• غزل شمارة 135

1-  چـو باد عَـزمِ سـرِ کـویِ یار خـواهم کرد

   نَفَس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد

2-  به هَرزِه بی مَی و مَعشوق عُمر می‌گذرد

           بِطالَتَم بـس، از امـروز کار خـواهـم کرد

 3-  هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین

           نـثـارِ خـاکِ رَهِ آن نِـگار خواهم کرد

4- چـو شَمـعِ صُبحدَمَم، شد ز مِهرِ او روشن

           که عُمر در سَرِ این کار و بار خواهم کرد

5- به یادِ چَشمِ تو خود را خَراب خواهم ساخت

   بَنـایِ عَـهـدِ قَـدیـم اسـتوار خواهم کــرد

 6-  صَبا کجاست که این جانِ خون گرفته چو گُل

     فـِدای نـَکـهَتِ گـیسـویِ یـار خـواهـم کـرد

7-  نِفـاق و زَرق نَبَـخشَد صَفایِ دل حافظ

           طَریقِ رِندی و عِشق اختیار خواهم کرد

*******************************

وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان( بحر مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ)

1-  چـو باد عَـزمِ سـرِ کـویِ یار خـواهم کرد

   نَفَس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد

موضوع بیت: طلب (عاشق و طلب وصال.)

مضمون بیت: عاشق و اشتياق رفتن به کوي معشوق.

معنی واژگان: عزم خواهم کرد: قصد خواهم کرد/ مشکبار: معطّر، عطرآگين/ در اين بيت شاعر به جاي باد صبا که قاصد است خود به سراغ معشوق مي رود و چون باد صبا با بوي دلپذير يار معطر مي شود – «نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد»، اکنون نفس شاعر با بوي خوش معشوق عطرآگين مي شود

آرایه ها: تناسب در باد و نفس و بو و مشکبار /تناسب در  عزم و کوي يار

واج آرایی: تکرار آواي «b» و «m» وحرف «ش»و«ب»و«ی»

معنی بیت: هم چون باد به کوي معشوق خواهم رفت و نفس خود را با بوي خوش او عطرآگين خواهم نمود.

محصول بيت ــ مثل باد به سر كوى يار گذرى خواهم كرد و نفسم را از بوى خوش او مشكبار خواهم كرد.

………………………………………………………………

2-  به هَرزِه بی مَی و مَعشوق عُمر می‌گذرد

           بِطالَتَم بـس، از امـروز کار خـواهـم کرد

موضوع بیت: غنیمت شمردن فرصت.طلب(طلب وصال )

مضمون بیت: آنچه را مي توان عمر مفيد دانست.

معنی واژگان: به هرزه: به بطالت، به بيکارگي/ بس: کافي است/ کار: مقصود پرداختن به مي و معشوق است/ بطالت:  بیکارگی و معطل ماندن و هزل.

آرایه ها:ترادف ملیح در می و معشوق /تضاد در کار و بطالت /تناسب در هرزه و بطالت

واج آرایی:تکرارحرف«ب»و«م»وآوای«z»

معنی بیت: زندگی بی باده و یار بیهوده از دست میرود و بیکاری و معطل ماندن بیش ازین مصلحت نیست، از امروز بکار می و معشوق میپردازم.

…………………………………………………………………..

 3-  هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین

           نـثـارِ خـاکِ رَهِ آن نِـگار خواهم کرد

موضوع بیت: وصال معشوق (همه چیزِ عاشق فدای معشوق برای رسیدن به وصال)

مضمون بیت: پيشکش قدوم يار.

معنی واژگان: آب روي: حيثيت و ارزش انساني، با توجه به کلمه ي «آب» در اين ترکيب/ نثار کردن: به پاي کسي ريختن/ خاک ره: جاي قدم گذاشتن (يار)/ نگار: معشوق و يار زيبا

آرایه ها: تناسب در آب و نثار و خاک ره/ نوعی تضاد در آب و خاک /ترادف ملیح در دانش و دین

واج آرایی:تکرارحرف«د»و«ن»و«ر»

معنی بیت: هر آبرو و اعتباري که از علم و دين حاصل کردم، بر خاک راه آن معشوق زيبا نثار خواهم کرد.

محصول بيت ــ هر آبروئى كه از راه علم و دين به‌دست آورده‌ام. شايسته است كه نثار خاك راه آن نگار كنم يعنى بذل خاك پايش نمايم.

……………………………………………………………….

4- چـو شَمـعِ صُبحدَمَم، شد ز مِهرِ او روشن

           که عُمر در سَرِ این کار و بار خواهم کرد

 موضوع بیت: عشق(عشق یار روشن کنندۀ دل عاشق است)

مضمون بیت: عمر عاشق و راه عشق.

معنی واژگان: شمع صبحدم: شمعي که از سر شب تا صبح سوخته است و اکنون موقع طلوع آفتاب است و ديگر به او احتياجي نيست/ مهر: يکي به معني عشق است و ديگر به معني خورشيد که ارتباط دارد با شمع صبحدم و کلمه ي روشن/ روشن: يکي به معني متضاد تاريک، و ديگري به معني واضح/ در سر اين کار و بار: در راه اين عشق و عاشقي ،مشغله.

قواعد: اگر شمع را مکسور نخوانيم، صبحدم قيد زمان است يعني مانند شمع، به هنگام صبح براي من واضح شد … . ./ «بار» اتباع يا مُهمل کار است/ کار و بار: اسم مرکب

آرایه ها: تناسب در شمع و صبحدم و مهر و روشن / تناسب در عمر در راه … دادن و شمع صبحدم /جناس در کار و بار /ایهام در مهر/ایهام در روشن

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ش»و«م»

معنی بیت: از عشق وی چون شمع فلک یا خورشید بامدادی بر من آشکار و روشن گشت که زندگانی من در این مشغله صرف خواهد شد.

………………………………………………………………

5- به یادِ چَشمِ تو خود را خَراب خواهم ساخت

   بَنـایِ عَـهـدِ قَـدیـم اسـتوار خواهم کــرد

موضوع بیت: تجلی(تجلی جلالی چشم یار)

مضمون بیت: چشم يار و مستي عاشق.

معنی واژگان: خراب: مست و بي خويشتن/ بنا: پايه و بنيان/ عهد: پيمان/ استوار: محکم و پايدار

آرایه ها: تناسب در چشم و خراب /تضاد در خراب و استوار / تناسب در عهد و استوار /تناسب در بنا و خراب و استوار

واج آرایی: تکرار حرف «خ»

معنی بیت: با خاطره ای که از چشم مست تو دارم، بنیاد خودپرستی را ویران خواهم کرد و پیمان دیرینه را که در ازل با تو بستم با جانبازی محکم و پایدار خواهم ساخت.

………………………………………………………………

 6-  صَبا کجاست که این جانِ خون گرفته چو گُل

     فـِدای نـَکـهَتِ گـیسـویِ یـار خـواهـم کـرد

موضوع بیت: نفحات ربانی (در جانبازی در راه معشوق از باد صبا پیشی گرفتن.)

مضمون بیت: بوي گيسوي يار و جان عاشق.

معنی واژگان: صبا: بادي که از شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور عاشقان است/ خون گرفته: يکي به معني غصه دار و پر از خون جگر ،ديگري بي رمق و ناتوان و با اشاره به گلي که گلاب آن را گرفته باشند، سه ديگر خونين از نظر رنگ (مانند گل سرخ)/ ضمناً ترکيب «چو گل» مي تواند طور ديگري تعبير شود، يعني جان خود را فداي نکهت گيسوي يار مي کنم همان گونه که گل اين کار را مي کند/ نکهت: بوي خوش.

آرایه ها: تناسب در صبا و گل و نکهت و گيسو / در ترکيب «خون گرفته» با نکهت گيسو اشاره اي ظريف به «نافه ي آهو» که از جمع شدن خون در ناف آهو پديد مي آيد وجود دارد/ایهام در خون گرفته

واج آرایی:تکرار حرف «ي»

معنی بیت: باد بهاری کجا رفت تا جان بخون آغشته را که بسرخی گل است فدای بوی دلپذیری کنم که صبا از سر زلف یار میآورد.

………………………………………………………………..

7-  نِفـاق و زَرق نَبَـخشَد صَفایِ دل حافظ

           طَریقِ رِندی و عِشق اختیار خواهم کرد

 موضوع بیت: غنیمت شمردن فرصت-ریاوسالوس(ترک ریاوسالوس برای رسیدن به مقصد)

برای رسیدن به وصال باید از نفاق و دورویی گذشت. رندان عاشق از نفاق و زرق به دورند.

مضمون بیت: صفاي دل و راه رندي و عشق.

معنی واژگان: نفاق: دورويي/ زرق: نيرنگ و ريا/ صفا: پاکي و خلوص/ طريق: راه، روش/ رندي: ظاهر نادرست و باطني با خدا داشتن و از دقايق عمر براي رسيدن به حق و حقيقت استفاده کردن/رند بودن، و در حالت و هیأت و افکار و عقاید چون رندان بودن؛ رند در اصطلاح متصوفان عرفا بمعنی کسی است که جمیع کثرات و تعینات وجوبی ظاهری و امکانی و صفات و اعیان از خود دور کرده و سرافراز عالم و آدم است که مرتبت هیچ مخلوقی بمرتبت رفیع او نمی رسد؛ آنکه با تیز بینی و ذکاوت خاص مرائیان و سالوسان را چنانکه هستند بشناسد نه چون مردم عامی؛ بر گروهی می گویند که بی قید و لاابالی بوده باشند و رندان، مجردان و صافان و بیعلاقگان را گویند ( نقل باختصار از لغت نامة دهخدا)

واج آرایی:تکرار حرف «ق»

معنی بیت: اي حافظ، ريا و دورويي سبب صفاي دل انسان نمي شود؛ پس روش رندي و عشق را برخواهم گزيد.

محصول بيت ــ اى حافظ نفاق و ريا به دل صفا نمى‌بخشد. از اين به بعد طريق عشق و رندى اختيار خواهم كرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا