*غزل 158 *
1- من و اِنکارِ شراب این چه حکایت باشد؟
غالـباً ایـن قـَدَرَم عـقـل و کِفایَت باشد
2- تا به غایـَت، رَهِ میـخانه، نـمـیدانـستم
وَر نه مَستوری ما ،تا به چه غایَت باشد؟
3- زاهد و عُجب و نماز و مَن و مستی و نیاز
تا تو را خود ز میان با که عِنـایـَت باشد؟
4- زاهِد اَر راه به رندی نَبـَرد مَعـذور است
عشق کاریست که موقوفِ هِدایت باشد
5- من که شبها رَهِ تقوا زدهام با دَف و چَنگ
این زمان سَر به رَه آرم، چـه حکایـت باشد؟
بندة پیرِ مُغانـم که، ز جَهـلم بـِرهاند
پیرِ ما هر چه کند عِین وِلایَت باشد
6- بندة پیرِ مُغانـم که، ز جَهـلم بـِرهاند
پیرِ ما هر چه کند عِین عِنایت باشد
دوش از این غصّه نَخُفتم که حَکیمی میگفت
حافظ اَر مسـت بـود جـایِ شـکایـت باشـد
7- دوش از این غصّه نَخُفتم که رَفیقی میگفت
حافظ اَر مسـت بـود جـایِ شـکایـت باشـد
*****************************
وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن ( بحر رمل مثمن مخبون اصلم )
1- من و اِنکارِ شراب این چه حکایت باشد؟
غالـباً ایـن قـَدَرَم عـقـل و کِفایَت باشد
موضوع بیت:عشق(عاشق و مستی دایم )
مضمون بیت: (شراب و عقل).
معنی واژگان: قدر: اندازه/ کفايت: کارداني/ اين چه حکايت باشد: اين چه حرفي است؟ اين چه سخني است؟
قواعد: من و انکار شراب: حرف «واو» معني استبعاد دارد، يعني اين عمل از من دور است/ غالباً: قيد است به معني حداقل/
آرایه ها: نوعی تضاد در عقل و شراب /ایهام جناس در حکایت و کفایت
واج آرایی:
تکرارآواي:«آ»و«hg»حروف«ر»و«ل»و«ک»و «ن»
معنی بیت: از من بعید است که میگساری را منکر شوم و ناپسند شمارم ، این قصه راست نیست. به اغلب احتمال مرا این اندازه خرد و کاردانی هست که به انکار باده نوشی نپردازم .
……………………………………………………………….
2- تا به غایـَت، رَهِ میـخانه، نـمـیدانـستم
وَر نه مَستوری ما ،تا به چه غایَت باشد؟
موضوع بیت: عشق (عاشق تا پایان در مستوری نمی ماند )
مضمون بیت: (ميخانه و مستوري).
معنی واژگان: تا به غايت: تاکنون/ مستوري: پرهيزگاري، تقوي/ تا چه غايت باشد: مگر چه اندازه است؟ عاقبت نهايتي دارد/ مي خواهد بگويد اگر مي بينيد که تاکنون به ميخانه نرفته ام راه ميخانه را نمي دانستم وگرنه تقوي و پرهيزگاري من بي نهايت نيست/ اکنون که راه ميخانه را دانسته ام دست از تقوي و پرهيزگاري برمي دارم
قواعد: مستوری : مرکب از مستور اسم مفعول از ستر به فتح اول به معنی پوشیدن و یای مصدری .
آرایه ها: جناس در غايت و غايت / نوعی تضاد در مستوري و ميخانه / مستوری : به کنایه مقصود زهد و پارسائی
واج آرایی: تکرار آواي «b» و «m»وحروف«ت»و«ن»و«ر»و«م«
معنی بیت: تا این زمان راه میکده را نمی شناختم و گرنه پارسائی و زهد ما به این حد نمی کشید .
…………………………………………………………………….
3- زاهد و عُجب و نماز و مَن و مستی و نیاز
تا تو را خود ز میان با که عِنـایـَت باشد؟
موضوع بیت: حسن عاقبت (عاقبت کار را فقط خدا داند و بس)
مضمون بیت: (معيار عنايت حق است).
معنی واژگان: عُجب: خودپسندي/ نياز: احساس احتياج به درگاه حق/ عنايت: توجه، التفات
قواعد: و : حرف اضافه مفید معنی ملازمت ، نیز نگاه کنید به غزل 56 بیت (3)
آرایه ها: جناس وتناسب در نماز و نياز / نوعی تضاد در عجب و مستي /تضاد در زاهد و مستی /تضاد در نماز با عجب و مستی
واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ز» و «ت»و«ن»
معنی بیت: پارسا و ملازمت خود بینی و خویشتن پسندی من و ملازمت مستی از بادۀ محبت و سوز و گداز عاشقانه تا بنگریم که تو ای محبوب ازلی از این دو به کدام لطف و اعتنا خواهی داشت .
……………………………………………………………………..
4- زاهِد اَر راه به رندی نَبـَرد مَعـذور است
عشق کاریست که موقوفِ هِدایت باشد
موضوع بیت: هدایت (زهد ریایی در برابر عشق خدایی.)
مضمون بیت: (زاهد بي توفيق/ جبر).
معنی واژگان: راه بردن: رسيدن به چيزي، دست يافتن به چيزي/ معذور: بي تقصير، کسي که عذرش پذيرفته است/ موقوف: وابسته/ هدايت: راهنمايي و ارائه ي طريق/ رندي: ظاهري بد و باطني نيکو داشتن و از دقايق عمر براي رسيدن به حق و حقيقت کاملاً استفاده کردن
قواعد: موقوف : اسم مفعول از وقف .
آرایه ها: نوعی تضاد در زاهد و رندي /نوعی تضاد در زاهد و عشق
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و«ب»وآواي «t» و «d»
معنی بیت: اگر پارسا معنی وارستگی عاشقانه و قلندری را در نیابد ، عذرش پذیرفته است ، عشق هنری است که وابسته و در گرو ارشاد و راهنمائی حق باشد .
………………………………………………………………………
5- من که شبها رَهِ تقوا زدهام با دَف و چَنگ
این زمان سَر به رَه آرم، چـه حکایـت باشد؟
موضوع بیت:صلاح و تقوا در برابر رندی
مضمون بیت: (ادامه ي مستي و بيخبري).
معنی واژگان: ره تقوي زده ام: تقوي و پرهيزگاري را به باد داده ام، معني ديگر آن موسيقايي است/ دف: دايره ي زنگي، يکي از آلات موسيقي/ چنگ: يکي از آلات موسيقي است که اکنون لغت خارجي آن يعني (هارپ) بيشتر مورد استعمال است/ سر به راه آوردن: به راه راست آمدن، سر به راه شدن/ چه حکايت باشد: خيلي عجيب است.
آرایه ها: نوعی تضاد در راه زدن و سر به راه آوردن / نوعی تضاد در دف و چنگ با تقوي /جناس در ره و بره جناس /ایهام در ره تقوی زده ام
واج آرایی: تکرار آواي «آ»وحروف«ر»و«ن»
معنی بیت: من که شب همه شب با نوای دف و چنگ رهزن پارسائی و زهد بودم ، آیا اکنون به راه تقوا باز خواهم گشت ، نه این سخن درست نیست .
…………………………………………………………………..
6- بندة پیرِ مُغانـم که، ز جَهـلم بـِرهاند
پیرِ ما هر چه کند عِین عِنایت باشد
موضوع بیت: هدایت (عصمت و عنایت و حکمت پیر در حق مریدان.)
مضمون بیت: (پير مغان).
معنی واژگان: پير مغان: پيري که در ميخانه سمت رهبري و بزرگي دارد و مغبچگان را راهنمايي مي کند (مرشد سالکان)/ عين عنايت: اصل توجه و لطف، نمونه ي کامل لطف و مهرباني/ جهل: ناداني/ رهاندن: نجات دادن
آرایه ها:تکرار ملیح پیر
واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ن»و«م»
معنی بیت: چاکر پیر میکده معرفتم که مرا از تاریکی نادانی و غرور رهائی بخشید ، آری مرشد ما هرگونه رفتار کند لطف محض و عین توجه است .
……………………………………………………………………..
7- دوش از این غصّه نَخُفتم که رَفیقی میگفت
حافظ اَر مسـت بـود جـایِ شـکایـت باشـد
موضوع بیت:عشق (تهمت ناروا به عاشقان)
مضمون بیت: (حافظ و مستي).
معنی واژگان: دوش: ديشب/ يعني حافظ مستي را امتيازي مي داند و چون رفيق او اين مستي را امتيازي براي او نمي داند حافظ غصه دار است.
واج آرایی:تکرار حروف«ت»وآوای«gh»
معنی بیت: دیشب از این اندوه گلوگیر بیدار ماندم که دوستی بر مستی و سر خوشی حافظ خرده می گرفت و گله می کرد .