- *غزل 144*
1- به سِرِّ جامِ جَم آن گَه نظر توانی کرد
که خاکِ میکده کُحلِ بَصر توانی کرد
مَباش بی مَی و مُطرِب که زیرِ طاقِ سِپهر
بدین بهانه غم از دل به دَر توانی کرد
2- مَباش بی مَی و مُطرِب که زیرِ طاقِ سِپهر
بدین ترانه غم از دل به دَر توانی کرد
3- گُلِ مُرادِ تو آن گَه نِقاب بُگشاید
که خِدمَتَش چو نَسیمِ سَحَر توانی کرد
4- گدایی درِ میخانه طُرفه اِکسیریست
گر این عَمَل بِکُنی خاک،زَر توانی کرد
5- به عَزمِ مرحلۀ عشق پیش نِه قَدَمی
که سودها کنی ار این سفر توانی کرد
6- تو کَز سَرایِ طبیعت نمیروی بیرون
کجا به کویِ طَریقت گذر توانی کرد؟
7- جمالِ یار ندارد نِقاب و پَرده، ولی
غُبارِ رَه بِنِشان تا نظر توانی کرد
بیا که چارۀ ذوقِ حُضور و نظمِ اُمور
به فیضِ بَخشِش اهلِ نظر توانی کرد
8- بیا که چارۀ ذوقِ حُضور و نظمِ اُمور
به فیض بخشی اهلِ نظر توانی کرد
9- ولی تو تا لبِ معشوق و جامِ مَی خواهی
طَمَع مدار که کارِ دگر توانی کرد
دلا، ز نورِ ریاضت گر آگهی یابی
چو شمع خنده زنان تَرکِ سَر توانی کرد
10- دلا، ز نورِ هدایت گر آگهی یابی
چو شمع خنده زنان تَرکِ سَر توانی کرد
گر این نَصیحتِ شاهانه بِشنوی حافظ
به شاهـراهِ طریقت سفر توانـی کرد
11- گر این نَصیحتِ شاهانه بِشنوی حافظ
به شاهـراهِ حقـیقت گُذر توانـی کرد
**************************************
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان(بحرمجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ)
1- به سِرِّ جامِ جَم آن گَه نظر توانی کرد
که خاکِ میکده کُحلِ بَصر توانی کرد موضوع بیت: تواضع و فروتنی (از راه بندگی پی به اسرار الهی می توان برد)
مضمون بیت: (خاک ميکده ي عشق/ راز جام جم).
معنی واژگان:سرّ: راز/ جام جم: جام جهان بين که گويند جمشيد در آن نگاه مي کرده است و جزئيات جهان را در آن مي ديده است، در اينجا مقصود دل انسان کامل و جام مي است/ کُحل: سرمه/ بصر: چشم/ مقصود از اين ميخانه، ميکده ي عشق است و خاک اين ميکده خام رهگذر معشوق است که چشم عاشق را بينا و به حقايق آگاهش مي کند
آرایه ها: تناسب در جام و ميکده /تناسب در نظر و کحل و بصر / جناس در جام و جم /نوعی تضاددر خاک و کحل
واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ک»و«ج»و«ن»
معنی بیت: ازراز نهان جام جم یا جام جهان نما که دل پیرعارف است،آنگه آگاهی توانی یافت که خاکساراهل طریقت باشی و غباردر میخانۀ معرفت را چون سرمه درچشم کشی تا روشن بین شوی.
…………………………………………………………..
2- مَباش بی مَی و مُطرِب که زیرِ طاقِ سِپهر
بدین ترانه غم از دل به دَر توانی کرد
موضوع بیت: خداوند و یاد او(یادخدا دشمن غم دنیاست)
مضمون بیت: (غم و اندوه و راه زدودن آن).
معنی واژگان: مطرب: رامشگر/ ترانه: مقصود صداي ريختن شراب در جام ، ساز و آواز مطرب، نغمه
قواعد: طاق سپهر: اضافه ي تشبيهي است يعني آسمان به طاق تشبيه شده است.
آرایه ها: تناسب در مطرب و ترانه / نوعی تضاد در می و مطرب
واج آرایی:تکرار حرف «ب»و«م»و«ن»و«د»
معنی بیت: پيوسته به مي و مطرب باش و زندگي را به عيش و خوشي بگذران که در زير سقف آسمان گنبدي شکل با اين نغمه و آهنگ مي تواني غم و درد را از دل خود بيرون کني.
محصول بيت ــ هميشه باده بنوش و با مطرب باش. زيراكه زير طاق اين سپهر فقط با ترانه باده و مطرب است كه غم از دل بهدر توانى كرد. يعنى هنگامى كه باده از صراحى به قدح ريخته مىشود قل قلى كه مىكند «ترانه باده» و تغنى كه مطرب مىكند مىتواند غم را از دل بيرون آرد. يعنى بيرون كردن غم از دل امر ممكن است.
………………………………………………………………
3- گُلِ مُرادِ تو آن گَه نِقاب بُگشاید
که خِدمَتَش چو نَسیمِ سَحَر توانی کرد
موضوع بیت:خدمت و بندگی امید وصال را برمی آورد
مضمون بیت: خدمت (خدمت به استاد و پیر و مراد و مرشد)
معنی واژگان: گل مراد: مقصود از اين مراد رسيدن به وصال مشوق است/ نقاب گشودن گل: از غنچه به در آمدن گل يا شکفته شدن آن است/ نسيم سحر: باد صبا، نسيم سحر باعث شکفته شدن گل است و عاشق وقتي به وصال معشوق مي رسد که خود کوشش کند و باعث شکفتگي گل مراد خود شوند.
قواعد: گل مراد: اضافه ي تشبيهي که آرزو به گل تشبيه شده است.
آرایه ها:تناسب در گل و نقاب گشودن و نسيم سحر
واج آرایی: تکرار حرف «ب»و«گ»و«س»
معنی بیت: گل آرزوی تو وقتی ازپرده برون می آید که تو مانند نسیم سحری در شکوفائیش به جان و دل بکوشی؛ سعدی گوید:
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزدآن گرفت جان برادر که کارکرد
………………………………………………………………
4- گدایی درِ میخانه طُرفه اِکسیریست
گر این عَمَل بِکُنی خاک،زَر توانی کرد
موضوع بیت: بندگی اکسیر تحول است
مضمون بیت: مقام فقر(از راه فقر به پادشاهی میتوان رسید)
معنی واژگان: گدايي در ميخانه: مقصود گدايي عشق است/ طرفه: عجيب و نوظهور/ اکسير: کيميا، ماده اي که فلزات کم بها را به طلا تبديل مي کند.
کیمیا را گویند وآن جوهری است که مس را طلا می کند و نظرمرشدکامل را نیز مجازاً اکسیرگویند(ازبرهان قاطع به اختصار نقل شد)؛ بایددانست که کیمیاگران باستان یا شیمی دانان کهن می کوشیدند داروئی بسازند که به مددآن جیوه به نقره و مس به زر بدل شود ونام این دارو را اکسیرنهادند ودرعرف شاعران گاه این دو کلمه کیمیا و اکسیر به جای یکدیگر به کار میرود/ کسي که به عشق حقيقي برسد و عاشق حقيقي شود خاک و زر برايش يکي مي شود و اين موضوع به کيمياگري تعبير مي گردد
آرایه ها:تناسب در گدايي و زر /تناسب در اکسير و زر / تضاد در خاک و زر /تضاد در گدایی و زر /تناسب در گدایی و خاک
واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«س»و«ک»و آوای «-ِ»
معنی بیت: خواهندگی درآستان میکده کیمیای شگفتی است،اگر به گدائی درمیخانۀ معرفت بپردازی با اکسیرفقر خاک را بدل به زر خواهی کرد، مقصودآنکه به مقامی میرسی که درعالم عرفان وجود ناقص را به کمال توانی رساند.
……………………………………………………………..
5- به عَزمِ مرحلۀ عشق پیش نِه قَدَمی
که سودها کنی ار این سفر توانی کرد
موضوع بیت: سالک و سلوک و مسلک (از راه سالک شدن به رستگاری راه توان یافت )
مضمون بیت: (سفر عشق).
معنی واژگان: عزم: قصد/ مرحله: فاصله ي ميان دو منزل در مسافرت، طي کردن راه
آرایه ها: تناسب در عزم و مرحله و قدم پيش نهادن و سفر با هم /تناسب در سود و سفر
واج آرایی: تکرار حرف «م» و«ش»و«ن»
معنی بیت: به قصد رسيدن به سر منزل عشق قدمي پيش بگذار که اگر بتواني به اين مرحله برسي، سودهاي بسياري خواهي کرد.
محصول بيت ــ به قصد مرحله عشق قدم به پيش بگذار يا با قصد مرحله عشق قدم به پيش بنه زيرا اگر بتوانى اين سفر را بكنى خيلى سودها عايدت مىشود. يعنى اگر به منازل و مراحل سلوك عشق قدم بگذارى خيلى فايدهها مىبرى. خطاب عام است.
…………………………………………………………..
6- تو کَز سَرایِ طبیعت نمیروی بیرون
کجا به کویِ طَریقت گذر توانی کرد؟
موضوع بیت: تعلق(حجاب رسیدن به خدا تعلقات طبیعی است )
مضمون بیت: (جواز عبور از کوي طريقت).
معنی واژگان:سراي طبيعت: مقصود از طبيعت حالات نفساني بشر است که هر انسان عادي داراي اين طبايع است و با تعديل آنها مي تواند فردي متعادل باشد و با سرکوب آنها مي تواند به مقامات معنوي برسد/ کوي طريقت: مرحله ي سير الي الله و سلوک در طريق عشق حق که انتهاي اين کوي عرفان و معرفت الله قرار دارد.
قواعد: سرای طبیعت: ،تشبیه صریح؛ همچنین است کوی طریقت.
آرایه ها: تناسب در سراي و کوي و بيرون رفتن و گذر کردن /ایهام جناس در طبیعت و طریقت /نوعی تضاد در سرای طبیعت و کوی طریقت /تناسب در سرای و کوی
واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ک»و«ت»
معنی بیت: تو که درجهان خاکی پای بست هوای نفس مانده ای ، به سرای معرفت و عالم معنی راه نتوانی یافت.
………………………………………………………………
7- جمالِ یار ندارد نِقاب و پَرده، ولی
غُبارِ رَه بِنِشان تا نظر توانی کرد
موضوع بیت:تخلیه –تزکیه –تجلیه و تحلیه (از آینۀ دل باید غبارزدایی کرد)
مضمون بیت: (ترک تعلقات مادي و ديدن جمال يار).
معنی واژگان: جمال: زيبايي/ غبار ره: مقصود همان تعلقاتي است که در بيت قبل به «طبيعت» تعبير کرد يعني تعلقات مادي و جسماني/ بنشان: فرو نشان، از بين ببر
آرایه ها: تناسب در جمال و نقاب و پرده و نظر /تناسب درغبار با نقاب و پرده /تضاد در نظر با غبار
واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ن»
معنی بیت: برچهرۀ جانان روی بند و پردهای نیست،گرد راه را فرو نشان تا دیده به جمال یارروشن کنی یا مقصودآنکه خویشتن را ازآلایشها و تعلقات پاک ساز تا شایستۀ دیدارجانان شوی؛سعدی گوید:
حقایق سرائی است آراسته
هوی و هوس گردبرخاسته
نبینی به جائی که برخاست گرد
نبیندنظر گرچه بیناست مرد
…………………………………………………………..
8- بیا که چارۀ ذوقِ حُضور و نظمِ اُمور
به فیض بخشی اهلِ نظر توانی کرد
موضوع بیت: پیرمغان (تأثیر نظر پیر و استاد در راه گشایی برای مرید)
مضمون بیت: (فيض اهل نظر).
معنی واژگان: ذوق حضور: لذت وصل يار/ نظم امور: ترتيب کارها/ فيض بخشي: تأييد و بهره رساندن/ اهل نظر: صاحب نظران، صاحبان انديشه ي عرفاني و عاشقان حقيقي.
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آواي «z»
معنی بیت: بشتاب که تدبیریافتن لذت حضور دل و جمعیت خاطر و سامان بخشیدن به امورمعنوی به آن بستگی دارد که صاحبنظران به تو فیض رسانند و لطفی نمایند(ادامه در بیت بعد)
……………………………………………………………
9- ولی تو تا لبِ معشوق و جامِ مَی خواهی
طَمَع مدار که کارِ دگر توانی کرد
موضوع بیت: عشق(عشق مجازی مانع از وصول به معشقوق حقیقی است )
مضمون بیت: (عشق مجازي و خوشباشي مانع رسيدن به عشق حقيقي).
معنی واژگان: لب معشوق و جام مي نشانه ي عشق مجازي و خوشباشي ظاهري/ طمع مدار: انتظار نداشته باش.
آرایه ها:تناسب در لب و جام ومی
واج آرایی:تکرار حرف «م» و«ک» آواي «t»
معنی بیت: و لیکن تا تو به می انگوری و معشوق مجازی دل خوش کرده ای امید مدار که کاری شایسته ازدست تو برآید؛ مولوی گوید:
زمنزلات هوی گربرون نهی قدمی
نزول درحرم کبریا توانی کرد
ولیکن این عمل رهروان چالاک است
تو نازنین جهانی کجا توانی کرد؟
……………………………………………………………
10- دلا، ز نورِ هدایت گر آگهی یابی
چو شمع خنده زنان تَرکِ سَر توانی کرد
موضوع بیت: بصیرت-هدایت(بینایی و بصیرت مقدمۀ جان باختن در راه محبوب و هدایت است )
مضمون بیت: (ارزش نور هدايت).
معنی واژگان: دلا: اي عزيز من/ نور هدايت: نوري که ما را به پيشگاه حق راهنمايي مي کند/ آگهي يابي: اطلاع حاصل کني/ وقتي شمع به درستي نمي سوزد و شعله ي روشني بخش ندارد سر فتيله ي آن را با مقراض مي برند تا درست بسوزد و شعله مرتب شمع را به خنده ي شمع تعبير کرده اند
آرایه ها: تناسب در نور و شمع و خنده زنان و ترک سر کردن /تناسب در نور و هدایت و آگهی /تناسب در سر و آگهی /تناسب در نور و شمع و هدایت
واج آرایی: تکرار حرف «ن»و«گ»و«ه»و«ن»و«ت»
معنی بیت: ای دل اگر پرتوی از خورشید ارشاد برتو افتد چون شمع فروزان با خنده و شادی سربرراه دوست نثارتوانی کرد.
…………………………………………
11- گر این نَصیحتِ شاهانه بِشنوی حافظ
به شاهـراهِ حقـیقت گُذر توانـی کرد
موضوع بیت: حافظ و نصیحت گویی-هدایت(درشاهراه حقیقت نور هدایت لازم است)
مضمون بیت: (حافظ و شاهراه حقيقت).
معنی واژگان: نصيحت شاهانه: پند عالي و بزرگ/ شاهراه حقيقت: راه بزرگي که از شريعت و طريقت مي گذرد و به حقيقت (پيشگاه حق) مي رسد.
آرایه ها: جناس در شاهانه و شاه (در شاهراه) / تناسب در شاهراه و گذر کردن/ تناسب در همچنين نصيحت و شنيدن
واج آرایی: تکرار حرف «ن» و«ش»وآوای «h»
معنی بیت: اي حافظ، اگر اين پند و اندرز را بشنوي، مي تواني به شاه راه حقيقت گذر کني.
محصول بيت ــ اى حافظ اگر اين پند شاهانه را بشنوى و قبول نمائى، مىتوانى از شاهراه طريقت بگذرى يعنى اگر پند مرا عمل نمائى جزو اهل طريقت مىشوى. حاصل اينكه از اهلالله محسوب مىشوى.