• *غزل 226*

ترسم که اشک بر غمِ ما پرده در شود

                   وین رازِ سَـر به مُهر، به عالم سَمَر شود

1-  ترسم که اشک در غمِ ما پرده در شود

                   وین رازِ سَـر به مُهر، به عالم سَمَر شود

2-  گویند سَنگ لَعل شود در مَقامِ صَبر

                   آری شـود ولیک به خونِ جِگَر شود

3-  خواهـم شدن به مَیـکَده گِریان و دادخواه

                 کز دستِ غَم خَلاصِ من آن جا مگر شود

4-  از هر کـرانه تیـرِ دُعا کـرده‌ام روان

                      باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

5-  ای جان حـَدیثِ مـا برِ دلــدار بازگـو

                    لیکن چُنان مگو که صَبا را خبر شود

6-  از کیمیایِ مِهـرِ تو زر گشت رویِ من

                  آری، به یُمنِ لطفِ شما خاک زَر شود

7- در تنگنایِ حـیرتم از نَخوَتِ رَقیب

                      یا رَب مَباد آن که گِدا مُعتَبَر شود

8-  بس نکته غیرِ حُسن بباید که تا کسی

                  مقبولِ طَبعِ مردمِ صاحِـب نَظـَر شود

9-  این سرکَشی که کُنگِرة کاخِ وصل راست

                 ســرها بــر آســتانة او خــاکِ در شود

*ای دل صبور باش و مخورغم که عاقبت

این شام صبح گردد و این شب سَحَر شود

*روزی اگر غمی رَسَدَت تنگ دل مباش

رو شُکر کن مباد که از بد بدتر شود

*این سَرکَشی که در سَرِ سَروِ بلندِ توست

کِی با تو دستِ کوتَهِ ما در کَمَر شود

حافِظ چو نافة سَرِ زلفش به دستِ توست

               دم دَرکـَـش، ار نـه باد صبـا پرده در شود

10-  حافِظ چو نافة سَرِ زلفش به دستِ توست

               دم دَرکـَـش، ار نـه باد صبـا را خـبر شود

*******************************

وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن(بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

1-  ترسم که اشک در غمِ ما پرده در شود

                   وین رازِ سَـر به مُهر، به عالم سَمَر شود

موضوع بیت:اشک عاشق (طوفان اشک و رسوایی کار عاشق)

مضمون بیت: اشک عاشق و پرده دري

معنی واژگان:پرده در: رسواکننده، برملاکننده/ راز سر به مهر: راز پنهان، سرّ سربسته/ سمر: افسانه، قصه اي که معمولاً براي خوابانيدن کسي (بچه اي) مي گويند.

آرایه ها: نوعی تضاد و طباق در راز با سمر و با پرده / نوعی تضاد و طباق در سر به مهر با پرده در و با سمر/پرده دریدن اشک دارای تشخیص است.

واج آرایی: تکرار حرف «م» و «ر» و «د»

معنی بیت: نگرانم که سرشک پرده از عشق ما برگیرد و سر نهان داشتۀ مهر من در جهان افسانه گردد و زبان به زبان گفته آید.

………………

2-  گویند سَنگ لَعل شود در مَقامِ صَبر

                   آری شـود ولیک به خونِ جِگَر شود

موضوع بیت:مقام صبر (خون خوردن در راه عاشقی)

مضمون بیت: صبر و رنج و مرارت

معنی واژگان:لعل: جواهري است سرخ رنگ و قيمتي/ مقام: جايگاه، موقعيت/ خون جگر: غم و غصه و مرارت و زحمت/ اما ضمناً اشاره به اين است که اگر بخواهند لعل بيشتر سرخ رنگ شود و سرخي اش چشم نواز شود آن را در جگر گوسفند و گاو مي گذارند تا سرخي خون جگر در آن تأثير کند.

آرایه ها: تناسب در سنگ و لعل و خون جگر

واج آرایی: تکرار حرف «د»

معنی بیت: مردم عقیده دارند که سنگ بی بها پس از سال ها درنگ و انتظار در معدن به لعل گرانمایه بدل می شود، بلی این سخن راست است ولی تا سنگ خون جگر نخورد و رنج ها نکشد،این کار میسر نگردد.

…………………………

3-  خواهـم شدن به مَیـکَده گِریان و دادخواه

                 کز دستِ غَم خَلاصِ من آن جا مگر شود

موضوع بیت:میخانه (میخانۀ وحدت از بین برندۀ غم دنیااست)

مضمون بیت: مستي دواي غم و اندوه

معنی واژگان:خواهم شدن: قصد دارم بروم/ دادخواه: شاکي، شکايت کننده/خلاص: رهايي/ شود: حاصل گردد / مگرشود: همانا میسرگردد، / مستي (در مواردي) از بين برنده ي غم و اندوه است

قواعد: مگر قيد تأکید شک و ترديد به معني شايد است

آرایه ها: تناسب در گريان و دادخواه و غم

واج آرایی: تکرار آواي «آ» و حرف «د» و «ن»

معنی بیت: مي خواهم گريان و دادخواه به ميخانه بروم، زيرا رهايي من از غم و اندوه مگر در آنجا ميسّر گردد.

فتنه ها بارد از اين سقفِ مُقَرنَس، برخيز

تا به ميخانه پناه از همه آفات بريم

محصول بيت ــ گريان و شكايت‌كنان به ميخانه خواهم رفت. شايد كه خلاصى من از دست غم آن‌جا حاصل شود. يعنى باشد كه در آن‌جا از دست غم و غصه خلاص شوم.

……………………..

4-  از هر کـرانه تیـرِ دُعا کـرده‌ام روان

                      باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

موضوع بیت:دعا(دعای همه جانبه به امید اجابت)

مضمون بیت: دعا و اميد اجابت

معنی واژگان:کرانه: گوشه، طرف، کناره، سوي/ باشد که: شايد که/ کارگر: مؤثر، کاري

قواعد: تير دعا: اضافه ي تشبيهي است.

آرایه ها: تناسب در تير و روان کردن و کارگر

واج آرایی: تکرار حرف «ر» ، «ن» و «د»

معنی بیت: از هر طرف تير دعا روان کرده ام، اميد است که يکي از اين دعاها اجابت گردد و در دل يار اثر کند.

محصول بيت ــ از هر طرف و از هر جانب تير دعا را روان كرده‌ام يعنى تيرهاى دعا را انداخته‌ام شايد كه يكى از آنها مؤثر باشد و مرادم حاصل شود.

…………………………

5-  ای جان حـَدیثِ مـا برِ دلــدار بازگـو

                    لیکن چُنان مگو که صَبا را خبر شود

موضوع بیت:کتمان اسرار (پنهان داشتن راز عاشقی)

مضمون بیت: :(صبا رقيب عشقي) (ماجراي عشق و آگاه کردن معشوق).

معنی واژگان:اي جان: اي رفيقي که همچون جان من عزيز و گرامي هستي/ حديث: ماجراي عشقي/ بر: نزد/ دلدار: يار/ بازگو: تکرار کن، باز هم بگو، دوباره بگو/ صبا: بادي که از شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور ميان عاشق و معشوق است اما حافظ در اين بيت او را هم رقيب عشقي خود دانسته است يعني باد صبا هم عاشق يار او شده است

قواعد: صبا را: را حرف اضافه.

آرایه ها: تناسب در حديث و بازگو و صبا و خبر / تضاد در گو و مگو /نوعس تناسب و ترادف در حديث و خبر

واج آرایی: تکرار آواي «آ»و حرف «ب» و «ر»

معنی بیت: جان من، داستان ما را  نزد دلبر به شرح بیان کن ولی آن گونه سخن بر زبان میاور که خبرش به گوش بادصبا برسد،اگرچه محرم عشاق باشد.

……………………

6-  از کیمیایِ مِهـرِ تو زر گشت رویِ من

                  آری، به یُمنِ لطفِ شما خاک زَر شود

موضوع بیت:عشق(عشق کیمیاست)

مضمون بیت: عشق و آثار آن

معنی واژگان:کيميا: اکسير، ماده اي که مس بي ارزش را به طلاي باارزش تبديل مي کند/ مهر: به معني عشق است با عنايت به معني ديگر مهر يعني خورشيد که سنگ و خاک را تبديل به جواهر مي کند/ زرگشت: تبديل به طلا شد/ روي من: چهره ي عاشق که معمولاً خاک راه معشوق است/ يمن: مبارکي/ لطف: عنايت و توجه و مهرباني/ در اينجا طنز لطيفي است يعني مقصود از زر گشتن يعني به رنگ طلا درآمدن (= زردگشتن) است که خلاف مقصود است/ مهر همچون کيميا چيزهاي بي ارزش را ارزشمند مي کند = مهر همچون کيميا وجود ندارد و فقط نامي از آن باقي است /  در  کلمه یمن نيز طنزي وجود دارد (با توجه به زرد شدن روي عاشق) / در مصراع دوم طنز لطيفي وجود دارد.

قواعد: کيمياي مهر: تشبیه صریح

 آرایه ها :کيمياي مهر ايهام دارد/تناسب در کيميا و مهرو زر/تضاد در خاک و زر / اغراق در بیت به کار رفته است.

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ي»

معنی بیت: از اثر اکسیر محبت تو چهرۀ من زر پاک گشت، بلی به برکت و خجستگی مهربانی شما خاک تیره به زر بدل شود.

سعدی گوید:

گویند روی سرخ تو سعدی که زردکرد؟

                         اکسیرعشق با مسم آمیخت زر شدم

………………………….

7- در تنگنایِ حـیرتم از نَخوَتِ رَقیب

                      یا رَب مَباد آن که گِدا مُعتَبَر شود

موضوع بیت:شیطان (نخوت رقیب )

مضمون بیت: رقيب و تکبّر او

معنی واژگان:در تنگناي حيرتم: بسيار متحيرم، بسيار حيرت زده ام/ نخوت: تکبّر/ رقيب: نگهبان و مراقب معشوق/ معتبر: داراي اعتبار و حيثيت/ معتبر شود: کاري به دستش بيفتد، کاره اي شود، اعتباري کسب کند.

آرایه ها: مصراع دوم به صورت ضرب المثل درآمده.

واج آرایی:تکرار آواي «آ» و تکرار حروف «ت» و «د»

معنی بیت: ازتکبر و ناز نگاهبان کوی یار در مجال تنگ سرگشتگی افتاده ام، پروردگارا، چنین پیش نیاید که تهیدستی بی سروپا صاحب اعتبار و مقبول نظر شود، چه خودپسندیش افزونی گیرد.

………………………………..

8-  بس نکته غیرِ حُسن بباید که تا کسی

                  مقبولِ طَبعِ مردمِ صاحِـب نَظـَر شود

موضوع بیت:حُسن (حُسن فراگیر- ویژگیهای همه جانبۀ  عشق نصیب هر کسی نیست)

مضمون بیت: عوامل عشق انگيز، آن

معنی واژگان:بس: بسيار/ نکته: دقيقه، عامل دقيق/ حسن: زيبايي/ مقبول: مورد پسند، پسنديده/ طبع: سليقه/ مردم صاحب نظر: انسان هاي زيباشناس

آرایه ها: تناسب در حسن و مقبول و صاحب نظر

واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «س» و آوای «ــِ»

معنی بیت: جز زیبائی ظاهر لطیفه های نهانی دیگر لازم است تا یک تن بتواند پذیرفته طبع مشکل پسند صاحبدلان گردد.

حافظ در غزل دیگر فرماید:

لطیفه ایست نهانی که عشق ازآن خیزد

                که نام آن نه لب لعل و خط زنگاری است

……………………………

9-  این سرکَشی که کُنگِرة کاخِ وصل راست

                 ســرها بــر آســتانة او خــاکِ در شود

موضوع بیت:نازونیاز(از او همه ناز از ما همه نیاز-کبر و ناز معشوق همه را به نیاز وا میدارد)

مضمون بیت: وصال يار

معنی واژگان:سرکشي: بلندي، سر بر آسمان سايي، با عنايت به معني طغيان و عصيان/ کنگره: دالبرهاي سر ديوار عمارات بلند و کاخ/خاک در شود: بر باد مي رود و به خاک تبديل مي شود.

قواعد:کاخ وصل: اضافه ي تشبيهي است يعني رسيدن به معشوق به کاخ تشبيه شده است/ را: که بعد از مسنداليه آمده است معني «است» را به «دارد» تبديل مي کند.

آرایه ها:تناسب در سرکشي و کنگره و کاخ و آستانه و در /تناسب در  سر و آستانه و خاک و در

واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «گ» ونزدیکی مخرج آن ها و حرف «س»

معنی بیت: با این رفعت و بلندی که دندانه های بالای دیوار قصر وصال دارد، سر هر سرافرازی بر درگاهش خاک پست خواهد بود، مقصود آن که همه سرفرازان در برابر عظمت مقام یارخاکسارند.

………………………………..

10-  حافِظ چو نافة سَرِ زلفش به دستِ توست

               دم دَرکـَـش، ار نـه باد صبـا را خـبر شود

موضوع بیت: کتمان سرّ(پنهان داشتن راز عاشقی)

مضمون بیت: وصال و سکوت حافظ

معنی واژگان:نافه: ناف آهوي ختن که پر از مشک و معطر است /نافه ي سر زلفش به دست توست: يعني به وصل او رسيده اي/ دم درکش: سکوت کن، ضمناً اشاره به بالا کشيدن نفس يعني بو کردن هم هست/ ارنه: وگرنه/ باد صبا: بادي که از سوي شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور ميان عاشق و معشوق هم هست اما در اين غزل هم رقيب عشقي حافظ است و هم خبردهنده به ديگران و رسواکننده است.

آرایه ها: تناسب در نافه و زلف و دم درکشيدن و باد صبا / تناسب در باد صبا و خبر / در اينجا سر زلف معشوق به جهت سياهي و معطر بودن به نافه تشبيه شده است.(تشبیه بلیغ)

واج آرایی: تکرار حرف «ر» در مصراع دوم و تکرار حروف «ت» و «د» در بيت

معنی بیت: ای حافظ، چون نافۀ مشکین گیسوی یار به دست تو افتاد، خاموش باش وگرنه خبر به باد بهاری می رسد و نافۀ سرزلف دلدار را از دست تو می رباید.

………………………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا