•  غزل 222

از سَرِ کویِ تو هر کو به مَلامَت برود

            نرود کارش و آخِر به خجالت برود

1-از سَرِ کویِ تو هر کو به مَلالت برود

            نرود کارش و آخِر به خجالت برود

کاروانی که بود بَدرَقه‌اش حِفظِ خدای

            به تَجَمُّــل بنـشیند به جَلالت برود

2-کاروانی که بود بَدرَقه‌اش حِفظِ خدا

            به تَجَمُّــل بنـشیند به جَلالت برود

سالِک از نورِ هِدایَت طَلَبَد راه به دوست

           که به جایــی نرسد گر به ضَلالت برود

3-سالِک از نورِ هِدایَت ببرد راه به دوست

           که به جایــی نرسد گر به ضَلالت برود

4-کامِ خود ،آخِرِ عُمر از مَی و مَعشوق بگیر

            حِـیفِ اوقات که یک سَر به بِطالَت برود

گِرُوی آخِرِ عُمر از مَی و مَعشوق بگیر

            حِـیفِ اوقات که یک سَر به بِطالَت برود

5-ای دلیلِ دلِ گُمگَشته خدا را مَدَدی

           که غـَـریب ار نَبَرد رَه، به دِلالَت برود

حُکمِ مَستوری و مَستی همه بر عاقِبَت است

            کــس ندانست که آخِر به چه حالت برود

6-حُکمِ مَستوری و مَستی همه بر خاتِمَت است

            کــس ندانست که آخِر به چه حالت برود

 7-حافِظ از چشمۀ حِکمَت به کَف آور جامی

            بـو که از لــوحِ دِلَت نقشِ جِهالَت برود

  ****************************

وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن ( بحر رمل مثمن مجنون محذوف)

1-از سَرِ کویِ تو هر کو به مَلالت برود

            نرود کارش و آخِر به خجالت برود

موضوع بیت:قبض و بسط(شادابی بسط شرط وصال است)

مضمون بیت: نوميدي از يار

معنی واژگان:هر کو: هرکس که او/ ملالت: اندوه و افسردگي/ نرود کارش: پيشرفتي در کارش نخواهد داشت/ خجالت: شرمندگي/

آرایه ها:نوعی جناس در کوي و کو / جناس در برود و نرود

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ک»

معنی بیت: هرکس اقامتگاه ترا با رنجیدگی و ملال خاطر ترک گوید، کارش پیش نرود و رونقی نیابد و بفرجام شرمسار و سرگردان باشد.

……………………………

2-کاروانی که بود بَدرَقه‌اش حِفظِ خدا

            به تَجَمُّــل بنـشیند به جَلالت برود

موضوع بیت:خداوند (حفظ و تأیید الهی موجب عزّت است)

مضمون بیت: حفظ خدا

معنی واژگان:بدرقه: راهنما، دليل/ تجمّل: جاه و جلال (با اشاره به «شتر = جمل» که غالباً کاروانها از شتران تشکيل مي شده است)/ نشستن: فرود آمدن کاروان در هر منزل/ جلالت: عظمت و بزرگي و ابهّت.

آرایه ها: تناسب در کاروان و بدرقه و تجمل و نشستن و رفتن

واج آرایی: تکرار حرف «ب»

معنی بیت: قافله ای که پاس ایزدی نگاهبان و رهنمایش باشد، با شوکت و آراستگی رحل اقامت افکند و با بزرگی و شکوه رهسپار شود.

……………………….

3-سالِک از نورِ هِدایَت ببرد راه به دوست

           که به جایــی نرسد گر به ضَلالت برود

موضوع بیت:هدایت (سالک در پی هدایت الهی)

مضمون بیت: سالک و هدايت پير

معنی واژگان:سالک: رهرو راه عشق و عرفان/ نور: روشني، پرتو/ هدايت: راهنمايي (پير دل آگاه)/ راه بردن به …: به محضر … رسيدن/ ضلالت: تاريکي و گمراهي

قواعد: نور هدایت: تشبیه صریح

آرایه ها: تضاد یا طباق در نور و هدايت با ضلالت / تناسب در سالک و راه و به جايي رسيدن و رفتن و هدايت

واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: رهرو براهنمائی فروغ حق بکوی دوست بدستگیری پیر راه میجوید، چه اگر کورکورانه و بگمراهی ره سپارد، بسر منزل توفیق نرسد.

……………………….

4-کامِ خود ،آخِرِ عُمر از مَی و مَعشوق بگیر

          حِـیفِ اوقات که یک سَر به بِطالَت برود

موضوع بیت:غنیمت شمردن فرصت

مضمون بیت: مي و معشوق

معنی واژگان:کام گرفتن: به آرزوي دل رسيدن/ حيف: دريغ، افسوس/ بطالت: بيهودگي

آرایه ها: تناسب در عمر و اوقات و رفتن / بي مي و معشوق بودن در نظر حافظ بطالت و بيهودگي است

واج آرایی:تکرار حرف «م»

معنی بیت: در آخر عمر، از مي و معشوق کام و آرزوي خود را بگير. دريغا از اوقات زندگي که کاملاً به بيهودگي تلف شود و از دست برود.

محصول بيت ــ آخر عمرى از مى و معشوق بهره‌اى و فايده‌اى ببر. يعنى در دوران طراوت كه از باده و معشوق حظ نبردى لااقل در وقت پيرى استفاده كن و اهمال نكن. حيف است كه تمام عمر يعنى سراسر وقت ضايع شود.

كسى كه در معناى مصرع اول گفته است، در آخر عمر از شراب و معشوق و نيز كسى كه: آخر عمر از مى و معشوق يك رهن بگير تفسير كرده است هيچكدام به مقصود شعر واصل نشده‌اند.

     رد شمعى و سرورى

……………………..

5-ای دلیلِ دلِ گُمگَشته خدا را مَدَدی

           که غـَـریب ار نَبَرد رَه، به دِلالَت برود

موضوع بیت:عنایت(طلب عنایت از استاد)-پیرواستاد (استمداد ا ز مدد پیر و استاد)

مضمون بیت: راهنمايي در راه عشق

معنی واژگان:دليل: راهنما/ دل گم گشته: دل گمراه/ دلالت: راهنمايي

آرایه ها: نوعی جناس در دليل و دلالت/ نوعي جناس دردليل و دل/ تناسب در دليل و گم گشته و غريب و راه بردن و دلالت

واج آرایی: تکرار حرف «د»

معنی بیت: ای راهنمای دل سرگشته برای رضای خدا یاری کن و دستم بگیر، چه آوارة دور از وطن اگر راه گم کند، باید از راهنمائی پیر دلیل مدد جوید.

……………..

6-حُکمِ مَستوری و مَستی همه بر خاتِمَت است

            کــس ندانست که آخِر به چه حالت برود

موضوع بیت:حسن عاقبت

مضمون بیت: عاقبت عمر آدمي

معنی واژگان:حکم: سخن قطعي، نتيجه گيري واقعي/ مستوري: پرده نشینی، پاکدامني و عصمت/ مستي: فسق و فجور ظاهري/ خاتمت: پايان کار آدمي در آخر عمر.

قواعد: مستوری:اسم مصدر مرکب از صفت (مستور)+ی مصدری

آرایه ها: تضاد يا طباق در مستوري و مستي / تناسب در خاتمت و آخر

 واج آرایی:تکرار حروف «ت» و «س» و «ر»

معنی بیت: حکم پرده نشینی و تقوی و مستی و باده نوشی بر فرجام کارست و معلوم نیست که آدمی در پایان زندگی به چه وضعی از دنیا خواهد رفت پرهیزگار یا میگسار، شاعری گوید:

غره مشو که مرکب مردان مرد را

                               در سنگلاخ بادیه پیها بریده اند

………………….

7-حافِظ از چشمۀ حِکمَت به کَف آور جامی

            بـو که از لــوحِ دِلَت نقشِ جِهالَت برود

موضوع بیت:حکمت الهی  (بادۀ تجلی حکمت الهی  از بین برندۀ جهل سالک است)

مضمون بیت: حافظ و علم و حکمت

معنی واژگان: بوکه: شايد که/ لوح: صحيفه، صفحه/ نقش: اثر/ جهالت: ناداني.

قواعد: چشمه ي حکمت: اضافه ي تشبيهي است که دانش و فلسفه به چشمه تشبيه شده است.

آرایه ها: تناسب در چشمه و کف و جام و نقش و رفتن /تناسب در لوح و نقش /تضاد یا طباق در حکمت و جهالت

واج آرایی: تکرار حرف «م» در مصراع اول و حرف «ل» در مصراع دوم

معنی بیت: ای حافظ، از چشمة معرفت ساغری بدست آر، باشد که از دفتر دل تو نشان نادانی سترده شود.

……………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا