- *غزل 167*
1- سِتارهای بِدَرَخشید و ماهِ مَجلِس شد
دِلِ رمـیـدة ما را رَفیـق و مونِس شد
2- نِگارِ من که به مَکتَب نَرَفت و خَط ننوشت
به غـَمــزه مَسئله آمـوزِ صَـد مُدرس شد
3- بـه بـویِ او دلِ بیـمارِ عاشقان چو صَبا
فِدای عارضِ نَسرین و چَشم نرگس شد
4- به صَدرِ مَصطَبهام مینِشاند، اکنون دوست
گـدایِ شَهـر نِگه کـُن که میرِ مَجلس شد
خیـالِ آبِ خَضِـر بَست و جامِ کِیخُسرو
به جُرعه نوشیِ سُلطان اَبُوالفَوارِس شد
5- خیـالِ آبِ خَضِـر بَست و جامِ اسکندر
به جُرعه نوشیِ سُلطان اَبُوالفَوارِس شد
6- طَربسَـرایِ مَحـَبَّت ،کنون شود مَعمور
که طاقِ ابروی یارِ مَنَش مُهَندِس شد
لـب از تَـرَشـُّحِ مَی پاک کن زِبَهرِخدای
که خاطرم به هِزاران گُنَه، مُوَسوِس شد
7- لـب از تَـرَشـُّحِ مَی پاک کن برای خدا
که خاطرم به هِزاران گُنَه، مُوَسوِس شد
کـِرِشـمة تـو شـَرابـی به عارِفان پیمود
که علم بیخبر افتاد و عقل بیحس شد
8- کـِرِشـمة تـو شـَرابـی به عاشقان پیمود
که علم بیخبر افتاد و عقل بیحس شد
9- چو زَر عَزیز وجود است نَظمِ من ،آری
قَبـولِ دولَتیان، کیمیای این مِس شد
چو زَر عَزیز وجود است نَظمِ من ،آری
قَبـولِ خاطِرِاو، کیمیای این مِس شد
10- زِ راهِ مـیـکـده یـاران عِـنان بـِگــردانـید
چرا که حافِظ از این راه رفت و مُفلِس شد
******************************
وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن ( بحر مجتث مثمن مخبون اصلم )
1- سِتارهای بِدَرَخشید و ماهِ مَجلِس شد
دِلِ رمـیـدة ما را رَفیـق و مونِس شد
موضوع بیت: وصال(دمیدن ستاره ی وصال.)
مضمون بیت: (شادي از روي کار آمدن شاه شجاع).
معنی واژگان: ماه شدن ستاره، ترقي و تعالي او را مي رساند/ مجلس: اشاره به اجتماع و مردم فارس است/ دل رميده: دل رنجيده (از ظلم و جور امير مبارزالدين)/ رفيق و مونس: يار و همدم
آرایه ها: تناسب در ستاره و درخشيدن و ماه / نوعی تضاد در دل رميده و مونس / ستاره : به استعاره مراد ستارۀ حسن یعنی یاری زیبا / ترادف در رفیق و مونس
واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ر» و «س» و «ش»
معنی بیت: ستارۀ زیبائی تابید و ماه انجمن گشت و بزم را به فروغ چهرۀ خود روشن کرد و دل گریز پای وحشت زدۀ ما را همراه و همدم گشت .
…………………………………………………………..
2- نِگارِ من که به مَکتَب نَرَفت و خَط ننوشت
به غـَمــزه مَسئله آمـوزِ صَـد مُدرس شد
موضوع بیت: علم (علم حقیقی تلقینی است،آموختنی نیست.)
مضمون بیت: (معشوق يا ممدوح هوشمند).
معنی واژگان: نگار: معشوق زيبارو/ مکتب: مدرسه، مدرسه در زمان قديم/ غمزه: ناز و کرشمه/ مسأله آموز: کسي که مسائل ادبي و علمي و شرعي و … به ديگران مي آموزد/ مدرّس: معلم، استاد/
شاه شجاع مدرسه و مکتب منظم نديده بود ولي با علم و ادب و نظم و نثر آشنايي داشت/ بعضي گفته اند مقصود از نگار حضرت رسول (ص) است
آرایه ها: تناسب در مکتب و خط و نوشتن و مسأله آموز مدرّس و حتي نگار (از نگاشتن) / نگار : به استعاره مقصود محبوب و معشوق
واج آرایی: تکرار حرف «ن» در مصراع اول و آواي «s» در مصراع دوم، و حروف «ت» و«م»
معنی بیت: محبوب زیبای من که به دبستان نرفت و خط نیاموخت یعنی معرفت او دانش اکتسابی نبود با کرشمه و ناز به یاری علم حصولی و هوش خداداد مسائل دشوار عالم و مدرس را حل کرد .
…………………………………………………………
3- بـه بـویِ او دلِ بیـمارِ عاشقان چو صَبا
فِدای عارضِ نَسرین و چَشم نرگس شد
موضوع بیت: وصال(آرزوی وصال شفابخش عاشقان است –عشق(عشق و از خود گذشتگی)
مضمون بیت: (چهره و چشم ممدوح و دل بيمار عاشقان).
معنی واژگان: بوي: آرزو/ بيمار: دردمند/ صبا: بادي که از طرف شمال يا مشرق مي وزد و چون افتان و خيزان مي رود به اين باد صفت بيمار داده مي شود/ عارض: چهره/ نسرين: گلي است سفيد و صدبرگ که نوعي نرگس است (در اينجا چهره ي معشوق به نسرين تشبيه شده است)/ نرگس: گلي است سفيدرنگ که معمولاً وسطش زرد است و شعرا چشم يار را به نرگس تشبيه مي کنند
آرایه ها: عارض نسرين و چشم نرگس بسيار بالطافت به کار رفته است يعني از نسرين مقصود عارض يار و مقصود از نرگس چشم يار است/ ایهام در کلمه ي «بو» /تناسب در بوي و بيمار و فدا شدن / تناسب در صبا و نسرين و گل
واج آرایی: تکرار حرف «ب» در مصراع اول و تکرار آواي «s» و حرف «ر» در مصراع دوم
معنی بیت: مانند باد بهاری که افتان و خیزان بر گلستان میوزد ، دل مبتلای عاشقان به آرزوی وصال ، فدای چهرۀ چون نسرین یار و قربان دیدۀ چون نرگس محبوب گشت .
……………………………………………………………
4- به صَدرِ مَصطَبهام مینِشاند، اکنون دوست
گـدایِ شَهـر نِگه کـُن که میرِ مَجلس شد
موضوع بیت: وصال( عزت عاشق در دولت وصال)
مضمون بیت: (توجه معشوق و تعالي عاشق).
معنی واژگان: صدر: بالاي/ مصطبه: در اصل مکاني را مي گويند که از کف اتاق اندکي بلندتر است و بر آن مي نشينند/ گاهي حافظ مصطبه را به معني ميخانه به کار مي برد که يکي از اين موارد همين جاست «باتوجه به بيت بعد: (حافظ جاويد 507)/ مير مجلس: بزرگ مجلس/ حافظ خود را گداي شهر مي داند که با توجه ممدوح، بزرگ مجلس شده است
آرایه ها: تضاد در گدا و مير
واج آرایی: تکرار آواي «s»و حرف «گ» و «ک»
معنی بیت: اینک یار مرا در پیشگاه سکوی میخانه جای می دهد ، ببین که فقیر شهر به عنایت دوست امیر و بزرگ محفل گشت .
………………………………………………………..
5- خیـالِ آبِ خَضِـر بَست و جامِ اسکندر
به جُرعه نوشیِ سُلطان اَبُوالفَوارِس شد
موضوع بیت:عشق( عاشق و جرأت بلند پروازی.)
مضمون بیت: (ارزش شراب اهدايي ممدوح).
معنی واژگان: خيال بستن: تصور کردن/ آب خضر: آب حيات/ جام اسکندر: خضر و اسکندر هر دو به طلب آب حيات رفتند اما نوشيدن آب حيات نصيب خضر شد/ پس آب حيات لقب آب خضر گرفته است و جام خالي از آب حيات جام اسکندر ناميده شده است (در نسخه ي خانلري و اغلب نسخ به جهت ندانستن اين موضوع آن را به جام کيخسرو که جام جهان بين است و ارتباطي به اينجا ندارد تبديل کرده اند)/ جام اسکندر جام شاهانه است/ جرعه نوشي: دردکشي، اشاره است به اين که جرعه اي از شراب شاه شجاع برابر است با جامي پر از آب حيات/ ابوالفوارس: کنيه ي شاه شجاع.
آرایه ها:تناسب در آب و خضر /تناسب در جام و اسکندر و جرعه نوشي
واج آرایی: تکرار حرف «س»
معنی بیت: چون دل من تصور دسترسی به چشمه خضر یا آب بقا و جام کیخسرو داشت برای رسیدن به این مراد به بزم شاه شجاع سلطان ابوالفوارس شتافت و پیمانه کش در آن مجلس شد
…………………………………………………………….
6- طَربسَـرایِ مَحـَبَّت ،کنون شود مَعمور
که طاقِ ابروی یارِ مَنَش مُهَندِس شد
موضوع بیت: یار (ابروی یار قوس کمال وجود )
مضمون بیت: (نشانه ي دوستي و محبت در چهره ي ممدوح).
معنی واژگان: طرب سراي: خانه ي شاد، خانه ي شادي و نشاط/ محبت به طرب سراي تشبيه شده است/ معمور: آبادان، آباد/مهندس: معمار/ سراي و معمور و طاق و بي نظير و ابرويي که شبيه طاق است.
قواعد: طاق ابرو: اضافه ي تشبيهي است / معمور : اسم مفعول از عمران بضم اول /ش : ضمیر متصل مضاف الیه مهندس است که به ضرورت حفظ وزن به من پیوسته یعنی مهندسش شد / طرب سرای محبت : تشبیه صریح.
آرایه ها: تناسب درسراي و معمور و طاق و مهندس/ ايهام در طاق ابرو يعني ابروي طاق و بي نظير و ابرويي که شبيه طاق است
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آوای «t»
معنی بیت: خانه ي محبّت اکنون آباد مي شود، زيرا طاق ابروي يار من با غمزه و دلربايي سازنده ي آن شده است؛ يعني او با يک اشاره و غمزه ي ابرويش همه ي ويراني هاي دل را آباد مي سازد.
محصول بيت ــ طربسراى محبت يعنى طربخانه محبت دارد آباد مىگردد. چون كه طاق ابروى يارم مهندس و معمار آن باشد. يعنى جانان من طربخانه محبت را آباد مىكند. زيراكه طاق ابرويش معمارى آنجا را به عهده گرفت. خلاصه چشم و ابروى جانان باعث طرب و سرور است.
…………………………………………………………
7- لـب از تَـرَشـُّحِ مَی پاک کن برای خدا
که خاطرم به هِزاران گُنَه، مُوَسوِس شد
موضوع بیت: عشق(معشوق و عاشق و ذوق وصال.)
مضمون بیت: (لب معشوق).
معنی واژگان: ترشح: تراوش، باقي ماندن قطرات بر روي چيزي/ موسوس: به حالت وسوسه افتادن، به هوس افتادن
قواعد: موسوس :اسم فاعل از وسوسه
آرایه ها: تناسب در گنه و موسوس
معنی بیت: تراوش باده را از لب برای رضای خدا بزدای که دل من هزار اندیشۀ بد میکند که مبادا با اغیار می نوشیده باشی .
………………………………………………………..
8- کـِرِشـمة تـو شـَرابـی به عاشقان پیمود
که علم بیخبر افتاد و عقل بیحس شد
موضوع بیت: علم(برتری کرشمۀ علم لدنی و عنایتی بر علم حصولی. علم حقیقی تلقینی است،آموختنی نیست.)
مضمون بیت: (کرشمه ي معشوق و مستي عاشقان).
معنی واژگان: کرشمه: ناز و غمزه/ شرابي به عاشقان پيمود: عاشقان را مست کرد
آرایه ها: تناسب در شراب و پيمودن و بي خبر و بي حس /تضاد در علم و عقل با مستي و عشق / تشخیص (انسان نمایی عقل و علم)
واج آرایی: تکرار حرف «ب» در بيت «ش» در مصراع اول.
معنی بیت: ناز و غمزۀ چشم مخمور تو باده ای به دلدادگان نوشاند که مست شدند و در آن حال علم نکته دان ناآگاه گشت و خرد از دریافت و درک فرو ماند .
……………………………………………………………
9- چو زَر عَزیز وجود است نَظمِ من ،آری
قَبـولِ دولَتیان، کیمیای این مِس شد
موضوع بیت: عنایت (عنایت معشوق به عاشق)
مضمون بیت: (راز باارزش بودن شعر حافظ).
معنی واژگان: عزيز وجود: گرانبها، باارزش/ نظم: شعر/ قبول: پذيرفتن، توجه/ دولتيان: حکومتگران، سعادتمندان/ کيميا: اکسير، چيزي که مس را تبديل به طلا مي کند.
قواعد: دولتیان : صفت جانشین موصوف ، مرکب از دولت +ی نسبت
آرایه ها:تناسب در زر و کيميا و مس /نوعی تضاد در زر و مس / تناسب در عزيز وجود و دولتيان
واج آرایی: تکرار آواي «z» در مصراع اول و تکرار حرف «ي» در مصراع دوم
معنی بیت: شعر من مانند زر گرانقدر و کمیاب است ، بلی پذیرش مقبلان و نیکبختان اکسیر مس سخن من گشت و آن را زر ساخت ؛ سعدی گوید
گویند روی تو سعدی که زرد کرد ؟
اکسیر عشق با مسم آمیخت زر شدم
…………………………………………………….
10- زِ راهِ مـیـکـده یـاران عِـنان بـِگــردانـید
چرا که حافِظ از این راه رفت و مُفلِس شد
موضوع بیت: مقام فقر(مقام فقر در میخانه به دست می آید.)
مضمون بیت: (ميکده و تهيدستي).
معنی واژگان: عنان بگردانيد: برگرديد/ چرا که: زيرا که/ مفلس: تهديست، بي چيز.
آرایه ها: تناسب در راه و عنان گردانيدن و رفتن / عنان گردانیدن کنایه از شتاب به سوی میخانه است.
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ي»
معنی بیت: اي دوستان، از راه ميخانه بازگرديد، زيرا که حافظ از اين راه رفت و بي چيز و بي نوا شد.
محصول بيت ــ اى ياران از راه ميكده اعراض كنيد. يعنى به ميخانه نرويد زيراكه حافظ از اين راه رفت و مفلس شد. يعنى تمام هستىاش را به باده داد.