• *غزل 191*

1- آن کیـست کَز رویِ کَـرَم، با ما وفاداری کند؟

بَر جایِ بدکاری چو من، یک دَم نِکوکاری کند

2-  اوّل به بانـگِ نای و نِی، آرد بـه دل پیغامِ وی

وانگه به یک پِیمانه مَی، با من وفاداری کند

3-  دلبر که جان فرسود ازو، کامِ دلم نگشود ازو

نومیـد نَتوان بود ازو، باشد که دلداری کند

4-  گفتم: گِره نَگشوده‌ام زان طُرّه تا من بوده‌ام

       گفتا منش فرموده‌ام تا با تـو طَرّاری کند

5- پَشمینه پوشِ تندخو، از عشق نَشنیدست بو

    از مَستیـَش رمزی بگو تا تَرکِ هُشیاری کند

چون من گدایی بی‌نشان، مُشکِل بود یاری چنان

    سُلــطان کجا عیـشِ نهـان، با رِندِ بازاری کند؟

6-چون من گدایِ بی‌نشان، مُشکِل بود یاری چنان

    سُلــطان کجا عیـشِ نهـان، با رِندِ بازاری کند؟

زان طُـرّة پـرپیچ و خَم، سَهلَست اگر بینم سِتَم

از بند و زنجیرش چه غم، آن کس که عَیّاری کند؟

7-زان طُـرّة پـرپیچ و خَم، سَهلَست اگر بینم سِتَم

از بند و زنجیرش چه غم، هر کس که عَیّاری کند؟

8- شد لشکرِ غم بی عدد، از بخت می‌خواهم مَدَد

تا فَخرِ دین عَبدُالصَّمد، باشد که غَمخواری کند

با چَشمِ پرنِیرنگِ او، حافِظ مَکُن آهنگِ او

        کان طُرّة شَبرنگِ او، بسیار مَکّاری کند

9- با چَشمِ پرنِیرنگِ او، حافِظ مَکُن آهنگِ او

        کان طُرّة شَبرنگِ او، بسیار طَرّاری کند

*******************************

وزن غزل: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن(بحر رجز مثمن سالم)

1- آن کیـست کَز رویِ کَـرَم، با ما وفاداری کند؟

بَر جایِ بدکاری چو من، یک دَم نِکوکاری کند

موضوع بیت:عنایت ( تمنای عاشق از وفای معشوق )

مضمون بیت: (شنيدن پيغام معشوق و مستي)

معنی واژگان: کرم: بخشش و بزرگواري/ وفاداري: عمل به عهد، توجه کامل، همراهي/ برجاي: در حقِّ.

آرایه ها: تناسب در کرم و وفا /تضاد در بدکاری و نکوکاری

 واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ک»

معنی بیت: آیا کسی توان یافت که کریمانه به عهد خود با ما وفا کند و پیمان نگاهدارد و دربارۀ گناهکاری مانند من نیکی کند.

………………………………………………………

2-  اوّل به بانـگِ نای و نِی، آرد بـه دل پیغامِ وی

وان گه به یک پِیمانه مَی، با من وفاداری کند

موضوع بیت:عنایت( تمنای عاشق از وفای معشوق )

 مضمون بیت: (شنيدن پيغام معشوق و مستي)

معنی واژگان: بانگ ناي: آواز/ پيغام وي: پيام معشوق/با من وفاداري کند: با من همراهي کند.

آرایه ها: نوعی جناس در ناي و ني /نوعی جناس در وي و مي/ترادف ملیح نای و نی/تناسب در پیمانه و می /تناسب در بانگ و پیغام

واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ن» و «ي» و «م»

معنی بیت: خواجه در ادامه ي بيت پيشين مي فرمايد: و چه کسي است که ابتدا با آواز خوش ني، پيام يار را به دل من برساند، سپس با ساغري شراب، وفاداري خود را به من ثابت کند.

محصول بيت ــ اول به آواز چنگ و نى خبر جانان را به دلم دهد. بعد از آن با يك پيمانه باده به من وفادارى نمايد. به طريق استفهام انكارى مى‌فرمايد كيست كه اين كارها را بكند.

……………………………………………………………

3-  دلبر که جان فرسود ازو، کامِ دلم نگشود ازو

نومیـد نَتوان بود ازو، باشد که دلداری کند

 موضوع بیت: عنایت (امید به وفای معشوق بستن.)

مضمون بیت: (اميد عاشق)

معنی واژگان: دلبر: معشوق/ فرسود: فرسوده و کاشته شد/ کام: آرزو/ باشد که: شايد که، ممکن است که/دلداري: به دست آوردن دل.

آرایه ها: نوعی جناس ميان دلبر و دلدار ودل / نوعی سجع ميان فرسود و نگشود و بود /تضاد در کام و نومیدی

واج آرایی: تکرار حروف «و» و «د» و «ز» و «ن»و«ل»

معنی بیت: جانم در فراق دلستان پایمال گشت و مراد خاطر من از وی حاصل نشد ولی از وی مأیوس نشاید بود که تواند بود که به دلجویی ما بپردازد.

…………………………………………………………….

4-  گفتم: گِره نَگشوده‌ام زان طُرّه تا من بوده‌ام

       گفتا منش فرموده‌ام تا با تـو طَرّاری کند

 موضوع بیت: نازو نیاز(ناز معشوق تحقق بخش نیاز عاشق عاشق.)

مضمون بیت: (گله از زلف يار/ دل دزدي زلف)

معنی واژگان: طرّه: در اصل مويي است که بر روي پيشاني محبوب ريخته باشد، اما در اينجا به مفهوم کلي گيسوست (اطلاق جزء به کل)/ طرّاري: دزدي، در اينجا مقصود دزدي دل است.

آرایه ها: جناس در طرّه و طرّاري / سجع در نگشوده ام و بوده ام و فرموده ام /نوعی جناس در گفتم و گفتا  /تناسب در گفتن و فرمودن

واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ر» و «ه»و«گ»وآوای«t»

معنی بیت: به یار گفتم که از گیسوی شکن بر شکن تو گرهی باز نکرده­ام ، پاسخ داد من به زلف گرهگیر خود فرمان داده­ام تا دل تو را چون عیاران به یغما برد.

……………………………………………………………..

5- پَشمینه پوشِ تندخو، از عشق نَشنیدست بو

    از مَستیـَش رمزی بگو تا تَرکِ هُشیاری کند

موضوع بیت: صوفیان خانقاهی در برابر رندان خراباتی

مضمون بیت: (صوفي و مستي)

معنی واژگان: پشمينه پوش: صوفي، خرقه پوش / تندخو: بداخلاق و خشن/ نشنيدست بو: کمترين اطلاعي نيافته است/ رمز: نشانه، راز کم و کوتاه

قواعد: پشمینه پوش: صفت جانشین موصوف (صوفی)

آرایه ها: تضاد در مستي و هشياري / سجع در خو و بو و بگو /تناسب در رمز و شنیدن

واج آرایی: تکرار حرف «ش»و«ت»و«ن»

معنی بیت: صوفی عربده جو از عشق و معرفت حق بویی نبرده است ، از مستی و بیخودی با وی سخنی بگو تا از خودپرستی دست بشوید.

……………………………………………………………..

6-چون من گدایِ بی‌نشان، مُشکِل بود یاری چنان

    سُلــطان کجا عیـشِ نهـان، با رِندِ بازاری کند؟

موضوع بیت:پادشاهی و گدایی (عاشق فقیر  در هر صورت خود را لایق وصال معشوق بی نیاز نمی داند.)

مضمون بیت: (عاشق و نوميدي از نظر مساعد معشوق)

معنی واژگان: بي نشان: بي نام و نشان/ رند بازاري: زيباي هرجايي و مبتذل، گداي خوش خط و خال

آرایه ها:تناسب در بی نشان و نهان /تضاد در گدا و سلطان

واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ش»و«ب»

معنی بیت: دشوار است که یاری چنان زیبا با گدای بی نام و نشانی مانند من الفت پذیرد و خو گیرد ، همانگونه که پادشاه هم با قلندر کوچه و بازار هرگز به نای و نوش نمی پردازد.

……………………………………………………………..

7-زان طُـرّة پـرپیچ و خَم، سَهلَست اگر بینم سِتَم

از بند و زنجیرش چه غم، هر کس که عَیّاری کند؟

موضوع بیت:زلف (زلف معشوق به دام افکنندۀ همۀ دلهای عاشق )

مضمون بیت: (زلف يار و تسليم عاشق)

معنی واژگان: طرّه: در اصل مويي است که روي پيشاني ريخته مي شود، اما به اعتبار «اطلاق جزء به کل: به همه ي گيسو نيز گفته مي شود که در اينجا چنين است/ سهل است: اهميتي ندارد/عيّاري: شيوه اي که عيّاران از ثروتمندان دزدي مي کردند ولي ميان فقيران تقسيم مي نمودند و اگر در حين دزدي آنان را مي گرفتند به بند و زنجير مي افتادند.

قواعد: تشبيه مضمر «طرّه ي پر پيچ و خم» به «بند و زنجير»

آرایه ها: تناسب در بند و زنجير و عياري /ترادف ملیح در پیچ و خم/ ترادف ملیح در بند و زنجیر/تناسب در ستم و بند و زنجیر

واج آرایی:تکرار حروف«ن»و«ر»و«ک»و«س»

معنی بیت: اگر از آن زلف گرهگیر و پیچان جور کشم، آسان است ، چه آن که عیاری و راهزنی کند ، از کندو زنجیری که بر پای او در زندان نهند، باک نخواهد داشت.

…………………………………………………………….

8- شد لشکرِ غم بی عدد، از بخت می‌خواهم مَدَد

تا فَخرِ دین عَبدُالصَّمد، باشد که غَمخواری کند

موضوع بیت: استعاذه (پناه به اولیای خدا بردن.)

مضمون بیت: (مدح فخرالدين عبدالصّمد و اميد به او)

معنی واژگان: مدد: کمک/ فخرالدين عبدالصّمد: شايد بهاءالدين عبدالصّمد بحرآبادي باشد که از عالمان و دانشمندان معاصر حافظ است.

آرایه ها:نوعی جناس در عدد و مدد/  نوعی جناس در غم و غمخواری .

واج آرایی: تکرار حروف «د» و «خ»و«ش»و«ب»و«م»

معنی بیت: لشکر غم بي حدّ و حساب شده است. از بخت و اقبال خود ياري مي جويم تا شايد عبدالصّمد که مايه ي فخر دين است، به من توجّه کند و غم خواري نمايد.

محصول بيت ــ لشكر غم از حد و حساب گذشت از طالعم تقاضاى مدد دارم. يعنى كمكم كند كه فخردين عبدالصمد از حالم خبردار گردد و غمخوار من باشد. يعنى نظرى به حالم كند و به وضعم رسيدگى نمايد. از يكى از ارباب دولتان حسن‌طلب مى‌فرمايد.

…………………………………………………………….

9- با چَشمِ پرنِیرنگِ او، حافِظ مَکُن آهنگِ او

        کان طُرّة شَبرنگِ او، بسیار طَرّاری کند

موضوع بیت: خداوند (خداوند بصیر و در کمینگاه ) مضمون بیت: (چشم و زلف يار)

معنی واژگان: نيرنگ: حيله و تزوير، جادوگري/ آهنگ: قصد/ طرّه: در اينجا مطلق گيسو/ شبرنگ: سياه/ طرّاري: دزدي (دل)

آرایه ها: نوعی جناس ميان طرّه و طرّارينوعی جناس در آهنگ و نيرنگ و شبرنگ.

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ن» و «گ»

معنی بیت: ای حافظ با وجود دیدۀ افسونگر او به قصد دیدار روی میاور که زلف شبگون وی سخت غارتگر دلهاست.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا