• غزل 20

1- روزه یِک سـو شد و عید آمد و دِل‌ها بَرخاست

          مَی زِ خُمخانه به جوش آمد و می باید خواست

توبـة زُهـدفروشان گـران جان بِگُـذَشت

                 وقتِ شادی و طَرَب کردنِ رندان برخاست

2-  نوبـة زُهـدفروشان گـران جان بِگُـذَشت

                 وقتِ رندی و طَرَب کردنِ رندان پیداست

چه مَلامت رَسَد آنرا که چو ما باده خورد ؟

 این نه عیب است بَرِعاشِقِ رِند و  نه خطاست؟

3-چه مَلامت بُوَد آنرا که چُنین باده خورد ؟

 این چه عیب است بدین بی‌خِرَدی وین چه خطاست؟

چه مَلامت خورَد آن کَس که چو ما باده خورد ؟

 این چه عیب است بدین بی‌خِرَدی وین چه خطاست؟

4-  بـاده نـوشـی که در او روی و ریـائی نَبُوَد

                بهتر از زُهدفروشی که در او روی و ریاست

بـاده نـوشـی که در او هیچ ریـائی نَبُوَد

                بهتر از زُهدفروشی که در او روی و ریاست

مـا نـه مردانِ ریائـیـم و حـریـفانِ نِـفاق

               آن که او عالِمِ سِرّ است،براین حال گواست

5-  مـا نـه رنـدانِ ریائـیـم و حـریـفانِ نِـفاق

               آن که او عالِمِ سِرّ است،بدین حال گواست

 فَرضِ ایزد بِگُذاریـم و به کَس بَد نکـنیم

                  وآن چه گویند روا نیست، بگوئیم رواست

6-  فَرضِ ایزد بِگُذاریـم و به کَس بَد نکـنیم

                  وآن چه گویند روا نیست، نگوئیم رواست

7-  چه شَوَد گر من و تو چند قَدَح باده خوریم؟

               باده از خونِ رَزان است نه از خونِ شماست

این چه عِیبی است کز آن عِیب خَلَل خواهد بود؟

     ور بـُوَد نیـز چـه شـُد، مَردُمِ بی‌عِیـب کـجاست؟

8-  این چه عیب است کز آن عیب خَلَل خواهد بود؟

     ور بـُوَد نیـز چـه شـُد، مَردُمِ بی‌عِیـب کـجاست؟

این نه عیب است کز آن عیب خَلَل خواهد بود؟

     ور بـُوَد نیـز چـه شـُد، مَردُمِ بی‌عِیـب کـجاست؟

**********************************

وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان ( بحر رمل مثمن مخبون اصلم مسبغ )

1- روزه یِک سـو شد و عید آمد و دِل‌ها بَرخاست

          مَی زِ خُمخانه به جوش آمد و می باید خواست

موضوع بیت:فراهم آمدن شرایط وصال

مضمون بیت: (شادي از پايان يافتن روزه و برقرار شدن ميخانه ها و در حقيقت پايان بازار رياکاران.)

معنی واژگان:روزه: در اينجا هم مقصود خود روزه است و هم ماه رمضان/ يکسو شد: پايان يافت/ دلها برخاست: دلها به هيجان آمد و سرکشي و خواهندگي کرد و سرکشيد و سر بر کرد/ به جوش آمد: جوشيدن گرفت، جوشيدن شراب نشانه ي رسيدن آن در حدّ نوشيدن است.

آرایه ها: مي بايد خواست: ايهام گونه اي دارد يعني «مي هم مي تواند علامت استمرار باشد و هم مي تواند «مي» به معني شراب باشد/تضاد در شد و آمد /تناسب در می و خمخانه /تضاد در خمخانه و می با روزه /تکرار ملیح آمد

واج آرایی:تکرار حروف«د»و«ب»و«م»وتکرار آوای«A»

معنی بیت: روزه به پايان آمد و عيد فطر فرارسيد و دل ها به شور و شوق افتاد. شراب در ميخانه به جوش درآمد و رسيد. وقت آن است که باده طلب کرد و نوشيد و مست شد.

محصول بيت ـ ايام رمضان سپرى شد و عيد صيام فرارسيد. و دل‌ها به شوق آمدند وسكوت را در هم شكسته به جوش و خروش افتادند، شراب هم در ميخانه به جوش آمد پس مى‌بايد مى‌خواست يا بايد مى‌خواست در اولى يعنى در (مى‌بايد) مى مقدر اعتبار مى‌شود، اما در دومى (مى) ملفوظ است.

2-  نوبـة زُهـدفروشان گـران جان بِگُـذَشت

                 وقتِ رندی و طَرَب کردنِ رندان پیداست

موضوع بیت:زهد و رندی در برابر هم(در رسیدن موسم رندی )

مضمون بیت: (مبارزه با ريا و رياکاري و طرفداري از رندان و رندي.)

معنی واژگان:نوبه: نوبت/ زهد فروشان: رياکاران/ گران جان: مزاحم/ رندي: صفت رندان که ظاهري فاسق و باطني مرتبط با خدا دارند/ طرب کردن: شادي کردن، رامش و شادخواري کردن/ پيداست: پديد آمده است، فرا رسيده است.

آرایه ها: نوعی ایهام تضاد در زهد و گرانجانی/ نوعی ایهام تضاد در رندی و طرب /نوعی جناس رندی و رندان

واج آرایی: تکرار حرف «ن» و«گ»و«ر»و«ب»

معنی بیت: با رفتن ماه روزه فرصت زهدفروشي زاهدان گران جان گذشت و زمان عيش و مستي رندان فرارسيد.

محصول بيت ـ زمان يا دوره مرائيان زهدفروش سپرى شده يعنى ماه صيام تمام شد. وقت شادى و سرور زندان باده‌نوش فرارسيد، يعنى حالا ديگر زمان عيش و نوش است، حاصل كلام، با فرارسيدن عيد همايونى اين وضع مسرت‌بخش و حالت طرب ظهور كرد.

3-چه مَلامت بُوَد آنرا که چُنین باده خورد ؟

 این چه عیب است بدین بی‌خِرَدی وین چه خطاست؟

موضوع بیت:بادۀ تجلی (دفاع از باده خواران میخانۀ عشق)

مضمون بیت: (طرفداري از باده خواري که نه به کسي ظلم مي کند و نه رياکار است.)

معنی واژگان:ملامت: سرزنش/ بدين بي خردي: بي خردانه

آرایه ها: تناسب در عيب و خطا /جناس دراین چه و وین چه

واج آرایی: تکرار حرف«ب»و«چ»و«ن»و«خ»وآوای«t»

معنی بیت: کسی که این گونه باده گساری کند ،سزاوار سرزنش نیست ، در این گونه باده نوشی که از خرد خام بیخود شدن و مست گشتن است ، خطا و عیبی نباشد .

4-  بـاده نـوشـی که در او روی و ریـائی نَبُوَد

                بهتر از زُهدفروشی که در او روی و ریاست

موضوع بیت: زهد و میخواری در برابر هم (ترجیح می خواران بر زاهد نمایان)

مضمون بیت: (مقايسه ي ميان زاهد نمايان و مي خواران و ترجيح اينان بر آنان.)

معنی واژگان:باده نوش: شراب خوار/ روي و ريا: خودنمايي و ظاهرسازي/ زهدفروش: کسي که خود را زاهد نشان مي دهد تا مردم او را درستکار بدانند ولي او چنين نباشد.

آرایه ها: تناسب در زهد فروشی با روی و ریا /ایهام تضاد در باده نوشی با زهد فروشی و روی و ریا /ترادف ملیح در روی و ریا /تکرار ملیح روی  ریا

واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ب»و«د»

معنی بیت : شراب خواري که در آن تظاهر و ريا نباشد، بهتر از زهدفروشي که سراسر رياکاري و دورويي است.

محصول بيت ـ يك باده‌نوشى كه در او هيچ گونه روى و ريايى نباشد، بهتر از يك زهدفروش مرائى است كه همه كارش با روى و ريا است، زيرا گناه شرب خمر گناهى است كه با توبه ساقط مى‌شود اما ريا كفرى است كه با توبه محو نمى‌شود.

5-  مـا نـه رنـدانِ ریائـیـم و حـریـفانِ نِـفاق

               آن که او عالِمِ سِرّ است،بدین حال گواست

موضوع بیت:رند ونفاق در برابر هم (مبرا دانستن رند از ریا)

مضمون بیت: (مبرا دانستن خود از ريا و نفاق و معرفي شاهد خويش.)

معنی واژگان: رندان ريا: رندان ظاهري. حريفان نفاق: دوستداران دورويي، دورويان، منافقين. عالِم سرّ: خدايي که داراي اسرار پنهاني است. حال: حالت، موضوع. گوا: شاهد، گواه.

آرایه ها: تناسب درريا و نفاق /جناس در رندان و ریا

واج آرایی: تکرار حرف«ر» و«ف»و«ن»و«ی»

معنی بیت: خداي رازدان گواه است که ما رندان رياکار و دورو نيستيم. اين شما زاهدان ظاهرپرست هستيد که اهل ريا و تزويريد.

محصول بيت ـ ما نه رندان ريائيم، يعنى رندان مرائى نيستيم و حريفان نفاق هم نيستيم. حاصل سخن در ما ريا و نفاق پيدا نمى‌شود، آن‌كه عالم اسرار است، يعنى خداوندى كه عالم سروالخفى است گواه اين حال ما است، يعنى خدا مى‌داند كه ما مرائى و منافق نيستيم.

6-  فَرضِ ایزد بِگُذاریـم و به کَس بَد نکـنیم

                  وآن چه گویند روا نیست، نگوئیم رواست

موضوع بیت:واجبات دینی (سلامت نفس عارف در به جا آوردن واجبات)-تلبیس(عارف دور از تلبیس است )

مضمون بیت: (اظهار دينداري و سلامت نفس).

معنی واژگان:فرض: واجب/ بگذاريم: معادل است با «بگزاريم» يعني ادا کنيم (البته گذاردن معني اجرا کردن هم مي دهد.) /روا: حلال، شايسته.

آرایه ها: ایهام تناسب در فرض گذاشتن با بد نکردن /تضاد درگویند و نگوییم /تضاد در روا نیست و رواست /تکرار ملیح روا

واج آرایی: تکرارحروف«ر»و«ب»و«ی»وتکرار حرف«ž»

معنی بیت: واجب خداوند را به جا مي آوريم و به کسي بد نمي کنيم و چيزي را که ديگران آن را جايز نمي دانند، ما نيز روا نمي دانيم.

محصول بيت ـ فرض خدا را به‌جا مى‌آوريم و به كسى هم اذيت و آزار نمى‌رسانيم و هرچه را كه شارع مقدس جايز ندانسته ما نمى‌گوييم كه جايز است يعنى فرمايشات و دستورات خدا و پيغمبر را به‌جا مى‌آوريم و به هيچ كس ظلم و ستم نمى‌كنيم.

7-  چه شَوَد گر من و تو چند قَدَح باده خوریم؟

               باده از خونِ رَزان است نه از خونِ شماست

موضوع بیت:زهد و باده در برابر هم (تمسخر زاهدان ریایی)

مضمون بیت: (مقايسه ي شرابخواري با ظلم و ستم و خون مردم را مکيدن.)

معنی واژگان:چه شود: چه مشکلي ايجاد مي شود/ چه ضرري دارد. قدح: پياله/ رز: درخت انگور، مو.

آرایه ها: جناس تام در  خون و خون /تکرار ملیح باده و خون /تناسب در باده و قدح و رز

واج آرایی: تکرار حرف «د»و«خ»و«ز»و«ن»

معنی بیت: : اگر ما چند پیاله باده بنوشیم جای نگرانی نیست ، چه ما خون تاک را می نوشیم نه خون شما را و زیانی به کسی نمی رسانیم .

8-  این چه عیب است کز آن عیب خَلَل خواهد بود؟

     ور بـُوَد نیـز چـه شـُد، مَردُمِ بی‌عِیـب کـجاست؟

موضوع بیت:معشوق ازلی بی عیب دیگران پر عیب (پاسخ اسکاتی به زاهدان ریایی)

مضمون بیت: (آنچه بد است کاري است که باعث تباهي و فساد جامعه شود، يعني ظلم و ستم؛ در حالي که شرابخواري عيبي شخصي است که عاقبت، هر انساني هم عيبي دارد.)

معنی واژگان:خلل: رخنه، سستي/ ور بود نيز: و اگر هم باشد/ مردم: انسان

آرایه ها: تناسب در عیب با خلل / تضاد و جناس در عیب با بی عیب / تکرار ملیح عیب

واج آرایی: تکرار حرف «د»و«ب»و«ی»/تکرار عیب

معنی بیت: باده نوشی ما خطائی نیست که از آن فسادی زاید و اگر آن را برای ما نقصی بشمار آوردند، باکی نیست ،چه آدمیزادی بی عیب و کاستی نتوان یافت .

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا