- غزل 219
1-کُنون که در چَمَن آمد گُل از عَدَم به وجود
بنفــشه در قـَـدَمِ او نَهـاد سَــر به سُجود
2-بنوش جامِ صَبوحی، به نالة دَف و چَنگ
ببوس غَبـغَبِ ساقی، به نَغمة نِی و عود
به دورِ گُل مَنِشین بی شراب و شاهِد و چَنگ
که همــچــو دورِ بــقا هفتــهای بود مَعدود
3-به دورِ گُل مَنِشین بی شراب و شاهِد و چَنگ
که همــچــو روزِ بــقا هفتــهای بود مَعدود
شد از بُروجِ رَیاحین، چو آسمان روشن
زمیـن، به اَخــتَرِ مِیمون و طالعِ مسعود
4-شد از خروجِ رَیاحین، چو آسمان روشن
زمیـن، به اَخــتَرِ مِیمون و طالعِ مسعود
5-ز دســتِ شاهِــدِ نازُک عـِـذارِ عیسی دَم
شَراب نوش و رَها کُن حدیثِ عاد و ثَمود
6-جهان چو خُلدِ بَرین شد به دورِ سوسن و گُل
ولی چه سود، که در وی نه مُمکِن است خُلود؟
7-چو گُل سَوار شَوَد بر هَوا سلیمان وار
سَحَــر که مرغ درآید به نغمة داود
به باغ تازه کــن آیینِ دینِ زرتُشتی
کنون که لاله برافروخت آتشِ نمرود
8-به باغ تازه کــن آیینِ دینِ زردُشتی
کنون که لاله برافروخت آتشِ نمرود
9-بِخواه جامِ صَبوحی به یادِ آصِفِ عَهد
وَزیرِ مُلکِ سلیمان، عِمادِ دین محمود
بُوَد که مَجــلسِ حافظ به یُمــنِ تَربیَتَش
هر آن چه میطَلَبَد، جمله گَردَدَش موجود
10-بُوَد که مَجــلسِ حافظ به یُمــنِ تَربیَتَش
هر آن چه میطَلَبَد، جمله باشدش موجود
****************************
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات ( بحر مجتث مثمن مخبون مقصور)
1-کُنون که در چَمَن آمد گُل از عَدَم به وجود
بنفــشه در قـَـدَمِ او نَهـاد سَــر به سُجود
موضوع ابیات:مقام انسان کامل(سجودفرشتگان به انسان )-وصل(فرا رسیدن بهار وصل)
معنی واژگان:چمن: باغ/ عدم: نيستي/ وجود: هستي
آرایه ها: تناسب در چمن و گل و بنفشه / نوعی جناس در عدم و قدم
محصول بيت ــ اكنون كه گل در چمن از عدم بهوجود آمد، بنفشه در قدم او سر به سجده نهاد.
كسى كه گفته است ــ بنفشه با سجده سر به پاى گل نهاد، حق معنى را ادا نكرده است از قرار معلوم بنفشه اغلب در دامان نهال گل سبز مىشود و وضع قرار گرفتن گل بنفشه طورى است كه گويا سرش به طرف سينه متمايل شده مثل اينكه در حال سجده است.
………………………………………………….
2-بنوش جامِ صَبوحی، به نالة دَف و چَنگ
ببوس غَبـغَبِ ساقی، به نَغمة نِی و عود
موضوع ابیات:مقام انسان کامل –وصل(بهره بردن از شرایط وصال)
مضمون ابیات:( فصل بهار و فرصت شمردن آن) (شراب و عشق و بهار).
معنی واژگان: صبوحي: شراب صبحگاهي. ناله: آوا، نوا/ دف: سازي است که آن را دايره ي زنگي هم مي گويند/ چنگ: آن هم سازي است زهي که فرنگيان آن را «هارپ» مي گويند/ غبغب: برجستگي زيباي زير چانه ي زيبارويان فربه را مي گويند (در زمان قديم فربهي زيبارويان مورد پسند بوده است)/ نغمه: آواز، ترانه، نوا/ عود: سازي است که آن را «رود» و «بربط» هم مي گويند
قواعد: جام صبوحی: موصوف و صفت
آرایه ها: تناسب در نوشيدن و جام و صبوحي و ساقي /تناسب در ناله و دف و چنگ و نغمه و ني و عود /نوعی جناس در بنوش و ببوس
واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ن» در بيت اول/ تکرار حروف «ب» و «ن» در بيت دوم و تکرار «غ» در مصراع دوم آن بيت
معنی ابیات: اکنون که گل سرخ در باغ شکوفا شد و از نيستي به هستي آمد و بنفشه در پاي سر به سجده نهاد، با آواز دف و چنگ جام شاب صبحگاهي را بنوش و با آهنگ ني و عود بر غبغب ساقي زيبارو بوسه بزن.
محصول بيت ــ جام باده صبوحى را با ناله دف و چنگ نوش كن. يعنى باده را با آواز ساز و سوز بخور، و پس از آن به نغمه عود و نى گوش بده و غبغب ساقى را ببوس. خلاصه از فرصتى كه دست داده با ذوق و كامرانى استفاده كن. اين بيت جواب فعل امرى است كه در بيت اول آمده يعنى ايام گل است، بايد با ساز و نغمه باده نوشيد.
………………………………….
3-به دورِ گُل مَنِشین بی شراب و شاهِد و چَنگ
که همــچــو روزِ بــقا هفتــهای بود مَعدود
موضوع بیت: غنیمت شمردن فرصت بهره بردن از شرایط وصال
مضمون بیت:( بهار و شادي) (زودگذر بودن عمر و شاديها).
معنی واژگان:دور: دوران، هنگام/ گل: گل سرخي که از آن گلاب مي گيرند/ شاهد: زيبارو/ روز بقا: زمان زندگي ما/ معدود: مقدار کمي (متضادّ متعدد = مقدار يا تعداد زيادي)
آرایه ها: تناسب در دور و روز و هفته /تناسب در گل و شراب و شاهد و چنگ
واج آرایی:تکرار حرف «ش»
معنی بیت: در ایام گل بی باده و یار زیبا و ساز طرب مباش که روزگار گل مانند روز عمر آدمی هفته ای بیش نیست.
……………………………………
4-شد از خروجِ رَیاحین، چو آسمان روشن
زمیـن، به اَخــتَرِ مِیمون و طالعِ مسعود
موضوع بیت:مقام انسان کامل(تجلی جمالی انسان کامل)-فراهم آمدن شرایط وصال
مضمون بیت: فصل بهار و کره ي زمين
معنی واژگان:خروج رياحين: سر زدن گلها، خارج شدن ريحان ها از زمين (ريحان به گلهايي جز گل سرخ مي گويند که فارسي آن را اسپر غم يا اسپرم مي نامند)/ در بعضي نسخه ها بروج رياحين آمده است در نسخه بدل «فروغ» بجای «خروج» آمده که بر متن ترجیح دارد/ اختر ميمون: ستاره ي مبارک، مقصود بخت خوش و بابرکت است/ طالع مسعود: ستاره ي خوشبختي، طالع به معني طلوع کننده و اصطلاحاً به معني بخت است و مسعود داراي سعادت و خوشبختي.
آرایه ها: تناسب در آسمان و روشن و اختر و طالع /تناسب در ميمون و مسعود
واج آرایی: تکرار حرف «ن»
معنی بیت: از فروغ گلها و گیاهان خوشبو و تأثیر ستارة فرخنده و اختر سعد زمین چون آسمان نورانی گشت.
…………………………..
5-ز دســتِ شاهِــدِ نازُک عـِـذارِ عیسی دَم
شَراب نوش و رَها کُن حدیثِ عاد و ثَمود
موضوع بیت:وصل (بهره بردن از شرایط وصال)-مقام انسان کامل (بهره بردن از انسان کامل)
مضمون بیت: فصل بهار و عيش و نوش و رها کردن غمها
معنی واژگان:شاهد: زيبارو/ نازک عذار: لطيف چهره/ عيسي دم: کسي که نفسش مانند حضرت عيسي زندگي بخش است/ حديث: گفتگو، سخن/ عاد و ثمود: دو طايفه بودند که خدا بر آنها عذاب فرستاد و آنها را هلاک و نابود کرد.
قواعد: نازک عذار: صفت ترکیبی، شاهد موصوف
آرایه ها: عذار (که يادآور مريم عذراست) با عيسي تناسب لطيفي دارد/ نوعی تناسب در عيسي و عاد و ثمود / شاهد و عيسي نيز تناسبي دارند که ساقي و عيسي آن تناسب را ندارند، در حالي که حافظ مي توانست به جاي شاهد ساقي بگويد
واج آرایی: تکرار آواي «آ»
معنی بیت: از دست یار زیبای لطیف رخسار و عیسوی نفس جانبخش باده درکش و داستان قوم عاد و ثمود را بفراموشی سپار و از آنان سخن مگو.
عاد: نام قوم هود پیامبر که بسبب نافرمانی بطوفان باد نابود شدند.
ثمود: نام قوم صالح پیامبر
……………………………….
6-جهان چو خُلدِ بَرین شد به دورِ سوسن و گُل
ولی چه سود، که در وی نه مُمکِن است خُلود؟
موضوع بیت:دنیا و بی اعتباری آن-غنیمت شمردن فرصت
مضمون بیت: (بهار و جهان) (تأسف از کوتاهي زندگي).
معنی واژگان:خلد برين: بهشت اعلي/ دور: دوران/خلود: جاويدان بودن، هميشه زنده بودن
آرایه ها: نوعی جناس در خلد و خلود
واج آرایی: تکرار حرف «د»
معنی بیت: در فصل شکفتن سوسن و گل، جهان هم چون بهشت برين، زيبا و باطراوت شد، ولي افسوس که برخلاف بهشت، جاودانه نيست و براي هميشه نمي توان در آن زندگي کرد.
محصول بيت ــ در فصل گل و سوسن جهان چون بهشت شد، اما چه فايده خلودى كه در جنت است در آن نيست يعنى بقا ندارد. خلاصه جهان فانى هر قدر هم كه با ازهار و انوار مزين گشته به خلد برين شبيه گردد زينتش سريعالزوال است يعنى جاويدان نيست.
…………………………………..
7-چو گُل سَوار شَوَد بر هَوا سلیمان وار
سَحَــر که مرغ درآید به نغمة داود
موضوع ابیات:فراهم آمدن شرایط وصال-مقام انسان کامل(همه چیز فرمانبرانسان کامل است)
معنی واژگان:سليمان وار: مانند حضرت سليمان که باد را در اختيار داشت و در هوا ظاهر مي شد که گل هم بر سر شاخ چنين جلوه اي دارد/ نغمه داوود: حضرت داوود آواز و نوازندگي بي نظيري داشته است.
……………………………………………………..
8-به باغ تازه کــن آیینِ دینِ زردُشتی
کنون که لاله برافروخت آتشِ نمرود
موضوع ابیات:غنیمت شمردن فرصت بهره بردن از شرایط وصال-عشق(تجلی عشق)
مضمون ابیات: فصل بهار و عيش و نوش
معنی واژگان: تازه کردن: تجديد کردن/ آيين دين زردشتي: شادي و شادماني و برپا کردن مجلس شادي و باده گساري با ساقيان گلچهره/ (نزد ايرانيان زردشت و حضرت ابراهيم يکي دانسته شده است). آتش نمرود: آتشي که نمرود براي سوزاندن حضرت ابراهيم برپا کرد نمرود نام پادشاهی که در سرزمین بابل شهری ساخت و همه مردم را بپرستش خود مجبور کرد و ادعای الوهیت نمود.
قواعد: سلیمان وار: قید مشابهت
آرایه ها: تناسب درسليمان و داوود / تناسب در گل و باغ و مرغ سحر و لاله / تناسب زردشت و آتش/تناسب در نمرود و آتش
واج آرایی:تکرار آواي «آ» در دو بيت
معنی ابیات: آنگاه که گل بر فراز شاخه مانند سلیمان بر دوش باد برنشیند و سحرگاه که بلبل نغمة خوش داودی آغازد، در بوستان رسم آئین زردشتی را که میگساری باشد از نو برپای دار که اینک چراغ افروختة لاله نمودار آتش نمرود است که بر حضرت ابراهیم گلستان شد.
……………………………..
9-بِخواه جامِ صَبوحی به یادِ آصِفِ عَهد
وَزیرِ مُلکِ سلیمان، عِمادِ دین محمود
موضوع بیت: غنیمت شمردن فرصت بهره بردن از شرایط وصال
مضمون بیت: مدح وزير
معنی واژگان:صبوحي: شراب صبحگاهي/ آصف: وزير حضرت سليمان که در شعر حافظ به عنوان «وزير» به طور مطلق به کار رفته است/ ملک سليمان: فارس و بخصوص شيراز/ عماد دین محمود: عمادالدین محمود وزیر شاه شیخ ابواسحاق اینجو
آرایه ها: تناسب در آصف و سليمان /تلمیح
واج آرایی: تکرار آواي «آ» و «s»
معنی بیت: و به ياد وزير زمان، خواجه عمادالدّين محمود، جام صبوحي طلب کن و بنوش.
محصول بيت ــ وقتى كه گل با وصفى كه گذشت باز شود به ياد آصف دهر جام لبالب بخواه، به ياد آصفى كه وزير ملك سليمان است و لقبش عماد دين و اسمش محمود است. خلاصه به عشق وزيرى كه با اين لقب ملقب و با اين علم معلم بوده باده بنوش.
…………………………….
10-بُوَد که مَجــلسِ حافظ به یُمــنِ تَربیَتَش
هر آن چه میطَلَبَد، جمله باشدش موجود
موضوع بیت:تربیت (سالک تحت تربیت اولیاء)
مضمون بیت: حسن طلب
معنی واژگان:يمن: مبارکي، برکت/ تربيت: توجه و نظر لطف/ جمله: همگي/ بود که: شايد که، اميد است که.
آرایه ها:تناسب در مجلس و حافظ و تربیت
واج آرایی: تکرار حرف «ج»
معنی بیت: امید است که بزم حافظ بمیمنت ادب پروری و احسان وی هرچه خواهد، جملگی فراهم گردد.
…………………………..