- غزل 180
1- ای پِستة تو خَنده زَده بر حَدیثِ قَند
مُشتـاقم، از برایِ خدا یک شِکَر بِخند
2- طــوبی ز قامــتِ تو نیــارد که دَم زند
زین قصّه بگذرم که سخن میشـود بلند
3- خواهی که برنخیزَدَت از دیده رودِ خون؟
دل در وفـایِ، صُحـبَتِ رودِ کَسان مَبند
اَر طَیرِه مینُمایی و گر طَعنه میزنی
ما نیســتیم مُعـتَقِدِ مردِ خودپسند
4- گر جلوه مینُمایی و گر طَعنه میزنی
ما نیســتیم مُعـتَقِدِ شیـخِ خودپسند
5- ز آشُفتـِـگیِّ حالِ مـن، آگاه کـی شود؟
آن را که دل نَگَشت گرفتارِ این کَمَند
بازارِ شوق گَرم شد آن شَمع رُخ کجاست
تا جانِ خود بر آتشِ رویش کنم سِپند
6- بازارِ شوق گَرم شد آن سَرو قَد کجاست
تا جانِ خود بر آتشِ رویش کنم سِپند
آنجا که یارِ ما بـه شکــرخنـده دَم زند
ای پسته کیستی تو؟ خدا را به خود مَخند
7- جایــی که یارِ ما بـه شکــرخنـده دَم زند
ای پسته کیستی تو؟ خدا را به خود مَخند
8- حافِظ چــو تـَرکِ غَمزة تُرکان نمیکنی
دانی کجاست جایِ تو؟ خوارَزم یا خُجَند
*******************************
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات
( بحرمضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور)
1- ای پِستة تو خَنده زَده بر حَدیثِ قَند
مُشتـاقم، از برایِ خدا یک شِکَر بِخند
موضوع بیت: تجلی(تمنای تجلی جمالیِ معشوق از طرف عاشق.)
مضمون بیت: (دهان معشوق و اشتياق عاشق بر خنده ي معشوق)
معنی واژگان: پسته: کنايه از دهان و لبان کوچک و تنگ است/ خنده زده: مسخره کرده است، خنديده است/ حديث: موضوع (شيريني)/ يک شکر بخند: يک بار بخند، تبسمي کن، خنده ي شيريني کن (شکر در اينجا واحد خنده است که در شکرخند و شکرخنده هم مستعمل است)
آرایه ها: تناسب درپسته و خنده / (پسته ي خندان)/ نوعي ايهام در خنده زده (خنده ي معشوق و مسخره کردن حديث قند)/ نوعی جناس در قند و خند / جناس در خنده و خند / تناسب در قند و شکر / پستة تو: دهان خندان تو، استعاره است
واج آرایی: تکرار حرف «ت» در پسته و تو/ تکرار «ده» در خنده و زده/ تکرار حروف «د» و «ر»و«خ»و«ک»
معنی بیت: ای آنکه پستة دهان تو باستهزاء بر داستان شیرینی قند خندیده است، آرزومند لبخند توام، خدا را یک شکرخند بکن.
……………………………………………………………..
2- طــوبی ز قامــتِ تو نیــارد که دَم زند
زین قصّه بگذرم که سخن میشـود بلند
موضوع بیت: خداوند(صفات او شبیه ندارد )
مضمون بیت: (قد و قامت يار)
معنی واژگان: طوبي: نام درختي است در بهشت/ نيارد: از مصدر يارستن، جرأت نمي کند/ دم زدن: سخن گفتن/ بگذرم: صرف نظر مي کنم.
آرایه ها: تناسب در طوبي و قامت و بلند / تناسب در دم زدن و قصه و سخن
واج آرایی: تکرار آواي «z» و «s»و حروف«د»و«م»
معنی بیت: طوبی درخت بهشتی با همة زیبائی قامت نمیتواند بگستاخی بگوید که قدش نمودار بالای موزون تست، از این سخن چشم می پوشم، چه رشتة کلام بدرازا میکشد.
……………………………………………………………….
3- خواهی که برنخیزَدَت از دیده رودِ خون؟
دل در وفـایِ، صُحـبَتِ رودِ کَسان مَبند
موضوع بیت: دنیا و بی اعتباری آن
مضمون بیت: (انتظار بيهوده ي وفاي معشوق)
معنی واژگان: دل بستن: اعتماد و اطمينان کردن/ وفاي صحبت: وفاداري در همنشيني و مصاحبت، وصال، وفاي به عهد.
آرایه ها: رود: در مصراع اول رودي است که در رودخانه جاري است و در مصراع دوم، فرزند، در اينجا مقصود معشوق جوان است /جناس در رود و رود
واج آرایی: تکرارحروف«خ» و «د» و «ر»و«ز»و«ن»
معنی بیت: اگر خواستار آنی که از چشم تو اشک چون جوی خون نرود، دل بپیمان معاشرت با فرزند مردم استوار مکن و گرد بلای عشق مگرد؛ حافظ در غزل دیگر فرماید:
گر خورد خون دلم مردمک دیده رواست
که چرا دل بجگر گوشة مردم دادم
…………………………………………………………..
4- گر جلوه مینُمایی و گر طَعنه میزنی
ما نیســتیم مُعـتَقِدِ شیـخِ خودپسند
موضوع بیت: عالم و جاهل (تقابل مابین عارف و زاهد)
مضمون بیت: (شيخ خودخواه)
معنی واژگان:جلوه مي نمايي: خودنمايي مي کني و علم و سواد خود را در راه رونق خويش به کار مي بري (- واعظان کاين جلوه بر محراب و منبر مي کنند)، (در بعضي از نسخ به جاي «جلوه مي نمايي»، «طيره مي نمايي» آمده است يعني خود را آزرده نشان مي دهي)/ طعنه مي زني: گوشه و کنايه مي زني/ معتقد: داراي اعتقاد و ايمان/ شيخ: واعظ/ خوپسند: خودخواه
آرایه ها: تناسب در جلوه نمودن و خودپسندي
واج آرایی: تکرار حرف «ي»و«گ»و«ن»و«م»
معنی بیت: اگر بزهد ریائی جلوه میفروشی و اگر ما را بفسق سرزنش میکنی ما بتو ای شیخ خودپرست اعتقاد نداریم و نمی گرویم؛ در این بیت صنعت التفات ازخطاب ( می نمائی) بغیبت (شیخ) بکار رفته است.
………………………………………………………………..
5- ز آشُفتـِـگیِّ حالِ مـن، آگاه کـی شود؟
آن را که دل نَگَشت گرفتارِ این کَمَند
موضوع بیت: عشق(حال عاشق را عاشق دریابد)
مضمون بیت: (سينه خواهم شرحه شرحه از فراق …)
معنی واژگان: آشفتگي: پريشاني /گرفتار: اسير/ مقصود از کمند، کمند عشق است.
قواعد: را: علامت فکّ اضافه (آن را که دل نگشت…) = (دل آن کس که نگشت …).
آرایه ها:تناسب در آشفتگی و گرفتار و کمند
واج آرایی:تکرار حروف«گ»و«ش»و«ر»و«ن»
معنی بیت: چه وقت از پريشاني حال من آگاه خواهد شد کسي که دلش گرفتار زلف معشوقي نشده باشد؟ يعني تنها عاشقان حال عاشقان را مي فهمند.
محصول بيت ــ كسى كه دل به كمند عشق نداده از آشفتگى و پريشانى حال من كى آگاه مىشود. يعنى بىدردى كه هرگز عاشق نشده كى از حال اهل درد باخبر مىشود. زيرا درد عشق و محبت را آنكه مبتلا شده مىداند و كسى كه درد عشق نكشيده از كجا مىداند من لم يذق لم يعرف.
……………………………………………………………….
6- بازارِ شوق گَرم شد آن سَرو قَد کجاست
تا جانِ خود بر آتشِ رویش کنم سِپند
موضوع بیت: فراهم آمدن شرایط وصال (وصال محبوب با تمام شرایط مطلوب است)
مضمون بیت: (معشوق و جان عاشق)
معنی واژگان: بازار شوق گرم شد: عشق و محبت رونق و رواج يافت/ در نسخه بدل به جاي سروقد، شمع قد آمده است که اگرچه بيشتر تناسب دارد اما در اشعار ديگر حافظ تکرار نشده است.
قواعد: بازار شوق: بازار اشتیاق و آرزومندی، تشبیه صریح / آتش روی:تشبیه صریح
آرایه ها: تشبيه چهره معشوق به آتش و تشبيه جان عاشق به اسپند که ضمن فدا شدن جان، اين فداکاري باعث حفظ جان معشوق شود/ تناسب در گرم و آتش و اسپند /تناسب در قد و روی
واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ر» و«د»
معنی بیت: تا جان گرامی را سپندوار بر آتش چهرة وی بسوزم و بلاگردانش شوم
……………………………………………………………..
7- جایــی که یارِ ما بـه شکــرخنـده دَم زند
ای پسته کیستی تو؟ خدا را به خود مَخند
موضوع بیت: ترجیح تجلی صفات معشوق بر دیگر جلوه های کاذب.
مضمون بیت: (دهان و خنده ي معشوق)
معنی واژگان: شکرخنده: تبسم، خنده ي شيرين/ دم زند: لب از هم باز کند/ خدا را: براي خدا/ بخود مخند: خود را مسخره مکن.
قواعد: خدارا: ترا بخدا سوگند میدهم، را حرف اضافه مفید قسم
آرایه ها: تناسب در شکرخنده و پسته و مخند /تضاد در خنده و مخند
واج آرایی: تکرار آواي «t» و «d»وحروف«خ»و«ن»
معنی بیت: در جايي که يار ما لب به خنده ي شيرين باز مي کند، اي پسته ي خندان، تو کيستي که دهانت را براي خنده باز مي کني؟ به خاطر خدا مخند و خود را مسخره مکن.
محصول بيت ــ در جايى كه يارم به شكر خنده سخن گويد يعنى سخنانش را با خنده بسيار شيرين ادا كند، اى پسته تو ديگر كيستى محض رضاى خدا به خودت مخند يعنى خودت را رسوا مكن زيرا گرچه تو دهان دارى اما نمىتوانى به شكر خنده سخن بگوئى.
…………………………………………………………………
8- حافِظ چــو تـَرکِ غَمزة تُرکان نمیکنی
دانی کجاست جایِ تو؟ خوارَزم یا خُجَند
موضوع بیت:عشق(عشق و دربدری)
مضمون بیت: (حافظ و غمزه ي ترکان).
معنی واژگان: غمزه: ناز و کرشمه/ ترکان: به معني اصلي و با اشاره به زيبارويان/ خوارزم: شهري است در کنار جيحون/ خجند: شهري است در کنار سيحون/ هر دو شهر ترک نشين هستند.
آرایه ها: جناس در تَرک و تُرک / تناسب در خوارزم و خجند و تُرک
واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «ج» و «ر»و«خ»وآواي «d» و «t» و«z»
معنی بیت: ای حافظ چون بناز و کرشمه دلبران ترک دلبسته ای، بدان که قرارگاه دل تو دیار ترکان خوارزمی و خجندی است (قرارگاه دل تو دیار یار سرزمین خوارزم و خجند است)