*غزل 235*
1- زَهی خُجَسته زمانی که، یار بازآیَد
به کامِ غَمـزَدگان، غَمگُسار بازآید
به پیش شاهِ خیالَش کَشیدم اَبلَقِ چَشم
بـدان امیـد، کــه آن شَهـسَوار بازآید
2-به پیش خِیلِ خیالَش کَشیدم اَبلَقِ چَشم
بـدان امیـد، کــه آن شَهـسَوار بازآید
*درانتظارِخَدَنگَش هَمی پَرَد دِلِ صید
خیالِ آنکه به رَسمِ شِکاربازآیَد
اگر نه در خَمِ چـوگان او رَودسرِ من
ز سر چه گویم و ازسر چه کار بازآید؟
3- اگر نه در خَمِ چـوگان او رَودسرِ من
ز سر نگویم و سر خود چه کار بازآید؟
4-مُقیم بر سَرِ راهَش نشستهام چون گَرد
بدان هَـوَس که بـدین رَهگُذار بازآید
دِلی که با سَرِ زُلفینِ او قَراری کرد
گُمان مَبَر که درآن دل قَرار بازآید
5- دِلی که با سَرِ زُلفینِ او قَراری داد
گُمان مَبَر که بِدان دل قَرار بازآید
*سِرِشکِ من نَزَنَد موج بر کنارچو بَحر
اگَرمیانِ وِی اَم در کِنار بازآید
6-چه جورها که کَشیدند بُلبُلان از دِی
به بــویِ آن که دِگَــر، نـوبهار بازآید
زِ نَقش بَندِ قَضا هست امیدِ آن، حافِظ
که هَمچو سَرو به دَستَت نِگار بازآید
7- زِ نَقش بَندِ قَضا هست امیدِ آن، حافِظ
که هَمچو سَرو به دَستَم نِگار بازآید
*****************************
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن (بحر مجتث مثمن مخبون اصلم)
1- زَهی خُجَسته زمانی که، یار بازآیَد
به کامِ غَمـزَدگان، غَمگُسار بازآید
موضوع بیت:انتظار (در انتظاریار)
مضمون بیت: آرزوي بازگشت يار
معنی واژگان:زهي: چه خوش است/ خجسته: مبارک/ کام: آرزو/ غمزدگان: غصه داران/ غمگسار: از ميان برنده ي غم، زداينده ي غصه و اندوه.
قواعد: زهی: از اصوات یا شبه فعل است برای تحسین و شگفتی.
آرایه ها:تناسب در کام و غمگسار
واج آرایی: تکرار حرف «ز» و آواي «آ»
معنی بیت: خوشا وقا خجسته و مبارکي که يار غم خوار و مهربان از سفر بازگردد و آرزوي غمگينان را برآورده سازد.
محصول بيت ــ عجب زمان مباركى است آن زمان كه يار برگردد. يعنى آن زمانى كه يار بازآيد عجب زمان مبارك است. مصرع ثانى بدل از عبارت «يار بازآيد» مىباشد. يعنى وقتى كه غمگسار طبق مراد غمگينان برگردد. خلاصه زمانى كه جانان به مراد عاشقان غمگين برگردد و اوضاع و احوال نامرادان را بررسى نمايد زمان مبارك است.
……………………..
2-به پیش خِیلِ خیالَش کَشیدم اَبلَقِ چَشم
بـدان امیـد، کــه آن شَهـسَوار بازآید
موضوع بیت: انتظار (در انتظاریار)
مضمون بیت: چشم به راه معشوق
معنی واژگان:خيل: لشکر، اطرافيان سواري دلاور يا شاه و شاهزاده اي محبوب، به معني اسب هم هست که تناسب رعايت شده باشد/ خيال: تصوير ذهني/ کشيدم: آهسته آهسته آوردم/ ابلق: اسب سياه و سفيد / مصراع اول نهايت انتظار و چشم به راهي را مي رساند/ شهسوار: سوارکار سرآمد و بي نظير
قواعد: ابلق چشم: تشبیه صریح
آرایه ها:تناسب در خيل و کشيدن و ابلق و شهسوار / نوعی جناس در خيل و خيال / ابلق چشم: چشم به جهت سياهي و سفيدي اش به اسب ابلق تشبيه شده است.
واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ي» در مصراع اول و تکرار آواي «آ» در مصراع دوم
معنی بیت: اسب سیاه و سپید دیده را به سوی موکب خیال وی رهبری کردم به این امید که آن یکتا سوار ماهر عرصۀ حسن برین مرکب سوار شود و بازگردد ، مقصود آن که یار باز آید و قدم بر چشم ما نهد
……………………………………
3- اگر نه در خَمِ چـوگان او رَودسرِ من
ز سر نگویم و سر خود چه کار بازآید؟
موضوع بیت:عشق(ایثار عاشق در راه معشوق)
مضمون بیت: سر عاشق در راه معشوق
معنی واژگان:خم چوگان: خميدگي سر چوگان که با آن گوي را به اين سو و آن سو مي رانند (در چوگان بازآي)/ چه کار باز آيد: به چه دردي مي خورد؟
آرایه ها: سر به گوي تشبيه شده است (تشبيه مضمر يا استعاره)
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: اگر سر من گوی چوگان محبت وی نشود، دیگر از سر سخنی بر زبان نمیآورم که به کاری نمی آید ؛ سعدی گوید:
سرکه نه در راه عزیزان بود
بار گران است کشیدن به دوش
………………………………….
4-مُقیم بر سَرِ راهَش نشستهام چون گَرد
بدان هَـوَس که بـدین رَهگُذار بازآید
موضوع بیت: انتظار (در انتظاریار)
مضمون بیت: در رهگذار معشوق
معنی واژگان:مقيم: اقامت کننده، ماندگار/ هوس: عشق، اميد/ رهگذار: کوي، معبر.
قواعد: مقیم: قید زمان
آرایه ها: تناسب در راه و گرد و رهگذار
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: پيوسته در آرزوي ديدار دوست هم چون گرد و غباري بر سر راهش نشسته ام و چشم به راه اويم تا بار ديگر از اين گذرگاه بگذرد.
محصول بيت ــ بر سر راه جانان چون گرد نشستهام يعنى مقيم سر راهش هستم به هوس آنكه شايد بهاين رهگذار بيايد. يعنى با اميد آنكه گذرش به اين راه بيفتد چون گرد مقيم سر راهش شدهام.
………………………………
5- دِلی که با سَرِ زُلفینِ او قَراری داد
گُمان مَبَر که بِدان دل قَرار بازآید
موضوع بیت:مقام حیرت (بی قراری از فراق)
مضمون بیت: زلف معشوق و پريشاني عاشق
معنی واژگان:زلفين: گيسوان/ قراري داد: پيمان عشق بست/ گمان مبر: تصور مکن/ قرار: آرامش
آرایه ها: جناس در قرار و قرار
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آواي «آ»
معنی بیت: آن دل که با سر زلف تو عهدی بست ، مپندار که دیگر قرار و آرام یابد
…………………………………..
6-چه جورها که کَشیدند بُلبُلان از دِی
به بــویِ آن که دِگَــر، نـوبهار بازآید
موضوع بیت: انتظار (در انتظاریار)
مضمون بیت: تحمّل جور ايام فراق به اميد وصال
معنی واژگان:جور: ظلم و ستم/ دي: ماه دي که نشانه ي فصل زمستان است/ بوي: آرزو، اميد/ دگر: دوباره
آرایه ها: تضاد یا طباق در دي و نوبهار / تناسب در بوي و نوبهار
واج آرایی:تکرار حرف «ب»
معنی بیت: بلبلان از جور و ستم دي ماه چه رنج کشيدند، به اميد آنکه بار ديگر نوبهار بيايد.
مي توان بلبلان را استعاره از شاعران، دي ماه را استعاره از دوران ظلم و ستم و نوبهار را مي توان استعاره از رهايي از جور و بيداد در نظر گرفت و شايد همه ي اينها قرينه اي باشد بر غيبت شاه شجاع از شيراز به هنگام تسلّط شاه محمود
محصول بيت ــ بلبلان از سرماى زمستان چه جور و جفاها كشيدند. به اميد آنكه باز نوبهار مىآيد. يعنى عشاق زحمت و مشقت هجران را تحمل كردند به آن اميد كه در پايان هجران وصال جانان ميسر گردد.
…………………………………
7- زِ نَقش بَندِ قَضا هست امیدِ آن، حافِظ
که هَمچو سَرو به دَستَم نِگار بازآید
موضوع بیت: انتظار (امیدوصال ) –توفیق(توفیق وصال )
مضمون بیت: اميد به قضاي حق
معنی واژگان:نقش بند: نقاش، کسي که با حنا بر دست و پا نقش مي زند/ قضا: يعني حکم خدا، تقدير که به نقش بند تشبيه شده است/ سرو: مقصود معشوق خوش قد و قامت است با اشاره به نقش سرو که با حنا بر دست رسم مي کردند/ نگار: معشوق، در اصل به معني نقاشي دلپذير است که چهره معشوق به نقاشي خوش و دلپذير تشبيه مي شود
قواعد: نقش بند قضا: تشبیه صریح
آرایه ها: تناسب در نقش بند و سرو و نگار و دست / تناسب در سرو و نگار
واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»
معنی بیت: ای حافظ ، از صورتگر تقدیر این طمع دارم که نگار سروقامت من بار دیگر با من دست در دست نهد و باز گردد.
……………………………