• *غزل 133*

 1- صوفی نهاد دام و، سَرِ حُقّه باز کرد

                               بُنیـادِ مَکــر با فَلَکِ حُقّه باز کرد

بازیِّ دَهر بِشکَنَدَش بِیضه در کُلاه

                         زیرا که عَرضِ شَعبَده با اَهل ِراز کرد

2-  بازیِّ چـَرخ بِشکَنَدَش بِیضه در کُلاه

                         زیرا که عَرضِ شَعبَده با اَهل ِراز کرد

3-  ساقی بیا که شاهِدِ رَعنای صوفیان

                          دیگـر به جلـوه آمد و آغازِ ناز کرد

این مُطرِب از کُجاست که ساز ِعِراق ساخت

             و آهنـگِ بازگَـشـت زِ راهِ حِـجـاز کــرد

4-  این مُطرِب از کُجاست که ساز ِعِراق ساخت

             و آهنـگِ بازگَـشـت بـه راهِ حِـجـاز کــرد

5-  ای دل بـیـا که مـا بـه پَناهِ خـدا رَویم

                    زان چه آستین کوته و دستِ دراز کرد

6-  صَنعت مکن که هر که مَحبّت نه راست باخت

           عشـقــش بـه روی دل دَرِ مـعنـی فَـراز کرد

صَنعت مکن که هر که مَحبّت نه پاک باخت

           عشـقــش بـه روی دل دَرِ مـعنـی فَـراز کرد

7-  فـردا که پیـشگاهِ حَقیقَـت شـود پَدید

                      شَرمَنده ره رَوی که، عَمَل بر مَجاز کرد

 ای کَبکِ خوش خَرام کجا می‌روی بایست

                غـِـرّه مَـشــو کـه گـربـة عابِد نماز کرد

8-  ای کَبکِ خوش خَرام کجا می‌روی بایست

                غـِـرّه مَـشــو کـه گـربـة زاهـد نماز کرد

 ای کَبکِ خوش خَرام کجا می‌روی به ناز

                غـِـرّه مَـشــو کـه گـربـةعابد نماز کرد

9-  حافظ مکن مَلامَتِ رندان که در اَزَل

                       مـا را خــدا زِ زُهـدِ ریا بـی‌نیاز کرد

*******************************

وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات(بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور)

 1- صوفی نهاد دام و، سَرِ حُقّه باز کرد

                               بُنیـادِ مَکــر با فَلَکِ حُقّه باز کرد

 موضوع بیت: ریاوسالوس(صوفی ریاکار)

مضمون بیت: صوفي بي حقيقت رياکار شعبده باز.

معنی واژگان: صوفي: مقصود صوفي زمانه ي حافظ است که حقيقت ندارد و مظهر ريا و تزوير است/ نهاد دام: يعني دام تزوير بر سر راه مردم گسترد/ حقّه: ظرف کوچک بلورين يا چيني که شعبده باز مهره هايي زير آن مي گذاشت و با تردستي و چشم بندي آنها را کم و زياد يا محو مي کرد/ سر حقّه باز کرد: مشغول حقه بازي و شعبده بازي شد/ بنياد مکر … کرد: بناي مکر و حيله را گذاشت/ فلک حقّه باز: سپهر شعبده باز./ يعني صوفي حتي با فلک شعبده باز هم بناي مکر و حيله را گذاشت.

آرایه ها: جناس تام در حقه باز در مصراع اول با حقه باز در مصراع دوم /تناسب در دام و حقه و مکر و حقه باز

واج آرایی: تکرار آواي «آ» و حروف «ک» و «د»

معنی بیت: پشمینه پوش نیرنگ باز دام در راه خلق خدا گسترد و حقه یا آوند شعبده بازی خود را در گشود و با چرخ مکار مکر و فریب آغاز کرد،بکنایه مقصود آنست که صوفی از فلک هم در حقه بازی دست می برد.

…………………………………………………………………..

2-  بازیِّ چـَرخ بِشکَنَدَش بِیضه در کُلاه

                         زیرا که عَرضِ شَعبَده با اَهل ِراز کرد

موضوع بیت: ریا و سالوس(صوفی ریاکار روزی رسوا خواهد شد)

مضمون بیت: کيفر صوفي بي حقيقت رياکار.

معنی واژگان: بازي چرخ: بازي فلک، شعبده بازي سپهر/ بيضه در کلاه شکستن: رسوا و بي آبرو کردن/ عرض شعبده کردن: شعبده بازي کردن/ اهل راز: صوفيان، سالکان راه، صوفيان حقيقي/ شعبده بازان مخفيانه تخم مرغي در زير کلاه کسي، روي سرش مي گذاشتند و وقتي نياز آنها را نمي داد و مجاناً به تماشاي شعبده بازي آنان مي پرداخت کسي را وامي داشتند که با مشت به سر آن شخص بکوبد و تخم مرغ شکسته شود و بر سر و صورت او بريزد و همه به او بخندند و او رسوا و بي آبرو شود.

آرایه ها: تناسب در بازي و بيضه در کلاه شکستن و شعبده /تضاد در شعبده با اهل راز

واج آرایی: تکرار آواي «z» و حرف «ر» و «ش»

معنی بیت: نیرنگ فلک صوفی را رسوا خواهد کرد، چه وی بر عارف رازدان به خودنمایی سحر و افسون عرضه کرد؛ در لغت نامة دهخدا آمده است:« بیضه در کلاه کسی شکستن کنایه از رسوا نمودن، مأخذش آنکه بازیگران بیضه را در کلاه یکی بگذارند و دیگری را گویند بشکن او بهر دو دست زور کند بیضه غایب شود و آنکس خجل گردد و مردم هنگامه در خنده آیند.» برخی نیز گویند کسی تخم مرغ از خانه ای دزدید و در کلاه خود پنهان کرد صاحب خانه به او رسید و بر سرش کوبید و تخم مرغ ها شکست دزد رسوا شد.

…………………………………………………………………

3-  ساقی بیا که شاهِدِ رَعنای صوفیان

                          دیگـر به جلـوه آمد و آغازِ ناز کرد

موضوع بیت: ساقی و صوفی در برابر درهم (وقتی حقیقت آشکار شد باطل از بین می رود)

مضمون بیت: طلب بي خبري براي نديدن رياکاري صوفيان. تعجب از تزوير و رياي صوفي بي حقيقت.

معنی واژگان: شاهد رعناي صوفيان: زيباروي بلند بالاي صوفيان، مقصود ريا و تزوير است که براي صوفيان بي حقيقت معشوق دلپذيري است/ ديگر به جلوه آمد: بار ديگر جلوه گري آغاز کرد/ آغاز ناز کرد: خود را با عشوه و طنازي نمايان ساخت

آرایه ها: تناسب در شاهد و رعنا و جلوه و ناز / تضاد و ایهام جناس در ساقی و صوفی

واج آرایی: تکرار آواي «آ» و «s»، و حرف «ز»

معنی بیت: ای ساقی بشتاب که زیبای موزون قامت بزم صوفیان عشرت پرست بار دیگر نمایان شد و کرشمه و غمزه نمود.

…………………………………………………………………..

4-  این مُطرِب از کُجاست که ساز ِعِراق ساخت

             و آهنـگِ بازگَـشـت بـه راهِ حِـجـاز کــرد

 موضوع بیت: تجلی (تجلیات جلالی و جمالی تغییر در حال عاشق ایجاد می کند)

مضمون بیت: تعجب از تزوير و رياي صوفي بي حقيقت.

معنی واژگان: مطرب: رامشگر/ از کجاست: از چه سرزمين و چه ساماني است/ ساز ساختن: يکي به معني مهيا شدن براي مسافرت، و ديگر به معني آهنگ نواختن/ عراق: يکي به معني مرکز ايران، معرب اراک، و ديگر مقام نهم از مقامهاي موسيقي/آهنگ: يکي به معني قصد، ديگر به معني لحن و نوا، سه ديگر پرده و راه و گوشه در موسيقي/ بازگشت: يکي به معني برگشت، مراجعت، ديگر فرود آمدن از لحن يا گوشه اي به لحن اصلي يا مقام اصلي/ راه: يکي به معني همين طريق و راه معمولي، ديگر به معني لحن و مقام و پرده و گوشه و نغمه/ حجاز: يکي به معني سرزمين عربستان، ديگري يکي از دوازده مقام موسيقي/ معناي ديگر اين بيت چنين است: اين رامشگر از کجاست که مقام عراق را نواخت اما به هنگام بازگشت در مقام حجاز فرود آمد و شايد اشاره است به تزوير صوفي رياکار/ آيا نواختن عراق و بازگشت به حجاز نوعي مرکّب خواني نيست؟

آرایه ها: تناسب در مطرب و ساز ساختن و عراق و آهنگ و بازگشت و راه و حجاز / ایهام جناس در ساز و باز (در بازگشت) و حجاز /ایهام در ساز ساختن /ایهام در عراق/ایهام در آهنگ/ایهام در بازگشت/ایهام در راه/ایهام در حجاز

واج آرایی: تکرار حروف «س» و «ز»

معنی بیت: به ایهام مقصود آنست که این رامشگر از کجا آمده است که نغمة عراق را نواخت و پس از آن نوایی در دستگاه حجاز پرداخت، شاید نیز این معنی نیز مراد باشد که گاه ما را با نواختن مقام عراق شاد کرد و سپس با نواختن مقام حجاز غمگین ساخت.

………………………………………………………………….

5-  ای دل بـیـا که مـا بـه پَناهِ خـدا رَویم

                    زان چه آستین کوته و دستِ دراز کرد

موضوع بیت: استعاذه (از خوف ریاکاران باید به خدا پناه برد.)

مضمون بیت: تنفر از صوفيان بي حقيقت.

معنی واژگان: اي دل: اي عزيز من/ به پناه خدا رويم: در سايه ي حمايت خدا درآييم/ آستين کوتاه: در لباس هاي قديم و مردانه ي ايران، آستين بلند نشانه ي تَعَيُّن و اشرافيت و ظلم و تعدّي و تجاوز و آستين کوتاه برعکس نشانه ي مردمي بودن و بيريايي و صداقت داشتن بوده و معمولاً صوفيان حقيقي از اين نوع لباس مي پوشيدند، اما صوفيان ريايي هم از اين نوع لباس مي پوشيدند/ دست دراز: يعني ظلم و ستم و بي حقيقتي و طمع به مال و جاه مردم و از اين موضوع حافظ ما را به پناه خدا مي برد.

قواعد:آستین کوتاه: و از اینجا کوته آستین بصورت ترکیب وصفی یا صفت مرکب جانشین موصوف(صوفی) شایع شده است.

آرایه ها: تضاد در کوته و دراز /تناسب در  آستين و دست /تناسب در  آستین و دراز

واج آرایی: تکرار آوای «آ» و حروف «س» و «ت»

معنی بیت: دلا بشتاب تا از کردار ناروا و گفتار ناهنجار کوته آستین به خداوند پناهنده شویم و از او حمایت جوییم.

حافظ در غزل دیگر فرماید:

بزیر دلق ملمع کمند ها دارند

                           دراز دستی این کوته آستینان بین

…………………………………………………………………..

6-  صَنعت مکن که هر که مَحبّت نه راست باخت

           عشـقــش بـه روی دل دَرِ مـعنـی فَـراز کرد

موضوع بیت: اخلاص(با ریا کسی به جایی نمی رسد)

مضمون بیت: تظاهر به عشق.

معنی واژگان: صنعت مکن: حيله گري و ظاهرسازي مکن/ محبت باختن: عشق و عاشقي کردن، عشقبازي کردن/ نه راست: با ناراستي و نادرستي/ عشقش به روي دل: عشق بر روي دل او/ در معني: باب معنويت، در اصلي عشق و عاشقي/ فراز کرد: بست/

قواعد: عشق فاعل است.در معنی اضافه تشبیهی.

آرایه ها:تناسب در عشق و محبت با هم و در با فراز کرد

واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «ت»  و «ک» و «ش» و آوای «s»

معنی بیت: تزویر و ریا و تصنع مکن که عشق راستین بر روی آنکه در دوستاری پاکباز نیست،  در سرای حقیقت را بر بست و وی را به عالم معنی راه نداد.

…………………………………………………………………..

7-  فـردا که پیـشگاهِ حَقیقَـت شـود پَدید

                      شَرمَنده ره رَوی که، عَمَل بر مَجاز کرد

 موضوع بیت: حقیقت و مجاز در برابر هم

مضمون بیت: حقيقت و مجاز در راه عشق.

معنی واژگان: پيشگاه حقيقت: بارگاه سلطان حقيقت/ رهرو: سالک، سالک طريق عشق/ مجاز: ضدّ حقيقت.

قواعد: پیشگاه حقیقت استعارة مکنیه.

آرایه ها: تضاد در حقيقت و مجاز

واج آرایی:تکرار حروف «ش» ، «پ» ، «ی» ، «ر» و «م» در مصرع دوم و آوای «h»

معنی بیت: فردای قیامت که حق و راستی بر صدر مجلس داوری نشیند و نهان دلها آشکار شود، شرمسار سالکی است که رفتار وی آلودة ریا و خلاف حقیقت باشد.

………………………………………………………………

8-  ای کَبکِ خوش خَرام کجا می‌روی بایست

                غـِـرّه مَـشــو کـه گـربـة زاهـد نماز کرد

موضوع بیت: ریا و سالوس و عجب

مضمون بیت: آگاه کردن از فريب رياکاران.

معنی واژگان: کبک خوش خرام: کبکي که راه رفتنش زيباست/ اشاره است به انسان ساده و صميمي و خوش باور/ غرّه مشو: گول مخور، فريفته مشو/ گربه ي زاهد: تعبيرات زيادي براي اين ترکيب در شرحهاي مختلف حافظ هست که هيچ کدام قابل اعتنا نيست، بلکه در مقابل کبک دشمن او گربه در شعر آمده است و چون دأبِ حافظ ضديت با زاهد و عابد رياکار است صفت زاهد براي گربه آمده است، البته گوشه ي چشمي در اين بيت به گربه ي مُتَعَبِّد در کليله و دمنه هم هست.

آرایه ها:تضاد در کبک و گربه /نوعی تضاد در  خوش خرام و بايست

واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «ر» و «خ» و «ز»

معنی بیت: ای کبک که نازان می روی، درنگ کن و فریب گربة زاهد را که نماز میگزارد مخور که این همچنان دشمن جانشکار تست.

………………………………………………………………

9-  حافظ مکن مَلامَتِ رندان که در اَزَل

                       مـا را خــدا زِ زُهـدِ ریا بـی‌نیاز کرد

موضوع بیت:رندی و زهد ریا در برابر هم-اولیای الهی (اولیای الهی از هرگونه ریب و ریا به دورند)

مضمون بیت: رندان و زهد ريايي.

معنی واژگان: ملامت: سرزنش/ رندان: کساني که ظاهري نادرست و باطني باخدا دارند و از لحظه هاي عمر خويش براي رسيدن به حق و حقيقت استفاده مي کنند/ ازل: روز الست، روز آغاز و خلقت/ زهد ريا: تقواي توأم با تظاهر و خودنمايي.

آرایه ها: تناسب در رند و بی نیاز /تناسب در  ملامت و ریا

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و « م» و «د»  و آوای «z»

معنی بیت: ای حافظ، به سرزنش قلندران وارسته مپرداز که خداوند ما را از روز نخست که به پروردگاری وی ایمان آوردیم، از این گونه پارسایی ریاکارانه که بقصد فریب مردم ساده دل است، بی نیاز ساخت.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا