غزل 183
1- دوش، وقتِ سَحَر از غُصّه نجاتم دادند
واندر آن ظُلمَتِ شب ،آبِ حیاتم دادند
2- بیخود از شَعشَعة پَرتوِ ذاتم کردند
بـاده از جــامِ تَجلّیِ صفاتم دادند
چه مُبارَک سَحَری بود و چه فرخنده دَمی
آن شَــبِ قـَـدر، که ایـن تازه بـَراتم دادند
3- چه مُبارَک سَحَری بود و چه فرخنده شبی
آن شَــبِ قـَـدر، که ایـن تازه بـَراتم دادند
4- بعد از این رویِ من و آینة وَصفِ جمال
کـه در آن جا خَبـَر از جلوة ذاتم دادند
5- من اگر کامرَوا گشتم و خوشدِل چه عَجَب
مُسـتـَـحِق بودم و ایـنها به زَکاتَـم دادند
هاتِف آن روز مَرا مُژدة این دولت داد
که بـرآن جور و جفا صبر و ثَباتم دادند
هاتِف آن روز به من مُژدة این دولت داد
که بـرآن جور و جفا صبر و ثَباتم دادند
6- هاتِف آن روز به من مُژدة این دولت داد
که بـدان جور و جفا صبر و ثَباتم دادند
7- این همه شَهد و شَکَر، کز سخنم میریزد
اجــرِ صَبریست کز آن شاخِ نباتم دادند
*کیمیاییست عَجَب، بندگی پیرمُغان
خاکِ او گشتم و چندین دَرَجاتم دادند
*شَکَرِشُکربه شُکرانه بیفشان از شوق
که نگاری کَش و شیرین حرکاتم دادند
8- همّت حافظ و اَنفاسِ سَحَرخیزان بود
کــه ز بَنــدِ غـمِ ایّام، نجاتــم دادند
*******************************
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان ( بحر رمل مثمن مخبون اصلم مسبغ)
1- دوش، وقتِ سَحَر از غُصّه نجاتم دادند
واندر آن ظُلمَتِ شب ،آبِ حیاتم دادند
موضوع بیت: وصال(نوشیدن شراب وصال )
مضمون بیت: (مژده ي وصال با معشوق حقيقي)
معنی واژگان: دوش: ديشب، مقصود نه ديشب معمول و عيني است، بلکه شب ظلماني عالم زر و يا شب تاريک فراق است/ وقت سحر: زمان جلوه گري نور چهره ي معشوق حقيقي و تلألؤ انوار حق/ غصه: اندوه، اندوه فراق، اندوه ارتباط با عوالم اندوه زاي مادي/ آب حيات: آب زندگي، شراب عشق و وصال.
آرایه ها:تناسب در دوش و وقت سحر و ظلمت و شب /تناسب در ظلمت و آب حيات / تضاد در سحرباظلمت وشب و غصه
واج آرایی:تکرار آواي «d» و «t»وحروف«ن»و«م»
معنی بیت: دیشب سحرگاهان از اندوه گلوگیر تعلقات دنیوی آزادم کردند و در آن تاریکی شب عالم ماده، آب زندگی جاودانی عشق و معرفت بمن دادند.
……………………………………………………………
2- بیخود از شَعشَعة پَرتوِ ذاتم کردند
بـاده از جــامِ تَجلّیِ صفاتم دادند
موضوع بیت: وصال(نوشیدن شراب وصال )
مضمون بیت: (بيخود از پرتو ذات و سرمست از جام صفات معشوق حقيقي)
معنی واژگان: بيخود: از خود بيخود، مدهوش، حيران، در حالت سُکر و محو/ شعشعه: پراکندگي نور، تشعشع/ پرتو: فروغ، نور/ ذات: اصل وجود حق، جوهر معشوق حقيقي/ باده: در اينجا شراب روحاني و سرمست کننده ي حقيقي است/ تجلّي: جلوه گري/ صفات: مقصود صفات معشوق حقيقي است.
آرایه ها: تناسب در بيخود و باده و جام / تناسب در شعشعه و پرتو و تجلّي / نوعی تضاد در ذات و صفات
واج آرایی: تکرار آواي «d» و «t»/ تکرارحروف «ش» و«ج» و«م»
معنی بیت: با تابش نور ذات حق مرا از بند انانیّت و خودپرستی آزاد کردند و شراب معرفت از جام ضمیر مرشد روشندل که صفات احدیت در آن نمایان است بمن نوشاندند.
……………………………………………………………..
3- چه مُبارَک سَحَری بود و چه فرخنده شبی
آن شَــبِ قـَـدر، که ایـن تازه بـَراتم دادند
موضوع بیت: وصال(نوشیدن شراب وصال )
مضمون بیت: (شب قدر و آزادي)
معنی واژگان: مبارک: بابرکت/ فرخنده: فرّخ، شادي آور، مبارک، توأم با خوشبختي/ شب قدر: يکي از شبهاي غيرمعلوم در سال که مي گويند در آن شب هر دعايي مستجاب مي شود، شبي که مقدرات هر سال در آن شب تعيين مي شود/ برات: خط آزادي، آزادي از تعلقات، آزادي از غم فراق.
آرایه ها: تناسب در مبارک و فرخنده و شب قدر / تناسب در سحر و شب / تضاد در سحر و شب
واج آرایی:تکرار حرف «ر»و«ب»
معنی بیت: چه بامدادی فرخنده و چه شامگاهی خجسته بود آن شب مراد که برات و فرمان آزادی از قید انانیّت و خودخواهی و رستن از بند این نیستی هست نما را بمن دادند.
…………………………………………………………….
4- بعد از این رویِ من و آینة وَصفِ جمال
کـه در آن جا خَبـَر از جلوة ذاتم دادند
موضوع بیت: وصال(نوشیدن شراب وصال صفات و ذات )
مضمون بیت: (از وصف جمال تا جلوه ي ذات)
معنی واژگان: و: در اينجا به معني «در مقابل» است/ وصف جمال: توصيف زيبايي معشوق ازلي/ جلوه ي ذات: تجلي پنهاني ذات در صفات معشوق ازلي.
قواعد: وصف جمال به آيينه تشبيه شده است/ و: در اين بيت واوِ ملازمت است.
آرایه ها: تناسب در روي و آينه و جمال و جلوه / نوعی تضاد در وصف و ذات /تناسب در وصف و خبر
واج آرایی :تکرار حروف «ن» و «ج»
معنی بیت: از این پس من و ملازمت ضمیر مرشد که آینه وار اوصاف جمال ازلی در آن هویداست و در این آینه از ظهور ذات حق نشانی توان یافت.
……………………………………………………………
5- من اگر کامرَوا گشتم و خوشدِل چه عَجَب
مُسـتـَـحِق بودم و ایـنها به زَکاتَـم دادند
موضوع بیت: فاعلیت و قابلیت (استحقاق عاشق برای وصل.)
مضمون بیت: (شايستگي عاشق و توجه معشوق)
معنی واژگان:کام روا: خوشبخت/ خوشدل: شادمان/ مستحق: شايسته، سزاوار، کسي که دادن زکات به او واجب است/ زکات: يک دهم از مالي که به آن طبق رسوم شرعي زکات تعلق مي گيرد/اينها: نجات از غصه، آب حيات، بيخودي از شعشعه ي پرتو ذات، شراب تجلي صفات، براي آزادي از تعلقات و حرمان.
آرایه ها: تناسب در مستحق و زکات و دادن / تناسب در کامروا و خوشدل و مستحق
واج آرایی: تکرار حرف «م» و «گ»و«ش»وآواي «d» و «t»
معنی بیت: اگر من بمراد دل رسیدم و شاد شدم شگفت نیست، چه سزاوار این شادی و کامروائی بودم و این دو را محبوب بعنوان صدقه بمن ارزانی داشت.
……………………………………………………………..
6- هاتِف آن روز به من مُژدة این دولت داد
که بـدان جور و جفا صبر و ثَباتم دادند
موضوع بیت: استقامت(ثبات عاشق بر جور معشوق.)
مضمون بیت: (همه چيز از سوي معشوق ازلي)
معنی واژگان: هاتف: ندادهنده ي غيبي/ مژده: بشارت/ دولت: خوشبختي/ جور و جفا: ظلم و ستم (که از سوي معشوق نسبت به عاشق مي شود)/ صبر و ثبات: شکيبايي و پايداري (که حافظ منبع اين صبر و ثبات را هم از معشوق ازلي مي داند و نتيجه ي آن صبر و ثبات را اکنون مي بيند يعني همه چيز از سوي معشوق است).
آرایه ها: نوعی تضاد و نوعی تناسب در جور و جفا با صبر و ثبات / تناسب در هاتف و مژده و دولت /ترادف ملیح در جور و جفا/ ترادف ملیح در صبر و ثبات
واج آرایی: تکرار آواي «d» و «t» و«s»وحروف«ج» و «ب»
معنی بیت: آن روز سروش عالم غیب بشارت این بخت نیک را بمن داد که در بردن بار ستم و محنت ریاضت و طلب، شکیبائی و ثبات نمودم.
……………………………………………………………
7- این همه شَهد و شَکَر، کز سخنم میریزد
اجــرِ صَبریست کز آن شاخِ نباتم دادند
موضوع بیت: مقام صبر(مقام صبر در عاشق)
مضمون بیت: (پاداش صبر و سخن شيرين)
معنی واژگان: شهد: عسل، شيريني/ شاخ نبات: قلم حافظ (بعضي شاخ نبات را کنايه از معشوق مي دانند و بعضي پا را فراتر مي نهند و مي گويند حافظ معشوقي به نام شاخ نبات داشته است! در اين حال «از» را حرف اضافه براي «صبر» مي دانند، يعني صبريکه به جهت آن شاخ نباتم دانند، اما حافظ خود شاخ نبات را در بيتي ديگر شرح مي دهد: حافظ چه طرفه شاخ نباتيست کلک تو – کش ميوه دلپذيرتر از شهد و شکر است)/ شاخ نبات ايهام دارد يعني اشاره اي هم دارد به شاخ نبات که «که مصري آن معروف بوده است» شيرين است / اين بيت در نسخه ي دکتر خانلري نيست.
آرایه ها:تناسب در شهد و شکر و مي ريزد و شاخ نبات / صبر هم ايهام دارد، زيرا صبر (زرد) دارويي بسيار تلخ است که با شهد و شکر و شاخ نبات تضاد دارد/ ترادف ملیح در شهدوشکر /تکرار ملیح کز
واج آرایی:تکرار حرف«ن»و«ش»و«ک»
معنی بیت: اینهمه شیرینی که از کلام من تراوش میکند، مزد شکیبائی ورزیدن بر محنتهای عشق و طلب است که بسبب تحمل آنها بمن شاخ نبات مقصود را بخشیدند.
…………………………………………………………….
8- همّت حافظ و اَنفاسِ سَحَرخیزان بود
کــه ز بَنــدِ غـمِ ایّام، نجاتــم دادند
موضوع بیت:همت (همت حافظ عاشق)-دعا(دعای دوستان در حق دیگران )
مضمون بیت: (نجات از غم و عامل آن)
معنی واژگان: همّت: توجه قلبي به سوي ذات حق، دعاي خير، اراده ي باطني در طريق روحاني/ انفاس: جمع نفس، دم خير، دعا/ سحرخيزان: زاهدان و عابدان حقيقي/ غم ايام: غمهاي روزگار.
قواعد: بند غم: اضافه ي تشبيهي يعني غم به بند تشبيه شده است.
آرایه ها: تناسب در همت و انفاس و سحرخيزان و نجات
واج آرایی:تکرار حروف«ن»و«م»و«م»وآوای«h»
معنی بیت: ارادة استوار حافظ و دعاهای شب زنده داران صبح خیز بود که مرا از چنگ اندوه زمانه آزاد کردند.