• * غزل 215 *

1-به کویِ مَیکَده یارب سَحَر چه مَشغَله بود

           که جوشِ شاهِد و ساقیّ و شَمع و مَشعَله بود

به کویِ مَیکَده یارب سَحَر چه مَشغَله بود

           که جوشِ شاهِد و شَمع و شراب و مَشعَله بود

حَدیثِ عشق، که از حَرف و صوت مُستَغنیست

                    به نالة دَف و نِی در خُروش و غُلغُله بود

2-حَدیثِ عشق، که از حَرف و صوت مُستَغنیست

                    به نالة دَف و نِی در خُروش و وِلوِله بود

مَباحِثی که در آن حَلقۀ جُنون میرفت

                      وَرایِ مدرسه و قال و قیلِ مسئله بود

3-مَباحِثی که در آن مَجلسِ جُنون میرفت

                      وَرایِ مدرسه و قال و قیلِ مسئله بود

4-دِل از کِرِشمة ساقی به شُکر بود ولی

                        ز نامُساعِدیِ بَختَش اندکی گِله بود

5-قیاس کردم و آن چَشمِ جادوانة مَست

                   هِزار ساحِر چون سامریش در گَله بود

قیاس کردم و آن چَشمِ شوخِ شَعبَده باز

                   هِزار ساحِر چون سامریش در تَله بود

6-بِگُفتَمَش به لَبَم بوسه ای حوالَت کن

               به خنده گفت: کِیَت با من این معامله بود؟

7-ز اَختَرَم نَظَری سَعد در رَهَست که دوش

                            میانِ ماه و رُخِ یارِ من مُقابله بود

8-دهانِ یار، که دَرمانِ دردِ حافظ داشت

             فغان که وَقتِ مُرُوَّت چه تَنگ حوصِله بود

*****************************

 وزن غزل 215: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات (بحر مجتث مثمن مخبون مقصور)

1-به کویِ مَیکَده یارب سَحَر چه مَشغَله بود

           که جوشِ شاهِد و ساقیّ و شَمع و مَشعَله بود

موضوع بیت:عهدالستی (فراهم بودن شرایط وصال)

مضمون بیت: ميخانه و شور و غوغاي ميخانه

معنی واژگان: کوي ميکده: کوچه اي که ميخانه در آن قرار دارد/ يارب: يعني «خدا مي داند»/ مشغله: شور و غوغا، قال و قيل/ جوش: هنگامه، جوشش، غلبه / جوش شاهد: کثرت زيبارو/ مشعله: مشعل، نوعي وسيله ي روشنايي.

قواعد:یارب براي تعجب آمده است( معني ندا و منادي ندارد)

 آرایه ها:نوعی جناس در مشغله و مشعله / تناسب در ميکده و ساقي و شاهد و شمع و مشعله

واج آرایی:تکرار حرف «ش»و«م»و«ب»

معنی بیت: پروردگارا، نمی دانم که در محلة میخانه سحرگاه چه هنگامة مشغول کننده ای بود که در آنجا ازدحامی از زیبایان و ساقیان و انبوهی از شمع و قندیل یافته می شد.

……………………………………

2-حَدیثِ عشق، که از حَرف و صوت مُستَغنیست

                    به نالة دَف و نِی در خُروش و وِلوِله بود

 موضوع بیت: علم (علم لَدُنی ماوَرای علم حُصولی)

مضمون بیت: عشق و حديث آن/ عشق و موسيقي

معنی واژگان:حديث عشق: داستان عشق/ حرف و صوت: سخن/ مستغني: بي نياز/ ناله ي دف و ني: آواز ني و دف (دايره ي کوچکي که معمولاً اطراف آن زنگ هايي تعبيه شده است، دايره ي زنگي)/ خروش و ولوله: بانگ و فرياد.

آرایه ها: تناسب در حديث و حرف و صوت /تناسب در  صوت و ناله و دف و ني و خروش و ولوله /ترادف ملیح در حرف و صوت، دف و نی، خروش و ولوله

واج آرایی: تکرار آواي «t» و «d» و تکرار حرف «و»

معنی بیت: سخن عشق یا گفتگوی عاشق و معشوق که از حرف و آواز بی نیازست در میکده با ناله های دف و نی به بانگ بلند و فریاد طنین افکن بود.

……………………………….

3-مَباحِثی که در آن مَجلسِ جُنون میرفت

                      وَرایِ مدرسه و قال و قیلِ مسئله بود

موضوع بیت:علم (علم لَدُنی ماوَرای علم حُصولی)

مضمون بیت: مجلس عشق و جنون

معنی واژگان:مباحث: بحث ها، جستارها، جستجوها/ جنون: در اينجا مفهوم بي خبري از عالم عقل است/ وراي: بالاتر از، غير از/ قال و قيل: بحث و جدال/ مسأله: موضوع مورد سؤال که معمولاً در مورد علوم و فقاهت است.

آرایه ها: تناسب در مباحث و مجلس و مدرسه و قال و قيل و مسأله /جناس در قال و قیل

واج آرایی: تکرار حرف «ل»وآوای«s»

معنی بیت: بحث و پژوهش عاشقانه ای که در آن محفل شوریدگی و آشفتگی پیش می آمد، فراتر از حد دریافت اهل مکتب و برتر از گفتگو در مسائل عقلی بود.

……………………………….

4-دِل از کِرِشمة ساقی به شُکر بود ولی

                        ز نامُساعِدیِ بَختَش اندکی گِله بود

موضوع بیت:سالک(در راه وصل کوتاهی از سالک است )

مضمون بیت: بخت عاشق و کرشمه ي معشوق ساقي

معنی واژگان:کرشمه: ناز و غمزه، به گوشه ي چشم اشاره ي محبت آميز کردن/ بشکر: در حال شکر، خوشحال و خرسند/ نامساعدي: ناموافق بودن/ گله: شکايت.

آرایه ها:تضاد در گله و شکر /تناسب در نامساعد و گله

واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ک»و«ب»

معنی بیت: دلم از ناز و غمزة ساقی سپاسگزاری می کرد، اما از ناسازگاری بخت خود مختصر شکایتی داشت، حافظ در غزل دیگر می فرماید:

در حق من لبت آن لطف که میفرماید

                 گرچه خوبست و لیکن قدری بهتر ازین

………………………………

5-قیاس کردم و آن چَشمِ جادوانة مَست

                   هِزار ساحِر چون سامریش در گَله بود

 موضوع بیت:خداوند و صفت بصیری او

مضمون بیت: چشم يار

معنی واژگان:قياس کردم: سنجيدم/ و: و ديدم/ جادوانه: ساحر، سحرکننده، جادوگر/ مست: صفت چشم، خمارآلود/ ساحر: جادوگر/ سامري: مرد جادوگري که به ستيز با حضرت موسي (ع) برخاست و گوساله اي از طلا ساخت و آن را به صدا درآورد و مردم را به پرستش آن کشانيد/ گله: گروه زيردست؛ با توجه به گلّه گاو و گوساله و ارتباط با سامري.

آرایه ها: تناسب در جادوانه و ساحر و سامري / تناسب در چشم و مست و ساحر و جادوانه / نوعی جناس در ساحر و سامر (در سامري)

واج آرایی :تکرار حرف «س» و«م»و آواي «آ»

معنی بیت: سنجیدم و دیدم که از دیدة افسونگر مخمور تو هزار ساحر به تردستی سامری که امت موسی را فریفت گله و شکایت داشتند که تو ما را که جادوگریم به سحر نگاه خود افسون کردی؛ اگر گله به فتح اول خوانده شود، معنی مصراع چنین تواند بود: دیدة افسونگر تو هزار ساحر چون سامری در گله یا خیل و حشم خود داشت.

…………………………………………

6-بِگُفتَمَش به لَبَم بوسه ای حوالَت کن

              به خنده گفت: کِیَت با من این معامله بود؟

 موضوع بیت:ناز و نیاز – قابلیت و فاعلیت (قابلیت شرط وصال است)

مضمون بیت: بوسه ي معشوق طنّاز

معنی واژگان:حوالت کن: حواله کن، تحويل بده/ کيّت: چه وقت تو را/ معامله: دادوستد.

آرایه ها: تناسب در حوالت کردن و معامله / تناسب در خنده و لب و بوسه /جناس در بگفتمش و گفت

واج آرایی:تکرار حروف «ب» و «ن»و«ت»

معنی بیت: به یار گفتم: برات یک بوسه به لب من بر لب خود بده، با تبسم پاسخ داد که من با تو چنین دادوستدی هرگز نداشتم.

………………………………..

7-ز اَختَرَم نَظَری سَعد در رَهَست که دوش

                            میانِ ماه و رُخِ یارِ من مُقابله بود

 موضوع بیت:توفیق (توفیق رفیق شدن)

مضمون بیت: چهره ي يار

معنی واژگان:اختر: ستاره ي بخت/ نظر: فال، شگون و يکي از پنج حالت سيارات يعني: مقارنه، تسديس، تربيع، تثليث و مقابله که از اين حالات مقابله نظر عداوت و دشمني است/ دوش: ديشب، شب گذشته/ مقابله: يکي از پنج حالت سيارات که در اين حالت نظر عداوت و دشمني و جدال است/ سعد: فرخنده،

قواعد: سعد: صفت نظر.

آرایه ها: تشبيه رخ يار به خورشيد در مقابل ماه/ تناسب در اختر و سعد و دوش و ماه و مقابله

واج آرایی: تکرار حرف «ر» وتکرار آواي «آ»

معنی بیت: ستارة بخت من نگرشی فرخنده و نظری میمون با من خواهد داشت، چه دیشب ماه گردون با مهر رخسار یار رویاروی شد و قران سعدین (مقارنة دو سعد یاد و اختر فرخنده) اتفاق افتاد.

………………………………….

8-دهانِ یار، که دَرمانِ دردِ حافظ داشت

             فغان که وَقتِ مُرُوَّت چه تَنگ حوصِله بود

 موضوع بیت:عنایت (تمنای عنایت وصال)

مضمون بیت: دهان يار

معنی واژگان:درمان: مداوا/ فغان: مخفف افغان، افسوس، دريغ، داد و فرياد/ مروّت: جوانمردي، ابراز لطف/ تنگ حوصله: ملول و ناشکيبا

آرایه ها: تناسب در دهان با تنگ (در تنگ حوصله) / تناسب در درد و درمان/تضاد در درد و درمان

واج آرایی: تکرار حرف «ن» و آواي «t» و «d» معنی بیت: دهان دوست که علاج درد حافظ به بوسة شیرین آن وابسته است فریاد که در هنگام رادی و بخشش بسیار کم گنجایش بود و کرمی ننمود.

…………………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا