• غزل 186

1-  گر مَی فُروش حاجَتِ رندان رَوا کند

           ایــزد گُـنَه بـِبَخشَـد و دَفعِ بلا کند

2-  ساقی به جامِ عَدل بده باده تا گِدا

               غِیـرَت نیاورد که جهان پُربَلا کند

3- حَقّا کز این غَمان بِرَسَد مُژدة اَمان

           گَـر سالِکی، به عَهدِ امانت وفا کند

گر رنج پیشَت آید و گر راحت ای حکیم

           نسبت مکن به غـیر، که این‌ها خدا کند

4- گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم

           نسبت مکن به غـیر، که این‌ها خدا کند

در کارخانه‌ای که رَهِ علم و عقل  نیست

           وَهـمِ ضــعیف رأی، فُضــولی چــرا کند؟

5-  در کارخانه‌ای که رَهِ عقل و فَضل نیست

           فهـمِ ضــعیف رأی، فُضــولی چــرا کند؟

در کارخانه‌ای که رَهِ عقل و نقل نیست

           وَهـمِ ضــعیف رأی، فُضــولی چــرا کند؟

 مُطرب بِساز عود که کس بی اجل نَمُرد

          وان کـو نه این تـرانه سـُـراید، خـطا کند

6-  مُطرب بِساز پرده که کس بی اجل نَمُرد

          وان کـو نه این تـرانه سـُـراید، خـطا کند

7-  ما را که دَردِ عشق و بلایِ خُمار کُشت

           یا وصـلِ دوسـت، یا میِ صافی دوا کند

ما را که دَردِ عشق و بلایِ خُمار هست

           یا وصـلِ دوسـت، یا میِ صافی دوا کند

8-  جان رفت در سَرِ مَی و، حافظ به عشق سوخت

    عیسـی دَمـی کـُجاسـت که اِحــیایِ ما کـند

******************************

وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن ( بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

1-  گر مَی فُروش حاجَتِ رندان رَوا کند

           ایــزد گُـنَه بـِبَخشَـد و دَفعِ بلا کند

موضوع بیت: عنایت (تمنای عنایت و بخشش از معشوق.)-بخشش(طلب بخشش از محبوب)

مضمون بیت: (مي خوردن رندان و لطف خدا)

معنی واژگان: مي فروش: شراب فروش/ رندان: افرادي که ظاهري بد و باطني نيک دارند و از لحظات عمر خويش در جهت رسيدن به خدا استفاده مي کنند و مظهر بي ريايي هستند و به جهت اين بي ريايي جاي آنان ميخانه، مکان بي ريايي و بي ريايان است/ گنه: مخفف گناه اشاره به نوشيدن شراب است/ دفع بلاکند: يعني به جهت مي خوردن رندان نه تنها بلايي نازل نمي کند، بلکه (به جهت بي ريايي آنان) بلا را از مردم دور مي کند زيرا رياکاري معادل شرک است و تنها گناهي که بخشوده نمي شود شرک است (در بعضي از نسخ قديم به جاي «بلا»، «وبا» آمده است)

آرایه ها:تناسب در حاجت روا کردن و گنه بخشیدن و دفع  بلا

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «د» و «ن»و«ب»وآواي «آ»

معنی بیت: اگر پیر میکدة معرفت نیاز رهروان وارسته را برآورد و عنایتی فرماید، خداوند هم از تقصیر رندان خواهد گذشت و محنت را بفضل خویش از آنان دور خواهد کرد.

……………………………………………………………

2-  ساقی به جامِ عَدل بده باده تا گِدا

               غِیـرَت نیاورد که جهان پُربَلا کند

موضوع بیت: عدالت( اجرای عدالت به دست ساقی)

مضمون بیت: (توصيه به عدل)

معنی واژگان: جام عدل: پيمانه اي که براي همه ي کسان برابر و يکسان باشد/ اشاره است به کيل هاي رسمي که حکومت براي هر چيزي مشخص کرده بود/ غيرت آوردن: احساس بيگانگي و تبعيض کردن/ اشاره ي اجتماعي اين بيت بر هر معني ديگر غلبه دارد، يعني اشاره است به عدم تبعيض و تلقين برابري.

قواعد: عدل: مصدر است که در اینجا بصورت صفت بکار رفته یعنی مساوی و معادل، جام موصوف

آرایه ها:تناسب در ساقی و جام و باده /نوعی جناس در بده و باده

واج آرایی:تکرارحروف«ب»و«د»و«ن»

معنی بیت: ای ساقی با پیمانة مساوی بتوانگر و تهیدست می بده تا گدا بر مالدار رشک نبرد و غوغا در گیتی بپا نکند؛ شاید در این جا تعریضی داشته باشد ببرخی از خانقاه داران که میان مریدان غنی و فقیر فرق میگذاشتند.

……………………………………………………………

3- حَقّا کز این غَمان بِرَسَد مُژدة اَمان

           گَـر سالِکی، به عَهدِ امانت وفا کند

موضوع بیت: عهد(شرط وصال، وفای به عهد است.)

مضمون بیت: (راه از ميان بردن غمها)

معنی واژگان:حقّا: به راستي/ غمان: غمها، اندوهها/ مژده: بشارت/ امان: سلامت و امنيت/ سالک: راهرو راه عرفان/ عهد امانت: اشاره است به پيمان روز الست.

قواعد: حقا: مؤوّل بجمله میشود یعنی محقق است و یقین باشد.

آرایه ها: جناس در امانت و امان / نوعی جناس در غمان و امان /تضاد در غم و مژده

واج آرایی: تکرار حرف «ن»

معنی بیت: اگر رهروی در طریق معرفت بار امانت یعنی تکلیف و طاعت را بمنزل مقصود برساند و بر پیمان روز الست استوار ماند، محقق است که بشارت ایمنی از آسیب غمهای جهان بوی خواهد رسید.

…………………………………………………………..

4- گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم

           نسبت مکن به غـیر، که این‌ها خدا کند

موضوع بیت:توحید(توحیدافعالی)

مضمون بیت: (همه ي چيز از سوي خداست، جبر)

معنی واژگان: حکيم: فيلسوف، عالم به فلسفه هستي/ نسبت مکن: نسبت مده، منسوب مکن.

آرایه ها: تضاد در رنج و راحت /تضاد در غیر و خدا

واج آرایی: تکرار حرف «ر» و« ی»وآواي «آ»و«h»

معنی بیت: ای دانا، چه محنت بینی و چه آسایش یابی، این هر دو را از خدا دان نه از کس دیگر؛ سعدی هم گوید:

گر گزندت رسد ز خلق مرنج

                        که نه راحت رسد ز خلق و نه رنج

از خدا دان خلاف دشمن و دوست

                          کاین دل هر دو در تصرف اوست

……………………………………………………………

5-  در کارخانه‌ای که رَهِ عقل و فَضل نیست

           فهـمِ ضــعیف رأی، فُضــولی چــرا کند؟

موضوع بیت: عقل (عقل جزئی راه به عقل کلی ندارد، دیگر چه رسد به عشق.)

مضمون بیت: (دستگاه خدا و فهم ناقص انسان)

معنی واژگان: کارخانه: مقصود دستگاه خدايي اداره ي جهان هستي است/ ره … نيست: راهي ندارد/ عقل و فضل: خرد و علم/ ضعيف راي: (فهمي) که رأي او ناتوان و بدون کاربرد صحيح است، سست رای و ناتوان تدبیر /فضولي کردن: دخالت کردن.

قواعد: ضعیف رای: صفت جانشین موصوف (آدمی)

آرایه ها: جناس در فضل و فضولي / تناسب در عقل و فضل و فهم و رأي /ترادف ملیح در عقل و فضل

واج آرایی: تکرار حروف «ض» و «ف» و «ل» و «ر»

معنی بیت: چون خرد و دانش اندک پی براز حکمت کارگاه هستی نمیبرد، پس درک و دریافت آدمی ناتوان تدبیر و سست رای نباید در این کار کوشش بیهوده کند؛ در ضمن تلمیحی دارد بآیة 28 سورة نساء (4): خلق الانسان ضعیفاً( انسان ناتوان آفریده شد)

……………………………………………………………

6-  مُطرب بِساز پرده که کس بی اجل نَمُرد

          وان کـو نه این تـرانه سـُـراید، خـطا کند

موضوع بیت: قضا و قدرالهی(تمام کارها وابسته به مقدرات الهی است.)

مضمون بیت: (کسي بي اجل نمي ميرد).

معنی واژگان: بساز پرده: آهنگي ساز کن/ نه اين ترانه سرايد: اين سخن را نگويد، بر اين عقيده نباشد.

آرایه ها: تناسب در مطرب و بساز و پرده و ترانه و سرايد

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ن»وآوای«t»

معنی بیت: ای رامشگر، آهنگی بنواز و دم را غنیمت بدان که هیچکس تا مرگش فرا نرسد، جان نسپرد و آنکه ترانة « دم غنیمت راست» را نخواند از طریق صواب روی برتافته است؛ سعدی گوید:

نگهدار فرصت که عالم دمی است

                               دمی پیش دانا به از عالمی است

…………………………………………………………..

7-  ما را که دَردِ عشق و بلایِ خُمار کُشت

           یا وصـلِ دوسـت، یا میِ صافی دوا کند

موضوع بیت: عنایت(تمنای وصال.)

مضمون بیت: (درد عشق و خمار و دواي آنها)

معنی واژگان: وصل دوست: رسيدن به يار/ مي صافي: شراب صاف بدون دُرد.

قواعد: درد عشق: در اينجا اضافه ي تخصيصي است نه تشبيهي اما بلاي خمار: اضافه ي تشبيهي است.

آرایه ها: در بيت لف و نشر مرتب وجود دارد: وصل دوست براي درد عشق و مي صافي راي بلاي خمار است/تناسب در عشق و وصل و دوست /تناسب در  خمار و مي و صافي

واج آرایی: تکرار آواي «آ» و«s»و حرف «د»

معنی بیت: ما که به درد عشق و بلاي خماري گرفتار شديم و از پاي درآمديم، تنها درمان درد ما رسيدن به معشوق و يا نوشيدن شراب صاف و بي غش است.

محصول بيت ــ ما كه به درد عشق و بلاى خمار مبتلا گشته‌ايم، درد ما را يا لب لعل دوست دوا مى‌كند يا مى صاف يعنى چاره درد ما يا وصال جانان است و يا شراب صاف.

…………………………………………………………….

8-  جان رفت در سَرِ مَی و، حافظ به عشق سوخت

    عیسـی دَمـی کـُجاسـت که اِحــیایِ ما کـند

موضوع بیت:عنایت (تمنای وصال با وساطت اولیاء.)

مضمون بیت: (عشق و مي و معشوق ساقي).

معنی واژگان: در سر: در راه/ عيسي دم: (معشوق ساقي) که نفس او مانند نفس حضرت عيسي مردگان را زنده مي کند/ احيا کردن: زنده کردن.

آرایه ها: تناسب در جان و عيسي و احيا کردن /تضاد در جان رفتن و احیا کردن / تناسب در جان رفتن و سوختن / تضاد در جان رفتن با احیا

واج آرایی:تکرار حروف«س»و«ک»

معنی بیت: جان در کار باده گساری از دست رفت و حافظ در آتش عشق گداخت، یاری عیسوی نفس یا جانبخش کجاست تا دل مردة ما را بمهر جانی تازه دهد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا