• * غزل 212 *

1-یک دو جامَم دِی سَحَرگَه اتّفاق افتاده بود

                 وز لَبِ ساقی ،شرابَم در مَذاق افتاده بود

2-از سَرِ مَستی دگر با شاهدِ عَهدِ شَباب

               رَجعَتی میخواستم لیکِن طَلاق افتاده بود

3-در مَقاماتِ طَریقَت، هر کجا کردیم سِیر

                    عافیَت را با نَظَر بازی فِراق افتاده بود

4-ساقیا جامِ دَمادَم دِه ،که در سِیرِ طَریق

            هر که عاشق وَش نیامد، در نِفاق افتاده بود

5-ای مُعَبِّر، مژده ای فَرما که دوشم آفتاب

          در شَکَر خوابِ صَبوحی، هم وَثاق افتاده بود

نَقش می بَستَم که گیرم گوشه ای ،زان چَشمِ مَست

            طاقتِ صَبر از خَمِ ابروش، طاق افتاده بود

6-نَقش می بَستَم که گیرم گوشه ای ،زان چَشمِ مَست

            طاقت و صَبر از خَمِ ابروش، طاق افتاده بود

7-گر نکردی نُصرَتِ دین، شاه یَحیی از کَرَم

             کارِ مُلک و دین، زِ نَظم و اِتِّساق افتاده بود

8-حافظ آن ساعت که این نَظمِ پریشان می نِوِشت

                      طایرِ فکرش، به دامِ اِشتیاق افتاده بود

******************************

وزن غزل 212: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات (بحر رمل مثمن مقصور)

1-یک دو جامَم دِی سَحَرگَه اتّفاق افتاده بود

                 وز لَبِ ساقی ،شرابَم در مَذاق افتاده بود

موضوع بیت:بادۀ تجلی (عارف و بادۀ تجلی)

مضمون بیت: شراب و بوسه

معنی واژگان:يک دو: عدد در مورد ترديد، يعني يا يکي يا دو تا/ دي: ديروز/ اتفاق افتاده بود: از سر اتفاق نوشيده بودم، پيش آمده بود/ شراب از لب ساقي: بوسه هاي او/ در مذاق افتاده بود: چشيده بودم

آرایه ها: تناسب در جام و ساقي و شراب و مذاق / تناسب در لب و مذاق

 واج آرایی:تکرار آواي «d» و «t» و حروف «ق» و «س» و «ش»و«د»

معنی بیت: از اتفاق نیک دیروز هنگام سحر (پگاه) یکی دو ساغر بدستم رسید و از لب نوشین ساقی باده در کامم ریخته شد.

……………….

2-از سَرِ مَستی دگر با شاهدِ عَهدِ شَباب

               رَجعَتی میخواستم لیکِن طَلاق افتاده بود

موضوع بیت:جوانی (به یاد عهد جوانی)

مضمون بیت: زمان بي بازگشت/ معشوق دوران جواني

معنی واژگان:از سر مستي: از روي مستي/ دگر: بار ديگر/ رجعت: بازگشت زن و شوهر به نزد همديگر به عنوان همسري پس از جدايي(نقل از منتهی الادب)/ طلاق افتاده بود: جدايي واقع شده بود، رها شدن زن از قید نکاح، در اینجا مقصود طلاق ثلاث یا طلاق بائن است که رجعت ندارد/ شاهد عهد شباب: يکي به معني محبوب و معشوقي که در روزگار جواني داشتم و ديگري خود زمان جواني يعنی عهد شباب به زيبارويي تشبيه شده است

قواعد: شاهد عهد شباب: تشبیه صریح

آرایه ها: ایهام در شاهد عهد شباب / تناسب در عهد و رجعت و طلاق / تناسب در شاهد با شباب

واج آرایی: تکرار آواي «آ» و «t» و «d»

معنی بیت: بار دیگر از روی سرمستی با محبوب زیبای روزگار جوانی بازگشتی می خواستم یعنی پیرانه سر مایل بودم که به عالم جوانی بازگردم ولی میان من و شاهد جوانی طلاق بائن واقع شده بود که رجعت پذیر نیست.

………………

3-در مَقاماتِ طَریقَت، هر کجا کردیم سِیر

                    عافیَت را با نَظَر بازی فِراق افتاده بود

موضوع بیت:مشکلات راه سلوک-نظربازی

مضمون بیت: عشق و سلامت

معنی واژگان:مقامات: مراحل، درجات، منازل/ طريقت: سلوک راه رسيدن به معشوق حقيقي، تصوّف، درويشي/ سير کردن: حرکت کردن،واگیر

 نظر کردن، نگريستن/ عافيت: سلامت، بي خطر بودن، سالم بودن/ نظربازي: زيباپسندي، عشق به زيبايي و زيبايان و زيباي زيبايان يعني معشوق حقيقي/ فراق: جدايي.

قواعد: مقامات طریقت: اضافة تخصیصی

آرایه ها: تناسب در مقامات و طريقت و سير

واج آرایی: تکرار آواي «d» و «t»

معنی بیت: در مراتب سلوک هر جا گام نهادیم، دریافتیم که سلامت و ایمنی با عشقبازی و مهرورزی سازگاری ندارد و عشق جدا از بلا و محنت نتواند بود.

………………….

4-ساقیا جامِ دَمادَم دِه ،که در سِیرِ طَریق

            هر که عاشق وَش نیامد، در نِفاق افتاده بود

موضوع بیت:اخلاص(اخلاص در عشق)

مضمون بیت: عاشق منافق

معنی واژگان:دمادم: پياپي، پشت سر هم/ سير طريق: رفتن در راه حق/ عاشق وش: همچون عاشقان/ نفاق: دورويي/ حافظ معمولاً خود را در قالب افرادي قرار مي دهد که مي خواهند متعرّض آنان گردد و با طنزي لطيف از آنان انتقاد مي کند و در اين بيت مدعيان عشق را به همين ترتيب مورد تعرض قرار مي دهد

آرایه ها:تناسب در ساقی و جام

واج آرایی: تکرار آواي «آ» و حروف «ق» و «ر»و«د»

معنی بیت: ای ساقی، ساغر پیاپی به من بده که در پیمودن راه سلوک هرکس عاشق گونه نباشد و مهر نورزد در طریقت نفاق و دوروئی ورزیده است که از کفر بدترست.

………………

5-ای مُعَبِّر، مژده ای فَرما که دوشم آفتاب

          در شَکَر خوابِ صَبوحی، هم وَثاق افتاده بود

موضوع بیت: کشف و شهود (رؤياي خوش عاشقی)

مضمون بیت: رؤياي عاشق

معنی واژگان:معبّر: خوابگزار، کسي که تعبير خواب مي کند/مژده اي فرما: بشارتي ده/ آفتاب: خورشيد/ شکرخواب: خواب شيرين/ صبوحي: صبحگاهي، سحرگاهي/ هم وثاق: هم اتاق، همخانه/ آفتاب اشاره اي است به معشوق يا پياله شراب

قواعد: فرما: فعل امر از فرمودن که در اینجا به رعایت احترام آمده و به قرینة حالی به معنی دادن بکار رفته است/ شکر خواب: اسم مرکب، صبوحی به معنی بامدادی صفت آن/ هم وثاق: صفت ترکیبی از پیشوند هم و اسم ( وثاق).

آرایه ها: تضاد در دوش و آفتاب / تناسب در معبّر و خواب /تناسب در صبوح و آفتاب

واج آرایی:تکرار حرف «م» و«ب»و آواي «آ»

معنی بیت: ای خوابگزار با تعبیر خود به من مژده بده، چه دیشب در رؤیای شیرین بامدادی دیدم که خورشید با من همخانه شده بود.

……………..

6-نَقش می بَستَم که گیرم گوشه ای ،زان چَشمِ مَست

            طاقت و صَبر از خَمِ ابروش، طاق افتاده بود

موضوع بیت:تجلی (تجلی جلالی ابروی یار و بی طاقتی عاشق)

مضمون بیت: چشم و ابروي معشوق

معنی واژگان:نقش مي بستم: به فکر افتاده بودم/ گيرم گوشه اي: گوشه گيري اختيار کنم/ چشم مست: چشم خمارآلود/ طاق افتاده بود: دور شده بود، جدا شده بود

آرایه ها:جناس در  طاقت و طاق /تناسب در  نقش بستن و گوشه و چشم و ابرو و طاق

واج آرایی: تکرار حرف «م»وآوای«t»و«s»

معنی بیت: تصور می کردم که از آن چشم مست کناره گیرم ولی کمان ابروی او شکیب و ناب را از من فرد و جدا ساخته بود.

……………..

7-گر نکردی نُصرَتِ دین، شاه یَحیی از کَرَم

             کارِ مُلک و دین، زِ نَظم و اِتِّساق افتاده بود

موضوع بیت:اولیای الهی (همه چیز به فرمان اولیاء)

مضمون بیت: مدح شاه يحيي

معنی واژگان:نصرت کردن: ياري کردن، ياري دادن، با توجّه به لقب شاه يحيي که نصرة الدّين است/ شاه يحيي: نصرة الدين يحيي پسر شاه مظفر بن امير مبارزالدين محمد که او را امير تيمور در سال 798  هجري قمري به حکومت شيراز برگزيد و خواجه 5 غزل در مدح او سروده است، غزلهاي 304 و 392 و 421 و 433 و احتمالاً غزل شماره 12 (حافظ غني ص 158)/ کرم: بزرگواري و بخشندگي/ ملک: مملکت/ اتّساق: ترتيب و انتظام

قواعد: اتّساق: مصدر باب افتعال از مجرد وسق به معنی گرد آوردن.

آرایه ها:ترادف ملیح در نظم و اتساق /تکرار ملیح دین

واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آواي «t» و «d»

معنی بیت: اگر شاه يحيي از روي جوانمردي و بخشندگي دين را ياري نمي کرد، کار سلطنت و دين از سامان افتاده بود.

…………………

8-حافظ آن ساعت که این نَظمِ پریشان می نِوِشت

                      طایرِ فکرش، به دامِ اِشتیاق افتاده بود

موضوع بیت:حافظ و شعر او (شوق شاعری )

مضمون بیت: حافظ و شعر او و عشق او

معنی واژگان:آن ساعت: آن زمان/ نظم پريشان: شعر آشفته و درهم/ طاير فکر: طاير به معني پرنده است اشتياق: عشق و شيفتگي

قواعد:  طاير فکر اضافه ي تشبيهي است/ طاير فکر تشبیه صریح

آرایه ها:نظم پريشان نوعي ترکيب متضاد و يا پارادُکس است/ تناسب در طاير و دام و افتادن /تناسب در  نظم و نوشتن و فکر

واج آرایی: تکرار آواي «آ» و«t»و حرف «ش» و «ن»

معنی بیت: خواجه علّت پريشاني و آشفتگي شعر خود را گرفتاري در دام عشق معشوق مي داند و مي فرمايد: حافظ آن لحظه که اين غزل آشفته را مي سرود، پرنده ي انديشه اش در دام شوق ديدار معشوق گرفتار بود.

محصول بيت ــ حافظ آن ساعت كه اين نظم پريشان را مى‌نوشت يعنى اين غزل را به تحرير درمى‌آورد طائر فكرش به دام اشتياق افتاده بود. يعنى فكرش به دام اشتياق جانان افتاده بود حاصل مطلب عاشق مشتاق بود.

……………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا