• غزل 188

1- مَرا به رِندی و عشق آن فُضول عِیب کند

           که اِعتـِراض بـر اَسـرارِ عِـلــمِ غیب کند

کَـمالِ صدقِ مَحـبَّت ببین، نه نقصِ گناه

           که هر که بی‌هنر افتد، نظر به عیب کند

2-  کَـمالِ سِـرِّ مَحـبَّت ببین، نه نقصِ گناه

           که هر که بی‌هنر افتد، نظر به عیب کند

 3-  ز عَطرِ حورِ بهشت آن نَفَس برآید بوی

           که خاکِ مَیـکدة ما، عَبیـرِ جِیـب کند

4-  چـُـنان، زَنَـد رَهِ اسلام غمـزة ساقـی

           که اِجتناب ز صَهبا مگر، صُهِیب کند

5- کِلــیدِ گَنـجِ سعادت، قَبولِ اهلِ دل است

           مَباد آن که در این نُکته شَکّ و رِیب کند

6- شُبــانِ وادیِ اَیمـَـن، گَهـی رَسَد به مُراد

           که چند سال به جان خدمتِ شُعِیب کند

ز دیــده خون بِچــکاند فَسانة حافظ

              چو یاد وقتِ شَباب وزمانِ شِیب کند

ز دیــده خون بِچــکاند فَسانة حافظ

              چو یاد وقت و زمانِ شَباب و شِیب کند

ز دیــده خون بِچــکاند فَسانة حافظ

              چو یادِ عَهدِ شَباب و زمانِ شِیب کند

7- ز دیــده خون بِچــکاند فَسانة حافظ

              چو یادِ وقتِ زمانِ شَباب و شِیب کند

*******************************

وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (بحر مجتث مثمن مخبون محذوف)

1- مَرا به رِندی و عشق آن فُضول عِیب کند

           که اِعتـِراض بـر اَسـرارِ عِـلــمِ غیب کند

موضوع بیت:خامی و پختگی (خامان راه به رمز و رازها ندارند)

مضمون بیت: (جبر، رندي، عشق)

معنی واژگان: رندي: ظاهري بد و باطني نيک داشتن و از لحظه هاي عمر براي رسيدن به حق استفاده کردن/ فضول: به معني امروزي، دخالت کننده در امور ديگران، ياوه گو/ عيب کند: ايراد مي گيرد/ اعتراض کند: ايراد گيرد/ اسرار: رازها/ علم غيب: دانش اسرار پوشيده ي جهان هستي

آرایه ها: جناس در عيب و غيب / تناسب در فضول و اعتراض و عيب کردن /تناسب در  اسرار و غيب

واج آرایی:تکرار حروف«ر»و«ب»و«ن»

معنی بیت: آن یاوه گو بر مهرورزی و وارستگی من خرده میگیرد که بر رازهای دانش عالم غیب زبان باعتراض و عیبجوئی میگشاید.

…………………………………………………………..

2-  کَـمالِ سِـرِّ مَحـبَّت ببین، نه نقصِ گناه

           که هر که بی‌هنر افتد، نظر به عیب کند

موضوع بیت:کامل و ناقص(ناقص نگاه به عیب دارد )

مضمون بیت: (عشق برطرف کننده ي عيبها/ بي هنر و عيبجويي)

معنی واژگان: کمال: کامل بودن/ سرّ: راز/ محبت: عشق.

آرایه ها: تضاد در کمال و نقص / تناسب در نقص و عيب و گناه /تناسب در  ببين و نظر کند /تضاد در  هنر و عیب

واج آرایی: تکرار حرف «ن»و«ب»و«ر»

معنی بیت: بکمال راز عشق من بنگر نه بکاستی و زشتی گناهم، چه آنکه هنر و کمالی ندارد، چشم وی جز عیب و نقص نبیند؛ سعدی گوید:

الا ای هنرمند فرخنده خوی

                                   هنرمند نشنیده ام عیبجوی

……………………………………………………………

 3-  ز عَطرِ حورِ بهشت آن نَفَس برآید بوی

           که خاکِ مَیـکدة ما، عَبیـرِ جِیـب کند

موضوع بيت: ولایت (همه چیز در میکدۀ محبت به دست آید )

مضمون بيت: (خاک ميکده)

معني واژگان:حور: در عربي جمع حورا يعني زن زيبا و سيه چشم بهشتي که در فارسي به عنوان مفرد استعمال مي شود/ آن نفس: آن لحظه/ عبير: ماده اي مرکب از عطريات مختلف/ جيب: گريبان.

آرايه ها:تناسب در عطر و نفس و بوي و عبير / تشبيه مضمر، تشبيه خاک ميکده به عبير.

واج آرايي: تکرار حرف «ب»و«ک»و«ر»

معني بيت: آن دم بوی خوش سیه چشم بهشتی پراکنده میشود که غبار میخانة ما را عطر گریبان خود سازد.

…………………………………………………………..

4-  چـُـنان، زَنَـد رَهِ اسلام غمـزة ساقـی

           که اِجتناب ز صَهبا مگر، صُهِیب کند

موضوع بيت: ایمان قشری و ایمان حقیقی(جلوه های محبوب ایمان حقیقی به دنبال دارد

مضمون بيت: (ساقي و غمزه ي او که رهزن دين است)

معني واژگان:چنان: به طوري/ زند ره اسلام: اسلام را از مسلمانان سلب کند و مسلمان را به گناه شرابخواري آلوده مي کند/ غمزه: ناز و کرشمه/ اجتناب کند: دوري کند/ صهبا: شراب/ صهيب: يکي از اصحاب پيغمبر اسلام که به زهد و تقوي شهرت داشته است.

آرايه ها: تناسب در اسلام و صهيب و اجتناب /تناسب در غمزه و ساقي و صهبا / نوعی جناس در صهبا و صهيب

واج آرايي: تکرار حرف «ب» و آواي «s» و «z»

معني بيت: کرشمة ساقی بدانگونه راه دل اهل اسلام را میزند که هیچکس حتی صهیب از باده نوشی پرهیز نتواند کرد.

………………………………………………………….

5- کِلــیدِ گَنـجِ سعادت، قَبولِ اهلِ دل است

           مَباد آن که در این نُکته شَکّ و رِیب کند

موضوع بيت: اولیای الهی (قبول اهل دل کلید رستگاری است )

مضمون بيت: (پذيرش عاشقان)

معني واژگان: قبول: پذيرش/ اهل دل: عاشقان حقيقي/ ريب: ترديد

 قواعد: گنج سعادت: اضافه ي تشبيهي است که خوشبختي به گنجي تشبيه شده است.

واج آرايي:تکرار حرف «ک»و«د»و«ل»و«ن»

معني بيت: کلید خزانة نیکبختی پذیرفتگی و مقبولی در پیشگاه صاحبدلان است، نباید کسی در این مسأله دقیق شک و تردید بخود راه دهد.

……………………………………………………

6- شُبــانِ وادیِ اَیمـَـن، گَهـی رَسَد به مُراد

           که چند سال به جان خدمتِ شُعِیب کند

موضوع بيت: خدمت (همه چیز در خدمت به خوبان به دست می آید. )

مضمون بيت: (نابرده رنج گنج ميسر نمي شود)

معني وا‍ژگان: وادي: دره ي سرسبز ميان دو کوه را مي گويند، اما گاهي به بيابان نيز اطلاق مي شود که در اينجا وادي ايمن: بياباني است که در طرف راست کوه طور واقع است که در آنجا حضرت موسي به پيغمبري مبعوث شده است/ مراد: آرزو، در اينجا آرزوي اتصال به تجلي ذات /حضرت موسی چند سال شباني گوسفندان پدرزن خود را به عهده داشت و به او خدمت مي کرد.

آرايه ها: تناسب در شبان وادي ايمن و خدمت کردن و شعيب

واج آرايي: تکرار حرف «ب» و«د»و«ن»و آواي «آ»

معني بيت: چوپان وادی ایمن حضرت موسی آنگاه بمقصود خود که تقرب بخداوند و پیوند با خانوادة شعیب پیامبر است نائل میگردد که سالیانی چند از دل و جان کمر بخدمت شعیب نبی خدا بندد و راه کمال پوید.

…………………………………………………………

7- ز دیــده خون بِچــکاند فَسانة حافظ

              چو یادِ وقتِ زمانِ شَباب و شِیب کند

موضوع بيت: غنیمت شمردن فرصت (دریغ خوردن بر عمر گذشته.)

مضمون بيت: (زندگي تأثرانگيز حافظ)

معني وا‍ژگان:فسانه: داستان، مخفف افسانه/ ز ديده خون بچکاند: از چشم اشک خونين جاري مي کند/ وقت: در اينجا به معني اوقات است/ زمان: دوران/شباب: جواني/ شيب: پيري.

آرايه ها: تضاد و نوعی جناس در شباب و شيب / نوعی تناسب و ترادف در وقت و زمان

واج آرايي: تکرار حروف «ن» و «ب»

معني بيت: آنگاه که حافظ از روزگار جوانی و پیری خود یاد میآورد، قصة سرگذشت جانسوزش از دیده خون روان میسازد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا