• *غزل 198*

گفتم:کـِـه اَم ،دهـان و لـبت کامران کنند؟

       گفتا: به چَشم، هر چه تو گویی چُنان کنند

1-گفتم:کـِـیـَم ،دهـان و لـبت کامران کنند؟

       گفتا: به چَشم، هر چه تو گویی چُنان کنند

گفتم:مرا دهـان و لـبت کامران کنند؟

       گفتا: به چَشم، هر چه تو گویی چُنان کنند

2- گفتم: خَراجِ مصر، طَلـَب می‌کند لَبَت

           گفتا: در این مُعامِله کمتر زیان کنند

گفتم: به نُقطة دَهَنَـت خود کـه راه بُـرد ؟

      گفت: این حکایتیست که با نُکته دان کنند

3-گفتم: به نُقطة دَهَنَـت خود کـه بُـرد راه؟

      گفت: این حکایتیست که با نُکته دان کنند

4-گفتم: صَنَم پَرَسـت مَشـو  با صَمَـد نشین

       گفتا: به کویِ عِشق، هم این و هم آن کنند

5-گفتم: هَـوایِ مـَیکـده غَـم می‌بـَـرَد ز دل

   گفتا: خوش آن کَسان که دلی شادمان کنند

6-گفتم: شَراب و خِرقه نه آیینِ مَذهَب است

        گفت: این عَمَل به مذهبِ پیـرِ مُغان کنند

7-گفتم: ز لَعلِ نوش لبان پیر را چه سود؟

           گفتا: به بوسه ای شِکَـرینَش جـوان کنند

8-گفتم: که خواجه کِی به سَـر حِجله می‌رود؟

       گفت: آن زمان که مُشتَری و مَه قِران کنند

9-گفتم: دُعـایِ دولـتِ او، وِرد حافظ است

           گفت: این دعا ملایِکِ هفت آسمان کنند

*****************************

وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات (بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور)

1-گفتم:کـِـیـَم ،دهـان و لـبت کامران کنند؟

       گفتا: به چَشم، هر چه تو گویی چُنان کنند

 موضوع بیت:مقام مجذوبِ سالک.

مضمون بیت: (دهان و لب يار بذله گو).

معنی واژگان: کامران: به آرزو رسيده، خوشبخت/ به چشم: اطاعت مي شود (شبه جمله) ايهامي در اينجا هست که به چشم در معني اکتفا کردن به نگاه به لب و دهان معشوق باشد.

آرایه ها: تناسب در دهان و لب و چشم

واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «چ» ،«ک» و «گ»

معنی بیت: از یار پرسیدم که لب و دهان تو چه زمان مرا به کام میرسانند؟یار پاسخ داد :فرمان تو بالای چشم ، من فرمان بردارم ، هر چه تو خواهی دهان و لبم نیز آن کنند.

…………………………………………………………………..

2- گفتم: خَراجِ مصر، طَلـَب می‌کند لَبَت

           گفتا: در این مُعامِله کمتر زیان کنند

 موضوع بیت: تجارت (سود در ایثار عاشق به معشوق است.)

مضمون بیت: (بوسه يار و ارزش آن)

معنی واژگان: حراج مصر: ماليات مصر، مالياتي که مصريان به خليفه مي پرداختند، که غالباً شکر و قند و نبات بوده است (قند مصري، نبات مصري – هر گياهي ز کشوري خيزد/ شکر از مصر و سعدي از شيراز)/ اين معامله: ماليات مصر را دادن و بوسه اي از لبان يار گرفتن.

آرایه ها: تناسب در خراج و طلب کردن و معامله و زيان /طلب کردن مالیات توسط لب تشخیص دارد.

واج آرایی: تکرار آوای «t» و حرف «ر»

معنی بیت: به یار گفتم: به بهای یک بوسه لب تو باج و ساوملک مصر را می جوید ، یار پاسخ داد: در این سوداگری هیچ زیانی نیست.

…………………………………………………………….

3-گفتم: به نُقطة دَهَنَـت خود کـه بُـرد راه؟

      گفت: این حکایتیست که با نُکته دان کنند

 موضوع بیت:راز و رمز(عارف اهل رمز و راز است.)

مضمون بیت: (کوچکي دهان معشوق)

معنی واژگان: خود: واقعاً/ که: چه کسي؟/ راه بردن: پي بردن، کشف کردن/ نکته دان: کسي که مطالب جزئي و لطف را درک مي کند و مي داند (اشاره است به نقطه ي دهن و ارتباط ميان نقطه و نکته)/ يعني نکته دانان مي توانند پي به اين نقطه ي کوچک ببرند.

قواعد: نقطه ي دهن: اضافه ي تشبيهي است که دهان (به جهت کوچکي) به نقطه تشبيه شده است.

آرایه ها: تناسب در نقطه و دهن و حکايت و نکته

واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «د» و آواي «t»

معنی بیت: پرسیدم به نقطۀ موهوم دهان تو که راه تواند جست؟ یار پاسخ داد: این داستانی است که با نکته سنج عشق در میان توان گذاشت نه با عقل ضعیف که از دریافت این مسأله ناتوان است .

………………………………………………………………….

4-گفتم: صَنَم پَرَسـت مَشـو  با صَمَـد نشین

       گفتا: به کویِ عِشق، هم این و هم آن کنند

موضوع بیت: عشق(درعشق صنم مظهر صمد است )

مضمون بیت: (مسأله ي تجسيد و تنزيه)

معنی واژگان: صنم: بُت/ صمد: خداي بي نياز و پاینده، آن که در مهمات آهنگ به وی کنند/ اشاره است به تجسيد و تنزيه که در عالم عرفان و عشق حقيقي هر دو به يک جا، يعني جوار رحمت حق ختم مي شود.

قواعد: صمد: صفت جانشین موصوف (خدا)

آرایه ها: صنم و صمد نوعي هماهنگي دارد که به شعر جلوه و جلا داده است همچنين همين و همان /نوعی جناس و تضاد در همین و همان /لف و نشر مرتب

واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ن» و آوای «ـَـ» در مصراع اول

معنی بیت: به یار گفتم : بت را عبادت مکن و با خدا باش. یار پاسخ داد که در کوی عشق ما را از بت­پرستی به خدا­پرستی می رسانند ، در ضمن تلمیحی دارد به آیة 115 سورة بقره (2)و لله المشرق والمغرب فاینما تولوا فثم وجه الله :خاور و  باختر از آن خداست ، پس به هر جا روی کنید به سوی حق روی آورده اید و آنجا ذات حق است .

…………………………………………………………….

5-گفتم: هَـوایِ مـَیکـده غَـم می‌بـَـرَد ز دل

   گفتا: خوش آن کَسان که دلی شادمان کنند

 موضوع بیت: اولیای الهی (اولیاء دل به دست می آورند )

مضمون بیت: (ميخانه و شادي)

معنی واژگان: هوا: فضا، جوّ/ مي برد: مي زدايد، محو مي کند/ خوش: آفرين، خوشا به حال

آرایه ها: تناسب در خوش و شادمان / نوعی تضاد در غم و شادماني / تکرار ملیح دل

واج آرایی: تکرار حرف «م» در مصراع اول و حرف «ن» در مصراع دوم.

معنی بیت: به یار گفتم: هوای میخانه غم از دل میزداید یار پاسخ داد. خوشا به حال آنان که دل مردم را از اندوه میرهانند .

…………………………………………………………………..

6-گفتم: شَراب و خِرقه نه آیینِ مَذهَب است

        گفت: این عَمَل به مذهبِ پیـرِ مُغان کنند

موضوع بیت: شریعت و طریقت و حقیقت  (عارف و مذهب رندی)

مضمون بیت: (شراب و خرقه)

معنی واژگان:خرقه: لباس زهد و تقوي و تصوف که نشانه ي اجتناب از محرمات است/ آيين: روش/ مذهب: دين، مخصوصاً اشاره است به دين اسلام (البته مذهب در اصطلاح بخشي از پيروان يک دين را در بر مي گيرد)/ پير مغان: مرشد و راهنماي حقيقي صوفيان راستين، صاحب ميخانه، بزرگ ميکده.

آرایه ها: تضاد در شراب و خرقه / تناسب در شراب و پير مغان / نوعی ترادف در آيين و مذهب /تکرار ملیح مذهب

واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «م» و «ن»

معنی بیت: به یار گفتم: باده نوشی با پشمینه پوشی صوفیانه خلاف دین است و با هم جمع نیاید. یار پاسخ داد: این دو کار را به آئین پیر میکده با هم توان کرد.

…………………………………………………………………..

7-گفتم: ز لَعلِ نوش لبان پیر را چه سود؟

           گفتا: به بوسه ای شِکَـرینَش جـوان کنند

موضوع بیت: تجلی(تجلیات جمالی محبوب  جان بخش دل عاشق است.)

مضمون بیت: (بوسه ي زيبايان شيرين لب)

معنی واژگان: نوش لب: شيرين لب/ را: براي/ شکرين: شيرين

آرایه ها: لعل: استعاره است از لبان گلگون/تناسب در  لعل و نوش لبان و بوسه و شکرين / تضاد یا مطابقه در پير و جوان / تناسب در لعل و سود

واج آرایی: تکرار حرف «ن»

معنی بیت: گفتم: پير از لبان سرخ معشوقان شيرين لب چه بهره اي مي برد؟ گفت: با يک بوسه ي شيرين، او را جوان و زنده مي کنند.

گرچه پيرم، تو شبي تنگ در آغوشم کَش

تا سحرگه ز کنارِ تو جوان برخيزم

(غزل 6 / 336)

محصول بيت ــ گفتم از لعل نوش لبان پير را چه فايده حاصل است. جواب داد به بوسه‌هاى شكرى جوانش مى‌كنند يعنى شراب لبشان را به پير مى‌مكانند و تازه جوانش مى‌كنند.

…………………………………………………………………..

8-گفتم: که خواجه کِی به سَـر حِجله می‌رود؟

       گفت: آن زمان که مُشتَری و مَه قِران کنند

 موضوع بیت: فراهم آمدن لوازم وصال

مضمون بیت: (عروسي وزير)

معنی واژگان: خواجه: وزير، که سودي حدس مي زند خواجه قوام الدين حسن باشد/ حجله: اتاق مزيّني که عروس و داماد در اولين شب زندگي مشترکشان در آنجا به سر مي برند و پيوند زناشويي مي بندند/ مشتري: سياره اي که آن را سعد اکبر مي گويند و نشانه ي خوشبختي است و به فارسي به آن برجيس مي گويند، اشاره است به داماد/ مه: مخفف ماه، اشاره است به عروس/ قران کردن: وقتي است که دو سياره در يک برج به يک درجه برسند/

مقارنه ي مشتري و ماه خوش يمن است.

آرایه ها: تناسب در مه و مشتری /تناسب در حجله و قران / نوعی جناس در که و کی

واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ک» و «م» و «ر»

معنی بیت: گفتم که خواجه چه وقت برای زفاف میرود؟ پاسخ داد آنگاه که دو اختر سعد یعنی مشتری و ماه قرین یکدیگر شوند ، حافظ ظاهراً در اینجا اشاره به ازدواج ممدوح خود کرده است که احتمال دارد خواجه قوام الدین باشد ، نیز نگاه کنید به غزل11 بیت10

…………………………………………………………………..

9-گفتم: دُعـایِ دولـتِ او، وِرد حافظ است

           گفت: این دعا ملایِکِ هفت آسمان کنند

موضوع بیت:دعا(دعای فرشتگان در حق انسان )

مضمون بیت: (دعا در حق وزير)

معنی واژگان: ورد: دعايي که زير لب مي خوانند و مداومت دارد/ ملايک: جمع مليکه، فرشتگان.

آرایه ها: تناسب در دعا و ورد و ملايک و آسمان/تکرار ملیح دعا/تناسب و ترادف در دعا و ورد

واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ت» (و نزدیکی مخرج آن ها) و آواي «آ»و

«ــِ» در مصراع اول

معنی بیت: گفتم: حافظ پيوسته براي پايداري و بقاي دولت و حکومت او دعا مي کند. گفت: اين دعا را فرشتگان هفت آسمان نيز مي کنند.

محصول بيت ــ گفتم كه ورد زبان حافظ دعا كردن به دولت تو است. گفت كه اين دعا را ملايك هفت آسمان هم مى‌كنند. يعنى فقط حافظ نيست كه به من دعا مى‌كند بلكه ملايك و ارواح قدس هم كارشان به من دعا كردن است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا