• *غزل 138*

1-  یاد باد آن که ز ما وَقتِ سَفَر یاد نکرد

                   به وِداعـی دِلِ غمـدیـدة ما شاد نکرد

آن جوان بخت که می‌زد رَقمِ خیر ، قبول

               بـنـدة پـیــر نـدانـم ز چـه آزاد نـکــرد

2-  آن جوان بخت که می‌زد رَقمِ خیر و قبول

               بـنـدة پـیــر نـدانـم ز چـه آزاد نـکــرد

3-  کاغَذین جامه به خوناب بِشویَم که فلک

               رَهـنِمـونیـم بـه پـای عَـلَـمِ داد نـکـرد

4-  دِل به امّیدِ صَدایی که مگر در تو رَسد

                 ناله‌ها کـرد در این کوه که فرهاد نکرد

5-  سایه تا بازگرفتی ز چمن، مرغِ سَحَر

                     آشیان در شِکـَنِ طُرّة شمشاد نکرد

6-  شایـد ار پیـکِ صبـا از تو بیامـوزد کار

                زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد

کِلکِ مَشّاطة صُنعش نکَشد نقشِ مُراد

                 هر که اقرار بدان حُسنِ خداداد نکرد

7-  کِلکِ مَشّاطة صُنعش نکَشد نقشِ مُراد

                 هر که اقرار بدین حُسنِ خداداد نکرد

مُطـربا پـرده بگـردان و بزن راه حجاز

                 که به این راه بِشُد یار و ز ما یاد نکرد

مُطـربا پـرده بگـردان و بزن راه عِراق

                 که ازاین راه بِشُد یار و ز ما یاد نکرد

8-  مُطـربا پـرده بگـردان و بزن راه عِراق

                 که بدین راه بِشُد یار و ز ما یاد نکرد

9-  غـزلیّاتِ عِـراقـیـسـت سـُرودِ حـافـظ

                  که شِنید این رَهِ دلسوز که فریاد نکرد؟

*******************************

وزن غزل:فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات(بحر رمل مثمن مخبون مقصور)

1-  یاد باد آن که ز ما وَقتِ سَفَر یاد نکرد

                   به وِداعـی دِلِ غمـدیـدة ما شاد نکرد

 موضوع بیت: عنایت  (بی عنایتی معشوق به عاشق و انتظار عاشق از او.)

مضمون بیت: ياد يار بي لطف.

معنی واژگان:ياد باد: يادش به خير باد/ وداع: خداحافظي.

آرایه ها: تناسب در وقت سفر و وداع/تضاددر                                               غمديده و شاد /نوعی جناس در یاد و باد / تکرار ملیح یاد

واج آرایی: تکرار آواي «آ»

معنی بیت: يادش به خير باد آن کسي که به هنگام سفر يادي از ما نکرد و با يک خداحافظي، دل غمگين ما را شاد ننمود.

محصول بيت ــ از خاطرها محو نگردد آن‌كه جانان هنگام سفر از ما ياد نكرد و با يك وداع دل غم‌ديده ما را شاد نكرد. يعنى هرگز فراموش نمى‌شود آن حالى كه جانان هنگام مسافرت يادى از ما نكرد و با يك وداع دل غم‌ديده ما را خوش‌حال نكرد. خلاصه آن حال را فراموش نمى‌كنيم. از فحواى اين بيت چنين معلوم مى‌شود كه جانان خواجه و يا يكى از احباب هنگام سفر از خواجه وداع نكرده است.

……………………………………………………………..

2-  آن جوان بخت که می‌زد رَقمِ خیر و قبول

               بـنـدة پـیــر نـدانـم ز چـه آزاد نـکــرد

 موضوع بیت: عنایت  (بی عنایتی معشوق به عاشق و انتظار عاشق از او.)

مضمون بیت: آزادي عاشق.

معنی واژگان: جوان بخت: خوش بخت/ مي زد رقم خير و قبول: معمولاً در زير سند تقاضاي آزادي بردگان صاحب برده مي نوشت «خير» يعني کاري نيک است و «قبول» يعني مورد موافقت من است/ بنابراين مي زد رقم خير و قبول يعني بندگان را آزاد مي کرد/ بنده ي پير: مقصود خود شاعر يا عاشق است/ آزاد: در زمان قديم رسم برده داري در دنيا و در ايران وجود داشته و يکي از کارهاي نيک و حسنه دار آزاد کردن بنده بوده است و مقصود در اين بيت آزادي عاشق يعني وصال است.

آرایه ها: تضاد در جوان و پير / تناسب در رقم خير و قبول و بنده و آزاد /تضاد در بنده و آزاد

واج آرایی: تکرار حرف «ي» و «ن» در مصراع دوم

معنی بیت: یار نیکبختی که جانب دلها نگاه می داشت و بر آنها نشان خوبی و مهر پذیرش می نهاد، نمیدانم این بندة دیرینه سال را چرا از بند محنت رهایی نمی بخشد،

 سعدی می گوید:

شرطست که مالکان تحریر

                                       آزاد کنند بندة پیر

………………………………………………………………

3-  کاغَذین جامه به خوناب بِشویَم که فلک

               رَهـنِمـونیـم بـه پـای عَـلَـمِ داد نـکـرد

موضوع بیت: عنایت (انتظار عاشق از معشوق برای عنایت وصال)

مضمون بیت: عاشق و عدم توفيق او که در مسير معشوق قرار گيرد.

معنی واژگان:کاغذين جامه: در زمان قديم چنين رسم بوده است که مظلومان جامه اي کاغذي مي پوشيده اند و شکايت خود را بر روي آن جامه ي کاغذي مي نوشته اند و در زير درفشي مي ايستادند که به آن علم داد يعني درفش عدل مي گفتند و اين علم داد در مسير پادشاه بوده است و وقتي پادشاه از آنجا عبور مي کرده دستور رسيدگي به کار آن مظلوم مي داده است/ خوناب: سرشک، اشک خونين/ شستن کاغذين جامه: يعني محو کردن نوشته هاي آن شکايت/ ره نموني: راه نمايي/ در اينجا معشوق به مثابه ي پادشاه است و کاغذين جامه ي عاشق شکايت نامه ي اوست و علم داد مسير حرکت معشوق است که فلک عاشق را به سوي آن مسير راهنمايي نکرده است.

آرایه ها: تناسب درکاغذين جامه و علم داد

واج آرایی: تکرار آواي «د»

معنی بیت: پیراهن کاغذین دادخواهی را با اشک خونین شستشو دهم،چه سپهر گردنده مرا به آن جایگاه که لوای عدل یا درفش داد افراشته است،رهبری نکردتا داد خود بستانم؛

کمال اسمعیل گوید:

کاغذین جامه بپوشید و به درگاه آمد

                                      زادۀ خاطرمن تا بدهی دادمرا

………………………………………………………………

4-  دِل به امّیدِ صَدایی که مگر در تو رَسد

                 ناله‌ها کـرد در این کوه که فرهاد نکرد

 موضوع بیت: حدیث فراق(سوز و گداز عاشقی. )

مضمون بیت: ناله ي عاشق.

معنی واژگان: صدا: انعکاس صوت، پژواک/ مگر: شايد/ در تو رسد: به گوش تو رسد/ فرهاد: عاشق شيرين همسر خسروپرويز که به دستور شيرين به کوه کني پرداخت و در حين کندن کوه به جهت عشق شيرين مي ناليد.

آرایه ها: تناسب در صدا و ناله و کوه و رسيدن /تناسب در کوه و فرهاد /تلمیح

واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ر» و «ک»

معنی بیت: دل من به اميد آنکه صدايش به تو برسد، در اين کوه ناله ها کرد که فرهاد کوه کن هم نکرد.

محصول بيت ــ دل به اميد صدائى كه بلكه آن صدا به تو برسد در اين كوه دنيا ناله‌ها كرد كه فرهاد در كوه بيستون نكرد. يعنى گفت به اميد اين‌كه شايد صدايم به تو برسد به قدرى بلند فرياد و فغان كرد كه حتى فرهاد نكرد.

………………………………………………………………

5-  سایه تا بازگرفتی ز چمن، مرغِ سَحَر

                     آشیان در شِکـَنِ طُرّة شمشاد نکرد

موضوع بیت: عشق(شهربی شهریارعاشق را خوش نباشد)

مضمون بیت: شتاب معشوق سفر کرده.

معنی واژگان: سايه باز گرفتن: قدم در آنجا نگذاشتن/ چمن: باغ/ مرغ سحر: بلبل/ آشيان کردن: اقامت گزيدن/ شکن: پيچ و تاب/ طرّه: موي پيشاني و توسّعاً به معني زلف/ شمشاد: درختي است از تيره ي صنوبر که بر دو نوع است نوعي از آن بلند است که معمولاً قد معشوق را به آن تشبيه مي کنند و نوع ديگر آن به گونه اي است که زلف را به آن تشبيه مي کنند/ در اينجا حافظ ايهامي ايجاد کرده است به اين معني که در ارتباط با «سايه»، شمشاد معني اول را مي دهد و در ارتباط با «شکن طرّه»، شمشاد معني دوم را

آرایه ها: تناسب در چمن و مرغ سحر و آشيان و شمشاد / تناسب در شکن طرّه و شمشاد

واج آرایی:تکرار حروف «ش» و «ر»

معنی بیت: تا سایۀ مهرخود را از سرگلزار برداشتی،بلبل یا مرغ سحری هم دیگر درچین زلف شمشاد آشیان نگرفت،چه دانست که چمن بی حضور تو صفائی ندارد.

……………………………………………………………….

6-  شایـد ار پیـکِ صبـا از تو بیامـوزد کار

                زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد

موضوع بیت: حدیث فراق

مضمون بیت: معشوق سفرکرده.

معنی واژگان: شايد: شايسته است/ پيک: قاصد/ صبا: بادي که از طرف شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور و پيام بر عاشقان است/ چالاکتر: شتابنده تر، سريع تر.

قواعد: پیک صبا: تشبیه صریح.

آرایه ها: تناسب درپيک و چالاکتر و حرکت و باد/تناسب درصبا و باد

واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «ز» و «ی»

معنی بیت: ای یارشایسته است که قاصد صبا گرم پوئی را از تو فراگیرد،چه باد هم به این شتاب که تو از بر ما دور شدی،نتواند شتافت.

………………………………………………………………..

7-  کِلکِ مَشّاطة صُنعش نکَشد نقشِ مُراد

                 هر که اقرار بدین حُسنِ خداداد نکرد

موضوع بیت: خداوند و صفات او(عاشق و اقرار او به حسن معشوق.)

مضمون بیت: اعتراف به حسن خداداد معشوق.

معنی واژگان:کلک: قلم/ مشاطّه ي صنع: خداوندي که با هنر آفرينش خود جهان را زيبا مي کند/ نکشد نقش مراد: به آرزوهايش نرساند/ اقرار کردن: اعتراف کردن/ حسن خداداد: زيبايي خداداده

قواعد: مشاطه صنع:تشبیه صریح.

آرایه ها:تناسب در کلک و کشيدن و نقش /تناسب در مشاطّه و صنع و نقش و حسن

واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ن» و «ک»

معنی بیت: آن که به جمال خداآفریدۀ تو معترف نشود،خامۀ آرایشگر هستی آرزوی وی نقش نبندد و به کام دلش نرساند.

…………………………………………………………………..

8-  مُطـربا پـرده بگـردان و بزن راه عِراق

                 که بدین راه بِشُد یار و ز ما یاد نکرد

موضوع بیت: حدیث فراق(شکایت از دور گشتن یار.)

مضمون بیت: ياد يار بيوفا.

معنی واژگان: مطرب: رامشگر/پرده گرداندن: هر لحن از پرده اي آغاز مي شود و در پرده هايي گردش مي کند و سرانجام روي پرده ي نخستين پايان مي پذيرد/ راه عراق: مقام عراق، مقام نهم از دوازده مقام اصلي موسيقي بوده است/ بشد: برفت.

آرایه ها: جناس در راه و راه جناس دارند اولي به معني مقام و دومي به معني طريق/ ياد و يار جناس دارند/ عراق ايهام دارد يکي به معني مقام نهم موسيقي و ديگري به معني ناحيه ي مرکزي ايران

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ب» و آوای «آ»

معنی بیت: ای رامشگر،دستگاهی را که می نواختی،تغییر بده و نغمۀ عراق را بنواز،چه یار من به سوی عراق رفت و از دلشدگان یاد نیاورد.

……………………………………………………………

9-  غـزلیّاتِ عِـراقـیـسـت سـُرودِ حـافـظ

                  که شِنید این رَهِ دلسوز که فریاد نکرد؟

موضوع بیت: حافظ و سبک عراقی شعراو«هرکسی سوزد به نوعی از غم جانانه ای »

مضمون بیت: حافظ و غزل درباره ي مسافرت يار به عراق.

معنی واژگان: غزليات عراقي: غزلهايي مربوط به عراق و مسافرت يار به عراق/ بعضي اين عراقي را فخرالدين ابراهيم همداني متخلص به عراقي شاعر قرن هفتم مي دانند که درست نيست و اگر توجه شود در بيت قبل سخن از راه عراق بود که شاه شجاع به آنجا سفر کرده است و حافظ اين غزل را به جهت اين مسافرت سروده است و اکنون راجع به عراق و مسافرت شاه شجاع به آن سامان غزل مي سرايد علامه قزويني هم در فهرست اعلام حافظ از عراقي نامي نبرده است، دو تعبير ديگر هم هست: يکي غزلياتي به سبک عراقي و ديگري غزليات خطّه ي عراق عجم در برابر تغزّلات شعراي خراساني/ ره: مخفف راه، اصطلاحي موسيقايي است به معني نغمه و لحن.

آرایه ها: تناسب در غزل و سرود و ره و فرياد /ایهام در عراق

واج آرایی: تکرار حرف «ي» و «ر» و «د» در مصراع دوم.

معنی بیت: سخن شورانگیز حافظ چامه های دلپذیر عراقی است کیست که این نغمه های جان سوز را بشنود وخروش ازجانش برنیاید؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا