• غزل 203

1–  سـال‌هـا دفتـــرِ مـا،در گِــروِ صَهـبا بـود

          رونـَقِ مَیـکده از درس و دُعـایِ مــا بـــود

2-  نیـکیِ پیـرِ مُغـان بیـن، که چـو ما بَدمَستان

           هـر چه کـردیم،بـه چَشـمِ کَـرَمَـش زیبا بود

3-  دفتــرِ دانـِش مـا، جـُمـله بشـوئیـد به مَی

           کـه فلـک دیـدم و در قَصـدِ دل ِدانـا بـود

4-از بُتان آن طَلـَب اَر حُسـن شنـاسی ای دل

           کایـن کَسی گفـت که در عِلـمِ نَظَـر بینا بود

5-  دل چـو پـَرگار به هـر سو دَوَرانی می‌کرد

           وَ انـــدر آن دایــره سـرگشتـة پـابرجا بود

6-  مُطـرب از دَردِ مَحَـبَّت عَمَـلی می‌پرداخت

           کـه حَکیـمانِ جهـان را مُـژه خـون پالا بود

7- می‌شِکُفتَم زِطَرَب زان که چوگُل برلَبِ جوی

         بــر سـَـرَم ســایة آن سَـــرِو سَهــی بالا بود

8-  پیــرِ گُلـرَنگِ مـن، انـدر حقِ اَزرَق پوشان

           رُخصـَت ِخُبـث نـداد ار نـه حکایت‌ها بود

9-  قلــبِ انـدودة حـافظ بــرِ او خَـرج نشد

          کـاین مُعامِـل به همـه عیـبِ نَهـان بینا بود

                  * * * * * * * *

وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان(بحر رمل مثمن مخبون اصلم مسبغ)

1-  سـال‌هـا دفتـــرِ مـا،در گِــروِ صَهـبا بـود

          رونـَقِ مَیـکده از درس و دُعـایِ مــا بـــود

موضوع بیت:عالم الست (رونق میکدۀ عشق به حضور مِی کشان الستی است)

مضمون بیت: ميخانه و عالمان و صوفيان

معنی واژگان:دفتر: کتاب/ گرو: رهن/ صهبا: شراب/ رونق: رواج کار/ درس و دعا: ارتباط با «دفتر» دارد، يعني کتاب درس و دعا و نيز اشاره اي است به اينکه اهل درس و مدرسه و اهل دعا و خانقاه مشتريان ميخانه بودند، و اشاره ي طنزآمیز ديگر آن اين که رونق ميکده از دفترهاي درس و دعايي است که سالها به گرو نهاده مي شد.

آرایه ها: تناسب در دفتر و درس و دعا /تناسب در  صهبا و ميکده

واج آرایی: تکرار آواي «آ» و«s»و حرف «ر»

معنی بیت: سالیانی چند دفتر دانائی ما در رهن باده بود و شکوه میخانه ی معرفت از درس عشق و راز و نیازی بود که با خداوند داشتیم.

………………………………

2-  نیـکیِ پیـرِ مُغـان بیـن، که چـو ما بَدمَستان

           هـر چه کـردیم،بـه چَشـمِ کَـرَمَـش زیبا بود

موضوع بیت: اهل نظر (اولیاء خدا همه چیز را مظهر خوبی هامی بینند )

مضمون بیت: پير مغان

معنی واژگان:پير مغان: بزرگ و گرداننده ي ميخانه، مقصود مرشد و مراد است/ بدمستان: کساني که در حال مستي رفتاري بد و ناهنجار دارند/ کرم: بزرگواري و بخشش

آرایه ها: چشم کرم: استعارة مکنیه/تناسب د ر نیکی و کرم

واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ک»و«ب»

معنی بیت: نیکوکاری و کرم پیر میفروش را بنگر که ما مستان عربده جو هر کار که می کردیم در دیدة گذشت و بخشایش وی خوشایند می نمود و بدی ها را به بزرگواری خود نیکی می شمرد و بردباری می نمود.

……………………………

3-  دفتــرِ دانـِش مـا، جـُمـله بشـوئیـد به مَی

           کـه فلـک دیـدم و در قَصـدِ دل ِدانـا بـود

موضوع بیت:عشق (می پرستی را با خرد سَرِ آشنایی نیست )-دنیا و بی اعتباری آن (همیشه جاهلان دست اندر کار دنیایند)

مضمون بیت: (تقابل دانش و مستي و بي خبري/ کارکرد فلک).

معنی واژگان:دفتر دانش: کتابي که از آن علم فرا مي گيرند/ شستن دفتر: آن را پاک کردن و از ميان بردن/ مي: نشانه ي مستي است، يعني ما را مست کنيد و از دانش و دانايي دور سازيد/ ديدم و: مطالعه کردم و فهميدم/ در قصد بودن: درصدد از بين بردن بودن.

قواعد: دفتر دانش: تشبیه صریح.

آرایه ها: نوعی تناسب و جناس در دانش و دانايي / نوعی تناسب در دفتر و دانش و شستن

واج آرایی: تکرار حرف «د»و«ل»

معنی بیت: به آب باده دفتر علم ما را به یکباره شستشو دهید و دانش ما را از میان ببرید، چه، دانستم و دریافتم که چرخ گردون در اندیشة آزار دل های خردمندان است. حافظ در غزل دیگر فرماید:

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد

                تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس

……………………………………..

4-از بُتان آن طَلـَب اَر حُسـن شنـاسی ای دل

           کایـن کَسی گفـت که در عِلـمِ نَظَـر بینا بود

موضوع بیت:حُسن (اهل نظر حُسن شناسند و خود دارای حسن اند)

مضمون بیت: آن، بنده ي طلعت آن باش که آني دارد

معنی واژگان:بتان: زيبارويان/ آن: حالتي جذاب و جالب که درک و احساس مي شود اما به بيان درنمي آيد/ اي دل: عزيز من! /علم نظر: جمال شناسي/ بينا: صاحب نظر.

آرایه ها:تناسب در  بتان و حسن شناس و علم نظر / تناسب در علم نظر و بينا

واج آرایی: تکرار حرف «ن»و«ب»و«ک»و«س»

معنی بیت: دلا اگر زیبایی را شناخته ای از زیبایان آن لطیفة نهانی را که عشق از آن خیزد، بجوی. چه، این نکته را کسی گفت که در ژرف اندیشی آگاهی و بصیرت داشت.

…………………………………..

5-  دل چـو پـَرگار به هـر سو دَوَرانی می‌کرد

           وَ انـــدر آن دایــره سـرگشتـة پـابرجا بود

موضوع بیت:مقام حیرت (حیرت ممدوح)

مضمون بیت: دل سرگردان و ثابت قدم

معنی واژگان:دوران: گردش/ سرگشته: سرگردان، با اشاره به شاخه ي گردش کننده پرگار/ پابرجا: ثابت و محکم، با اشاره به شاخه ي مستقر و ثابت پرگار

آرایه ها: تناسب در پرگار و دوران و دايره / نوعی تضاد در سرگشته و پابرجا

واج آرایی:تکرار آواي «آ» و حرف «ر»و«د»

معنی بیت: دل مانند پرگار به هر جانب گردش می کرد و جویان حقیقت بود ولی با این همه حضور قلب داشت و در حلقة عشق پای برجا بود.

………………………………..

6-  مُطـرب از دَردِ مَحَـبَّت عَمَـلی می‌پرداخت

           کـه حَکیـمانِ جهـان را مُـژه خـون پالا بود

موضوع بیت:عشق (عشق ماورای حکمت رسمی)

مضمون بیت: درد عشق

معنی واژگان:مطرب: رامشگر/ درد محبّت: درد عشق/ عملي مي پرداخت: آهنگي مي نواخت و ترانه اي مي خواند/ حکيم: فيلسوف (کسي که با عشق سر و کاري ندارد)، با اشاره به اين که حکيم به معني طبيب هم هست/ حکيمان جهان را مژه: مژه ي حکيمان جهان/ خون بالا: خون ريز، ريزنده ي اشک خونين

آرایه ها:تناسب در مطرب و عمل پرداختن/تناسب در درد و حکيم و خون پالا

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ن» و«م»و آواي «آ»و«t»

معنی بیت: رامشگر از سر درد و سوز عشق هنری می کرد و آهنگی می نواخت که از تأثیر آن فرزانگان جهان از مژگان خود خون می ریختند.

…………………………

7- می‌شِکُفتَم زِطَرَب زان که چوگُل برلَبِ جوی

         بــر سـَـرَم ســایة آن سَـــرِو سَهــی بالا بود

موضوع بیت: وصل (حدیث وصال – شکوفایی در سایۀ قد و قامت یار )

مضمون بیت: سايه ي معشوق بر سر عاشق

معنی واژگان:مي شکفتم: شکفته مي شدم/ طرب: شادي/ سهي بالا: بلندقد و موزون قامت

قواعد: سرو سهی بالا: موصوف و صفت،

آرایه ها: سرو سهی بالا: به استعاره مقصود یار بلند بالا/تناسب در  شکفتن و گل و لب جوي و سرو و سهي بالا

واج آرایی: تکرار حرف «س»و«ب»

معنی بیت: از شدّت شادي و طرب هم چون گل که بر لب جويبار مي شکفد، شکوفا شدم؛ زيرا که سايه ي آن معشوق زيباروي سروقامت بر سرم افتاده بود.

محصول بيت ــ از خوش‌حالى شكفته خاطر و خندان مى‌شدم براى آن‌كه در كنار جوى سايه آن سرو سهى چون گل بر سرم بود. يعنى قد موزون چون سرو سهى جانان مثل گل در كنار جوى بر سرم سايه انداخته بود خوش‌حال و خندان بودم و از اين كار حظ مى‌بردم.

………………………………..

8-  پیــرِ گُلـرَنگِ مـن، انـدر حقِ اَزرَق پوشان

           رُخصـَت ِخُبـث نـداد ار نـه حکایت‌ها بود

موضوع بیت:مرنج و مرنجان(پیر عشق مجال سخن  به نفس اماره نمی دهد)

مضمون بیت: (صوفيان روزگار/ رازداري ميخوارگان).

معنی واژگان:پير گلرنگ: بعضي آن را خود شراب مي دانند و بعضي عقل سرخ و بعضي پير مغان که يا پرتو مي در چهره ي او افتاده است (ديدمش خرّم و خندان قدح باده به دست- واندر آن آينه صد گونه تماشا مي کرد) و يا خود شراب خورده است و چهره اش گلگون و گلرنگ شده است/ اندر حق: درباره ي/ ارزق پوشان: صوفياني که خرقه ي کبود مي پوشند/ رخصت: اجازه/ خبث: بدجنسي و بدگويي

آرایه ها: پیر گلرنگ: به استعاره مراد بادة گلفام معرفت/تناسب در گلرنگ و ازرق

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ن» و «ح» و «خ»

معنی بیت: پیر گلرنگ من که بادة گلگون معرفت است، دربارة صوفیان کبود جامه اجازة تفتین و سخن چینی نداد، اگر نه داستان ها از آن باز می گفتم.چه؛ در آیین درویشی کین توزی و خودبینی روا نیست. حافظ در غزل دیگر فرماید:

حافظ مرید جام می است ای صبا برو

                      وز بنده بندگی  برسان شیخ جام را

شاید هم چنان که در شرح سودی آمده است حافظ در این بیت به شیخ محمود عطار شیرازی ملقب به شیخ گلرنگ که پیر و مرشد او بوده است اشارت کرده باشد.

………………………………….

9-  قلــبِ انـدودة حـافظ بــرِ او خَـرج نشد

          کـاین مُعامِـل به همـه عیـبِ نَهـان بینا بود

موضوع بیت:اخلاص (حضرت دوست کالای خلوص را می خرد نه ریب و ریا)

مضمون بیت: نادرستي و ناراستي در کار عشق

معنی واژگان:قلب اندوده: پول تقلبي که ظاهرش را با آب طلا يا نقره آب کاري کرده باشند، با اشاره به دل ناصاف و رياکار/ بر او: نزد او/ معامل: سوداگر

قواعد: قلب اندودة حافظ: اندوده صفت مفعولی از اندودن معامل: اسم فاعل از معامله

آرایه ها: تناسب در قلب اندوده و خرج و معامل

واج آرایی: تکرار حرف «ن»

معنی بیت: زر قلب یا نقد ناسره حافظ نزد وی ارزشی نیافت و پذیرفته نشد. چه، این صّراف سوداگر به هر نقص و کاستی اگرچه از دیدة دیگران پنهان بود، آگاهی داشت.

…………………………….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا