*غزل 196*
1-آنان که خاک را به نَظَر کیمیا کنند
آیا بُوَد که گوشة چَشمی به ما کنند؟
دَردَم نهفـته بِه ز طَبیبانِ مُدّعی
باشد که از خزانة غِیبَش دَوا کنند
2- دَردَم نهفـته بِه ز طَبیبانِ مُدّعی
باشد که از خزانة غِیبم دَوا کنند
معشوق، چون نِقاب زِ رُخ بَر نمیکَشَد
هر کس حِـکایَتی به تَصَـوّر چرا کنند
3-معشوق، چون نِقاب زِ رُخ در نمیکَشَد
هر کس حِـکایَتی به تَصَـوّر چرا کنند
4-چون حُسنِ عاقبت نه به رِندیّ و زاهدیست
آن بـِه که کـارِ خـود به عِنایـَـت رَها کنند
5-بی مَعرفت مباش که در مَن یَزیدِ عشق
اهـلِ نَظـَـر معاملـه با آشـنا کـنند
6-حالـی دَرونِ پـَرده بَـسی فتنه میرود
تا آن زمان که پرده برافتد چِها کنند؟
7-گر سَنگ ازین حَدیث بنالد، عَجَب مَدار
صاحب دلان حکایتِ دل خوش اَدا کنند
مَی خور، که صد گناه ز اَغیار در حجاب
بهتر ز طاعتـی که به رویِ ریا کنند
8-مَی خور، که صد گناه ز اَغیار در حجاب
بهتر ز طاعتـی که به روی و ریا کنند
9-پیراهَنی که آید از او بویِ یوسُفَم
ترسم برادرانِ غَیــورش قَبا کنند
10-بُگذر به کویِ میکده تا زُمرة حضور
اوقاتِ خود ز بهرِ تو صَرفِ دُعا کنند
11-پَنهان ز حاسدان به خودم خوان، که مُنعِمان
خیــرِ نَـهـان بــرایِ رضایِ خـدا کـنند
12-حافظ دوامِ وصــل مُـیَسّر نمیشود
شاهان کم اِلتِفات، به حالِ گدا کنند
*******************************
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات(بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور)
1-آنان که خاک را به نَظَر کیمیا کنند
آیا بُوَد که گوشة چَشمی به ما کنند
موضوع بیت: عنایت (تمنای عنایت از اولیا)
مضمون بیت: (طعنه به صوفيان مدعي).
معنی واژگان: نظر: نگاه/ کيميا: اکسير، ماده اي که در پي آن بوده اند که آن را به دست آورند و به مس بزنند تا طلا شود و البته هرگز به آن نرسيده اند، اما در اين ميانه به داروها و مواد شيميايي مفيدي رسيده اند که کمتر از کيميا نيست (اين کلمه معرب کلمه ي يوناني خيميا با شيمياست)/ بود: ممکن است/ اين بيت با نيشخند و کنايه و استهزا در جواب اين بيت شاه نعمت الله ولي از صوفيان معاصر حافظ است (وفات 830 هجري قمري) که گفته است: ما خاک راه را به نظر کيميا کنيم – صد درد را به گوشه ي چشمي دوا کنيم/ بعضي تصور مي کنند که «کيميا» در اين بيت به معني طلاست و کيميا کردن به معني «طلا کردن» اما خود کيميا برتر از طلاست و مايه ي تبديل جنس اسفل به جنس اعلي است
قواعد: گوشه ي چشمي: نگاه مختصري، حرف «ي» در چشمي، ياء وحدت است.
آرایه ها: تناسب در نظر و گوشه ي چشم /گوشة چشم به ما کردن کنایه از عنایت و توجه است/اغراق در خاک را به نظر کیما کردن به کار رفته است.
واج آرایی: تکرار آواي «آ» و حرف «ک»و«ن»
معنی بیت: کسانی که با اکسیر نگاه خود خاک تیره را زر توانند کرد ، آیا تواند بود که با گوشۀ چشمی به عنایت به ما بنگرند ؛ گویا حافظ در این غزل تعریض گونه ای به این غزل از شاه نعمت الله ولی دارد:
ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم
صد درد را به گوشۀ چشمی دوا کنیم
………………………………………………………
2- دَردَم نهفـته بِه ز طَبیبانِ مُدّعی
باشد که از خزانة غِیبم دَوا کنند
موضوع بیت: عنایت (از مدعیان عشق دوری گزیدن و امیدوار به عنایت خدا بودن.)
مضمون بیت: (درد و نهفتن درد و دواي آن) (طعنه به صوفيان مدّعي).
معنی واژگان: نهفته: پنهان/ به: بهتر است/ مدعي: ادعا کننده اما بدون عمل يا ناتوان از عمل/ خزانه: مخزن، اشاره است به اين که در زمان قديم داروهاي گرانبها و کمياب را در خزانه هاي پادشاهان و نگهداري مي کرده اند/ غيب: پنهاني، پنهان، مربوط به عالم مجرّدات/اين بيت هم اشاره اي است به مصراع دوم بيت شاه نعمت الله ولي: صد درد را به گوشه چشمي دوا کنيم و هم اشاره است به اين ابيات از او: گر طبيبي طلب کند بيمار – ما طبيب حبيب داناييم/ نعمت الله اگر کسي جويد – گو بيا سوي ما که آن ماييم
آرایه ها: تناسب درد و طبيب و خزانه و دوا / تناسب در نهفته و غيب /تضاد در درد و دوا
واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «د»
معنی بیت: بیماری من از این پزشک نمایان پنهان بماند بهترست ، امید آن دارم که از گنجینۀ غیب دارویی به من دهند و درمانم کنند .
…………………………………………………………………..
3- معشوق، چون نِقاب زِ رُخ در نمیکَشَد
هر کس حِـکایَتی به تَصَـوّر چرا کنند موضوع بیت: خداوند(ورود به محدودة وسعت ذات برای هیچ کس، حتی پیامبران میسر نیست.)
مضمون بیت: (عدم تفکر در ذات)
معنی واژگان: معشوق: در اينجا مقصود معشوق حقيقي يعني ذات خداوندي و گوهر مقصود است/ نقاب: روبنده، مانع، آنچه مانع ديدن باشد/ درکشيدن: برطرف کردن، پس زدن/ تصوّر: خيال، خيال خام، حدس.
آرایه ها: رخ و تصوّر تناسب ظريفي دارند (رخ= صورت)/ تناسب در نقاب و رخ و درکشيدن و تصوّر
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ک» و «ن»
معنی بیت: چون محبوب ازلی در حجاب کبریا و جلال خود پنهان است ، هرکس به گمان خود نباید صورتی ازو بسازد که این صورت مصنوع ذهن و تصور سازنده است نه نمودار جمال حق ، در ضمن تلمیحی دارد به گفتار حضرت علی (ع) دربارۀ تصور مردم از وجود خداوند که میفرماید «کلما میزتموه باوهامکم فی ادق معانیه فهو مصنوع منکم مردود الیکم»(هر چه را به گمان خود در باریکترین معانی مشخص کنید ، ساختۀ ذهن شماست و درست نیست و به شما بازگردانده می شود)
…………………………………………………………………..
4- چون حُسنِ عاقبت نه به رِندیّ و زاهدیست
آن بـِه که کـارِ خـود به عِنایـَـت رَها کنند
موضوع بیت: عنایت (درکار سیر و سلوک تکیه بر عنایت خداوندی حرف اول را می زند.)
مضمون بیت: (عنايت حق).
معنی واژگان: چون: به علت اين که، وقتي که/ حسن عاقبت: به خير بودن سرانجام آدمي (مقصود سرانجام آن جهاني است)/ رندي: ظاهري بد و باطني نيکو داشتن و استفاده از لحظات عمر در راه رسيدن به حق/ زاهدي: زهد و پرهيزگاري/ عنايت: توجه توأم با مصلحت بيني خدا/ در اين بيت رگه هاي جبر را مشاهده مي کنيد.
آرایه ها: تضاد در رندي و زاهدي / نوعي سجع و ترصيع در عاقبت و عنايت
واج آرایی: تکرار آواي «آ» و حرف «ن»و«ب»
معنی بیت: فرجام نیک را به غرور پارسایی و لاف وارستگی نتوان یافت ، خوبست که آدمی کار و کوشش خود را به عنایت و لطف ایزدی واگذارد و توفیق از حق بجوید ، حافظ در غزل دیگر فرماید:
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی .
…………………………………………………………..
5- بی مَعرفت مباش که در مَن یَزیدِ عشق
اهـلِ نَظـَـر معاملـه با آشـنا کـنند
موضوع بیت:آگاهی (تأکید به معرفت اندوزی.)
مضمون بیت: (عشق و معرفت)
معنی واژگان: معرفت: آشنا بودن با درگاه معشوق حقيقي/ من يزيد: جايي که حراج مي کنند، حراجگاه/ اهل نظر: شناسندگان بصير و آگاه/ معامله: خريد و فروش، بيع و شري.
آرایه ها: تناسب در من يزيد و معامله کردن /تناسب در معرفت و آشنا /تناسب در عشق و اهل نظر
واج آرایی: تکرار آواي «آ» و حروف «م» و «ن»
معنی بیت: از نقد شناخت حق تهیدست مباش که در حراج عشق صاحبنظران با اهل معرفت که در بازار جهان دل پاک دارند ، داد و ستد می کنند ؛ نظامی گوید:
کند هر جنس با همجنس پرواز
کبوتر با کبوتر باز با باز
………………………………………………………….
6- حالـی دَرونِ پـَرده بَـسی فتنه میرود
تا آن زمان که پرده برافتد چِها کنند؟
موضوع بیت: ریا و سالوس (ريا و عاقبت اهل ريا)
مضمون بیت: (ريا و عاقبت اهل ريا)
معنی واژگان: حالي: اکنون/ پرده: مقصود پرده ي پنهاني ريا و سُمعه است/ تا آن زمان: بايد تا آن وقت صبر کرد و منتظر ماند/ پرده برافتادن: رازها برملا شدن.
آرایه ها:تکرار ملیح پرده
واج آرایی: تکرار حروف «»ر» و «ن»
معنی بیت: اکنون زیر پرده به دست اینان فسادها به پا می شود ، نمی دانیم که آنگاه که از کار زشت آنان پرده به کنار رود و رسوا شوند، چه عذری خواهند تراشید.
…………………………………………………………………..
7- گر سَنگ ازین حَدیث بنالد، عَجَب مَدار
صاحب دلان حکایتِ دل خوش اَدا کنند
موضوع بیت:عشق (حدیث عشق اززبان عاشق )
مضمون بیت: (حديث عشق)
معنی واژگان: حديث: مقصود ماجراي عشق و شيفتگي است/ ناليدن سنگ: نشانه ي سختي و مشکلات است/ صاحبدل: عارف عاشق و دريادل/ خوش: شيرين و دلپذير/ ادا کردن: بيان کردن.
آرایه ها:نوعی جناس در صاحبدل و دل /تناسب در حدیث و حکایت
واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ل» و آواي «آ»و«s»
معنی بیت: اگر دل سنگین سنگ از سخن عشق به ناله آید ، شگفت مکن ، چه اهل دل قصه جانسوز عشق را نیک اثر بخش بیان توانند کرد.
…………………………………………………………………..
8- مَی خور، که صد گناه ز اَغیار در حجاب
بهتر ز طاعتـی که به روی و ریا کنند
موضوع بیت: ریا و سالو س (دوری از ریب و ریا)
مضمون بیت: (گناه پنهاني و طاعت ريايي)
معنی واژگان: صد: نشانه ي کثرت است/ اغيار: جمع غير، بيگانگان/ در حجاب: پنهان/ روي و ريا: آشکارا و توأم با خودنمايي
آرایه ها: تضاد در گناه با طاعت /تضاد در ز اغيار در حجاب با روي و ريا /ترادف ملیح در روی و ریا
واج آرایی: تکرار آواي «آ»وحرف«ر»و«ب»
معنی بیت: عبادت ریایی چنان بی ارزش است که صد گناه پنهان از دیدۀ دیگران کردن برآن رجحان دارد ، سعدی گوید:
گناه کردن پنهان به از عبادت فاش
اگر خدای پرستی، هوا پرست مباش
ص130کلیات سعدی تصحیح فروغی چاپ بروخیم
………………………………………………………….
9- پیراهَنی که آید از او بویِ یوسُفَم
ترسم برادرانِ غَیــورش قَبا کنند
موضوع بیت: وصال(عاشق و دغدغة وصال.)
مضمون بیت: (ترس از رقيب)
معنی واژگان: پيراهن يوسف: نشانه ي لطف از سوي معشوق است/ برادران غيور: برادران حسود، نشانه اي از رقيبان/ قباکردن: پاره کردن جامه، نشانه ي تلخ و زهرآگين کردن لطف معشوق/ برادران يوسف وقتي به مصر رفتند و ماجراي کوري پدر را براي يوسف گفتند، يوسف پيراهن خود را همراه آنان براي پدر فرستاد و از ميان راه، باد بوي پيراهن يوسف را به مشام يعقوب رسانيد و يعقوب افتان و خيزان خود را به فرزندان خود رسانيد و وقتي پيراهن يوسف را به چهره اش انداختند بينا شد، يعقوب از آن رو افتان و خيزان به پيشباز پيراهن يوسف رفت که يک بار ديگر هم برادران او پيراهن يوسف را پاره و خون آلود به نزد او آورده بودند که گرگ او را دريده است.
آرایه ها: تناسب در پيراهن و يوسف و بوي و برادران غيور و قبا کردن/تلمیح به داستان حضرت یوسف (ع)
واج آرایی: تکرار آواي «آ» و «او» و حرف «ي» و «ر»
معنی بیت: یقین دارم که آن پیراهن که از و بوی یوسف خویش را توانم شنود ، به دست برادران رشک برنده اش پاره خواهد شد تا مایۀ روشنی چشم من نشود؛ برای توضیح بیشتر نگاه کنید به داستان حضرت یوسف در قرآن مجید به ویژه آیة 93 سورة یوسف (12)«اذهبوا بقمیصی هذا فالقوه علی وجه ابی یأت بصیراً»(این پیراهن مرا ببرید و بر رخسار پدرم افکنید تا باز بینا گردد»
…………………………………………………………………
10- بُگذر به کویِ میکده تا زُمرة حضور
اوقاتِ خود ز بهرِ تو صَرفِ دُعا کنند
موضوع بیت: عنایت (توسل به دامن اولیا)
مضمون بیت: (ميکده و دعا)
معنی واژگان: زمره: گروه، جماعت/ حضور: جمع حاضر، حاضران/ زمره ي حضور: جماعت حاضر/دعا آن هم در ميکده قابل توجه است
واج آرایی: تکرار آواي «z» و حرف «ر»و«ب»
معنی بیت: به کوی میخانه بشتاب تا گروهی که حضور قلب و جمعیت خاطر دارند ، وقت خود را در کار دعا به دولت حسن تو صرف کنند .
…………………………………………………………………..
11- پَنهان ز حاسدان به خودم خوان، که مُنعِمان
خیــرِ نَـهـان بــرایِ رضایِ خـدا کـنند
موضوع بیت: عزلت (خلوت یار بدون اغیار خوش)
مضمون بیت: (انتظار از معشوق)
معنی واژگان:حاسد: حسود، رشک برنده/ به خودم: مرا به سوي خود/ منعم: بخشنده/ خير نهان: کار خوب که به طور پنهاني انجام دهند.
آرایه ها: ترادف و نوعی جناس در پنهان و نهان / (کلمه ي «خوان» در شعر يادآور «خوان» به معني سفره نيز هست که با منعمان تناسب دارد، معني ايهامي ديگري هم دارد و آن اين است که عيوب مرا به طور پنهان به خودم تذکر ده و مرا به خود آور.
واج آرایی: تکرار «آن» و «خ» و آواي «آ»
معنی بیت: پوشیده از حسودان مرا به نزد خود فرا خوان چه توانگران جوانمرد نیکی رسانی پنهانی را برای خشنودی خداوندکنند .
…………………………………………………………………..
12- حافظ دوامِ وصــل مُـیَسّر نمیشود
شاهان کم اِلتِفات، به حالِ گدا کنند
موضوع بیت: وصال (وصل دایم میسر نیست )-عنایت (انتظار عنایت گدا از پادشاهان )
مضمون بیت: (مي نمايند و مي ربايند). (يعني طمع مدار وصال دوام او).
معنی واژگان: دوام: استمرار/ وصل: رسيدن به يار، وصال/ التفات: توجّه.
آرایه ها: تضاد در شاه و گدا
واج آرایی: تکرار حرف «و» و«ل»آوای «آ»
معنی بیت: اي حافظ، زمان وصل و ديدار معشوق دايمي نيست، زيرا که شاهان کمتر به گدايان توجّه و عنايت مي کنند؛ يعني اصلاً عنايتي نمي کنند.
محصول بيت ــ اى حافظ وصل دايم مسر نمىشود. بلى شاهان به گدايان التفات نمىكنند و كم توجه دارند. يعنى دوام وصال بستگى دارد به التفات شاه يعنى جانان، پس اگر از جانان التفاتى نشود دوام وصل هم ميسر نمىشود.
خواجه از عدم دوام وصل شكايت مىكند. مشاهدة الابرار. بين التجلى و الاستتار.