- غزل 185
1- نَقــدها را بُـوَد آیـا که عَیاری گیرند؟
تا همه صومعه داران پِیِ کاری گیرند
2- مَصلَحَت دیدِ من آن است که یاران همه کار
بِگـُـذارَنـد و خـَـمِ طُــرّة یـاری گــیـرنــد
3- خوش گرفتند حَریفان سَرِ زُلفِ ساقی
گــر فَلَکشان بِگُذارد که، قَراری گیرند
4- قـُـوَّتِ بازویِ پَـرهــیز به خوبان مَفُروش
که در این خِیل حِصاری به سَواری گیرند
5- یا رَب این بَچّة تُرکان، چه دِلیرند به خون
کــه به تیـرِ مُژه هر لَحظه شکاری گیرند
رَقـص بر شعــرِ خوش و نالة نـِی خوش باشد
خاصه رَقصی که در آن دستِ نگاری گیرند
رَقـص بر شعــرِ تـر و نالة نـِی خوش باشد
خاصه وقتی که در آن دستِ نگاری گیرند
6- رَقـص بر شعــرِ تـر و نالة نـِی خوش باشد
خاصه رَقصی که در آن دستِ نگاری گیرند
*تاکننداهلِ نظرخاکِ رَهَت سُرمۀ چشم
عمرها شد که سَرِ راهگُذاری گیرند
*زاغ چون شرم نداردکه نهد پا برگل
بلبلان را سزد ار دامَنِ خاری گیرند
7- حافظ، اَبنایِ زمان را غمِ مسکینان نیست
زین میان گر بتوان بِه که کناری گیرند
***************************
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان ( بحر رمل مثمن مخبون اصلم مسبغ)
1- نَقــدها را بُـوَد آیـا که عَیاری گیرند؟
تا همه صومعه داران پِیِ کاری گیرند
موضوع بیت:آزمایش
مضمون بیت: (اگر حسابي در کار باشد خانقاهيان بايد به دنبال کارشان بروند)
معنی واژگان: نقد: وجه رايج که در زمان قديم پول طلا (دينار) و پول نقره (درهم) بوده است و در وقت داد و ستد با سنگ محک عيار (مقدار طلا يا نقره ي خالص آنها) را تعيين مي کردند (= عيار گرفتن)؛ در اينجا نقدها در حقيقت ثروتهاي معنوي، اخلاق و شخصيتهاست/ بود: ممکن است/ عيار گرفتن: خلوص چيزي را تعيين کردن، بررسي کردن و اندازه گيري کردن/ صومعه داران: کساني که خانقاه و عبادتگاه برپا کرده اند و ادعاي تصوف و زهد دارند/ کار: مقصود کار مفيد است يعني صومعه داري آنان کاري بيهوده است
آرایه ها: تناسب در نقد و عيار گرفتن
واج آرایی: تکرار حرف «ي» و«د»و«ن»و آواي «آ»
معنی بیت: کاش عیار خلوص و میزان پاکی طاعتها را معین میکردند، تا زاهدان ریاکار دیرنشین ازین همه آوازه و نام و نفوس دست میکشیدند و بکاری دیگر میپرداختند، سعدی گوید:
کان همه ناموس و نام چون درم ناسره
روی طلا کرده داشت، هیچ نبودش عیار
…………………………………………………………..
2- مَصلَحَت دیدِ من آن است که یاران همه کار
بِگـُـذارَنـد و خـَـمِ طُــرّة یـاری گــیـرنــد
موضوع بیت: عشق(بالاترین مصلحت بینی )
مضمون بیت: (عشق و عشقبازي مهمترين کار دنيا)
معنی واژگان: مصلحت ديد: نظر توأم با صلاح انديشي/ خم طرّه ي ياري: چين و شکن زلف معشوقي/ گذاشتن: رها کردن، از دست نهادن
قواعد: مصلحت دید: مصدر مرخم است که بصورت اسم بکار میرود.
آرایه ها:جناس در یاران و یاری
واج آرایی:تکرار حرف «ر»و«ن»وآوای«t»
معنی بیت: صلاح را در اين مي بينم که دوستان همه ي کارها را رها کنند و زلف تابدار و پيچيده ي معشوق را بگيرند؛ به عبارت ديگر، مصلحت در اين است که صومعه داران و صوفيان رياکار دست از خانقاه و زهد ريايي بکشند و به کار عشق بپردازند و در حلقه ي عارفان و عاشقان وارد شوند.
محصول بيت ــ آنچه من مصلحت مىدانم يا مصلحت ديدن من آن است كه ياران تمام كارهايشان را ترك نمايند و طره يارى را بگيرند. يعنى به يك جانان تعلق پيدا نمايند و كارهاى ديگر را ترك كنند.
…………………………………………………………..
3- خوش گرفتند حَریفان سَرِ زُلفِ ساقی
گــر فَلَکشان بِگُذارد که، قَراری گیرند
موضوع بیت: وصال(ناپایداری وصال.)
مضمون بیت: (عشق و مخالفت فلک با عشاق) (زلف و بيقراري)
معنی واژگان: خوش: به خوبي و خوشي/ حريفان: دوستان، همکاران/ سر زلف گرفتن: به عشق پرداختن/ بگذارد: اجازه دهد/ قرار: آرامش
آرایه ها: نوعی تضاد در قرار با سر زلف زيرا زلف پريشان و بيقرار است / نوعی تضاد در قرار با فلک زيرا فلک هم قرار و آرامش ندارد و ايجاد قرار و آرامش هم نمي کند.
واج آرایی: تکرار حروف «ف» و «ر»
معنی بیت: یاران بخوشی دست در گیسوی یار زدند، لیکن معلوم نیست که گردش سپهر مجال دهد که آرامشی یابند.
…………………………………………………………
4- قـُـوَّتِ بازویِ پَـرهــیز به خوبان مَفُروش
که در این خِیل حِصاری به سَواری گیرند
موضوع بیت:اولیای الهی (قدرت معنوی خوبان درگاه الهی.)
مضمون بیت: (عالم عشق بي حساب و کتاب است)
معنی واژگان: قوّت بازوي پرهيز: نيروي زهد و پرهيزگاري/ خوبان: زيبارويان/ مفروش: به رخ … مکش/ خيل: گروه/ حصار: قلعه، دژ
آرایه ها:تناسب در قوت بازو و خيل و حصار و سوار و گرفتن
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ي»
معنی بیت: با نیروی سرپنجة تقوی در برابر نیکوان خودنمائی مکن که سواران عرصة حسن و جمال دژهای استوار دلها را بیک سوار تسخیر میکنند.
……………………………………………………………..
5- یا رَب این بَچّة تُرکان، چه دِلیرند به خون
کــه به تیـرِ مُژه هر لَحظه شکاری گیرند
موضوع بیت: اولیای الهی (قدرت معنوی خوبان درگاه الهی.)
مضمون بیت: (زيبارويان ترک نژاد و کشتن عاشقان)
معنی واژگان: بچه ترکان: زيبارويان ترک نژاد/ چه دليرند به خون: چقدر در کشتن بي باکند.
قواعد: تير مژه: اضافه تشبيهي است.
آرایه ها:تناسب در ترک و دلير و خون و تير و شکار و گرفتن
واج آرایی:تکرار حرف «ر»و«ب»
معنی بیت: پروردگارا، این شاهدان جوان در ریختن خون عاشقان بسیار ناپروا و گستاخند، چنانکه با ناوک مژگان در هر نگاه صیددلی میکنند.
……………………………………………………………
6- رَقـص بر شعــرِ تـر و نالة نـِی خوش باشد
خاصه رَقصی که در آن دستِ نگاری گیرند
موضوع بیت: فراهم آمدن تمام شرایط وصل
مضمون بیت: (رقص دلپذير)
معنی واژگان: شعر تر: شعر آبدار و ماهرانه/ خاصه: مخصوصاً/ نگار: معشوق خوش آب و رنگ و زيبا
آرایه ها: تناسب در رقص و شعر و ني و خوش و دست و نگار / نگار: باستعاره مقصود یار زیبا /جناس در رقص و رقصی
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و«ش»و«ن»و آواي «s»
معنی بیت: رقصيدن با آواي ني به همراه شعر لطيف و زيبا چه خوب و خوش است؛ به خصوص اينکه دست زيبارويي را هم در دست بگيرند.
محصول بيت ــ با شعر لطيف و ناله نى رقص كردن خوش است. يعنى با ذوق و شوق اينها رقصيدن خيلى خوش و لذتبخش است بهخصوص كه در آن رقص دست نگارى را هم گرفته باشند يعنى با جمع بودن اين شرايط رقص خوش است خصوصآ كه دست يك جوان زيبا هم در دستت باشد.
…………………………………………………………..
7- حافظ، اَبنایِ زمان را غمِ مسکینان نیست
زین میان گر بتوان بِه که کناری گیرند
موضوع بیت: عزلت (کناره گیری از مردم دنیا.)
مضمون بیت: (بيچارگان و مردم روزگار)
معنی واژگان: ابناي زمان: مردم روزگار، مردم زمانه/ مسکين: بيچاره/ زين ميان: در اين ميانه، در اين گيرودار/ کناري گيرند: به گوشه اي بروند و کناره گيري کنند.
قواعد: ابنای زمان: استعارة مکنیه – (ابنا مخفف ابناء جمع ابن بمعنی پسر )
آرایه ها:تضاد در ميان و کنار
واج آرایی: تکرار آواي «آ» و حرف «ن»و«م»
معنی بیت: ای حافظ، زادگان روزگار چون روزگار از وفا و مروت بهره ندارند و غمخوار بیچارگان نباشند، بهترست آنان که میتوانند از صحبت این بیوفایان کناره جویند.