موصوف جالب توجه است.
آرایه ها: نوعی جناس در شاه و ماه
واج آرایی: تکرار آواي «آ»
معنی بیت: ای حافظ ، مشتاق دیدار چهرۀ ماه منظر پادشاهم ، دعایی و عنایتی کن تا بی آسیب و گزند به خانه من قدم رنجه کند .
……………………………