• غزل 130

1- سَـحَــر بُلبُل حکایـت با صَبا کرد

               که عشقِ رویِ گُل با ما چه‌ها کرد

از آن رنگِ رُخم ، خون در دِل انداخت

              و از این گُلـشن  به خارَم مُبتَلا کرد

 2-  از آن رنگِ رُخم ، خون در دِل افتاد

              و از آن گُلـشن  به خارَم مُبتَلا کرد

غــلامِ هـمـّـتِ آن نـازنـیــنم

                    که کارِ خیر بی رویِ ریا کرد

3- غــلامِ هـمـّـتِ آن نـازنـیــنم

                    که کارِ خیر بی روی و ریا کرد

 4-مـن از بـیـگانـگان دیــگر نـَنـالم

              که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

5- گر از سُلطان ،طَمَع کردم خطا بود

               ور از دلـبـر وَفا جـُستَم ، جَفا کرد

6- خوشش باد آن نَسیمِ صُبحگاهی

              کـه دردِ شب نشینان را دَوا کرد

7-نِقابِ گُل کَشید و زلفِ سنبل

                   گِـره بنـدِ قَبای غنچه وا کرد

به هر سو بلبلِ عاشق به اَفغان

                 تـنعّـم زان مـیان بادِ صــبا کرد

8-  به هر سو بلبلِ عاشق در اَفغان

                 تـنعّـم از مـیان بادِ صــبا کرد

 9- بِشارت بَر به کویِ َمی فروشان

                که حافظ توبه از زُهدِ ریا کرد

10- وفـا از خـواجگانِ شهـر با من

                کمالِ دولت و دین بُوالوَفا کرد

*******************************

وزن غزل: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل(بحر هزج مسدس مقصور)

1- سَـحَــر بُلبُل حکایـت با صَبا کرد

               که عشقِ رویِ گُل با ما چه‌ها کرد

موضوع بیت: حدیث فراق

مضمون بیت: (بلبل و عشق گل).

معنی واژگان:حکايت کردن: شرح دادن/ با ما چها کرد: چه بلاهايي که بر سر ما نياورد

قواعد: که: حرف ربط برای تفسیر و توضیح، بعد از این «که» فعل «دیدی» بقرینة حالی محذوف است

آرایه ها: تناسب در بلبل و گل و سحر و صبا و عشق /ایهام جناس درصبا و چها

واج آرایی: تکرار حرف «ب»وآوای«h»

معنی بیت: سحرگاه بلبل عاشق با صبا که پيک عاشق و معشوق است، درد دل کرد و گفت که عشق ديدار گل نمي داني با ما چه ها کرد.

محصول بيت ــ وقت سحر بلبل براى صبا حكايت كرد كه عشق روى گل به ما چه‌ها كرده يعنى ما را آواره و بيچاره و نالان و گريان كرد.

…………………………………………………………………

 2-  از آن رنگِ رُخم ، خون در دِل افتاد

              و از آن گُلـشن  به خارَم مُبتَلا کرد

موضوع بیت: حدیث فراق (به فراق یار دچار شدن)

مضمون بیت: (حاصل عشق).

معنی واژگان: رنگ رخ گل سرخ چون سرخ است متناسب با خون است و خون در دل افتادن به معني غصّه دار شدن است/ مقصود از گلشن، گلستان زيباييهاي گل (معشوق) است و خار نشانه ي غم و غصّه است، يعني بلبل مي گويد از رخ گل بهره اي جز اندوه و از زيباييهاي او جز غم چيزي نصيب من نشد./ در اين دو مصراع بلبل مي تواند نشان انسان عاشق کامل و گل نشان محبوب ازلي الهي باشد

آرایه ها: نوعی تضاد در گلشن و خار /تناسب در رنگ و گلشن/ تناسب در خار با خون در دل افتادن

واج آرایی:تکرار حرف «ر»و«خ»و«د»و«ل»و«ن»

معنی بیت: بلبل گفت که عاشق بر چهرة سرخ گل دل مرا خون کرد و از گلزار آسودگی بخار زار محنت و بلا گرفتار ساخت.

……………………………………………………………….

3- غــلامِ هـمـّـتِ آن نـازنـیــنم

                    که کارِ خیر بی روی و ریا کرد

موضوع بیت: اخلاص(سالک و پرهیز از روی و ریا)

مضمون بیت: (بندگي محبوب يا ممدوح بيريا).

معنی واژگان: غلام: برده، بنده، چاکر/ همّت: اراده، اهتمام/ نازنين: فرد دوست داشتني/ بي روي و ريا: بدون تظاهر و خودنمايي.

قواعد: بی روی و ریا: قید وصف و روش

آرایه ها:ترادف ملیح در روی و ریا

واج آرایی: تکرار حرف «ر» و«م»و«ن»و«ک»و«ی»

معنی بیت: ادامه ي سخن بلبل است که به طنز مي گويد: بنده ي همّت بلند آن معشوق زيبا و نازنينم که کار نيکويي بدون تظاهر و خودنمايي کرد.

غلامِ همّت آنم، که زيرِ چرخِ کبود

ز هرچه رنگِ تعلّق پذيرد آزاد است

(غزل 2 / 37)

محصول بيت ــ بنده همت آن نازنينم كه كار خير را بى روى و ريا كرد. يعنى كار خير را براى تظاهر و ريا نكند بلكه حسبة لله بكند.

……………………………………………………………….

 4-مـن از بـیـگانـگان دیــگر نـَنـالم

              که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

موضوع بیت: نفس(مکرشیطان و نفس شکنندۀ انسان است)-خداوند و صفات جلالی او

مضمون بیت: (ناله از دست آشنا).

معنی واژگان:ننالم: گله و ناله نمي کنم.

آرایه ها: تضاد در بيگانه و آشنا /تکرارملیح من

واج آرایی: تکرار حروف «گ» و «ک»و«ن»

معنی بیت: من از اغیار هرگز شکایت نکنم، چه بر من هرچه ستم رفت از دست آشنا رسید؛ دیگر در اینجا قید نفی زمان است ، سعدی هم در گلستان دیگر را بمعنی هرگز بکار برده است پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست و غلام دیگر دریا را ندیده بود ص 73 گلستان بکوشش نگارنده

………………………………………………………………

5- گر از سُلطان ،طَمَع کردم خطا بود

               ور از دلـبـر وَفا جـُستَم ، جَفا کرد

موضوع بیت: ظلم (ظلم ظالمان جبار)

مضمون بیت: (طمع از سلطان و وفاخواهي از يار).

معنی واژگان:دلير: معشوق، يار/ طمع کردم: امید و انتظاری داشتم

آرایه ها: نوعی جناس وتضاد در وفا و جفا /نوعی جناس و تناسب در خطا و جفا /تضاد در خطا و وفا /نوعی جناس در کردم و کرد

واج آرایی:تکرار حرف «ط» و«د»و«م»و«ج» آواي «آ»

معنی بیت: اگر از پادشاه توقّع ياري داشتم، اشتباه بود و اگر از معشوق اميد وفاداري و محبّت داشتم، بر من ستم کرد.

محصول بيت ــ اگر از پادشاه اسباب و اموال طمع كردم اين خود خطا بوده و اگر از دلبر اميد وفا داشتم جفاى محض بوده. خلاصه همه چيز را بايد از خدا خواست و بس غير از خدا از كسى چيز خواستن سبب خسران است.

……………………………………………………………

6- خوشش باد آن نَسیمِ صُبحگاهی

              کـه دردِ شب نشینان را دَوا کرد

موضوع بیت: نفحات ربانی (نفحات ربانی دوای دل دردمندسالک شب زنده داراست )

مضمون بیت: (دعا به باد صبا).

معنی واژگان:خوشش باد: شادمان باشد/ نسيم: باد ملايم/ صبحگاهي: بامدادي/ نسيم صبحگاهي: باد صبا/ شب نشينان: عاشقان شب زنده دار

آرایه ها: تضاد در صبح با شب /تضاد در  درد با دوا /تناسب در باد و نسیم

 واج آرایی:تکرار حرف «د»و«ش»و«د»و«ن»آوای«s»

معنی بیت: باد ملایم بامدادان را وقت خوش باد که درد عاشقان شب زنده دار را بدرمان رساند(ادامه در بیت بعد)

……………………………………………………………….

7-نِقابِ گُل کَشید و زلفِ سنبل

                   گِـره بنـدِ قَبای غنچه وا کرد

موضوع بیت: نفحات ربانی (شکوفایی دل سالک از نفحات ربانی است)

مضمون بیت: (کارهاي نيک نسيم صبحگاهي).

معنی واژگان: نقاب: روبند، برقع/ گره بند قباي غنچه واکرد: قباي غنچه را از تنش بيرون آورد يعني غنچه را شکفته کرد و آن را تبديل به گل کرد

آرایه ها: نقاب گل استعاره از کاسبرگهاي آن است /مقصود از زلف سنبل شباهت سنبل به زلف است که باد آن را شکفته مي کند/تناسب در گل و سنبل و غنچه /ایهام جناس در نقاب با قبا /نوعی جناس در گل و سنبل / تناسب در گل و سنبل و غنچه

واج آرایی:تکرارآوای«gh»و«-ِ»وحرف«ب»

معنی بیت: باد ملایم بامدادان را وقت خوش باد که درد عاشقان شب زنده دار را بدرمان رساند؛ روی بند از چهرة گل برداشت و در گیسوی سنبل چنگ در زد و تکمة قبای غنچه را باز کرد.

……………………………………………………………..

8-  به هر سو بلبلِ عاشق در اَفغان

                 تـنعّـم از مـیان بادِ صــبا کرد

موضوع بیت:حدیث فراق

مضمون بیت: (بلبل و باد صبا/ عاشق محروم و عاشق واصل).

معنی واژگان:افغان: ناله و فرياد/ تنعّم: لذّت بردن، بهره مندي، به نعمت رسيدن/ از ميان: در اين ميان/ باد صبا: بادي که از طرف شمال يا مشرق مي وزد و در ميان باغ و گلها گردش مي کند و لذّت مي برد.

آرایه ها:ایهام جناس در افغان و میان

واج آرایی:تکرار حرف «ب» و«ن»و«م»وآوای«gh»

معنی بیت: بلبل بیدل بهرجا از بیوفائی گل مینالد و ازین میان نسیم بهاری با گل خوش میگذراند و هم آغوشی میکند.

……………………………………………………………….

 9- بِشارت بَر به کویِ َمی فروشان

                که حافظ توبه از زُهدِ ریا کرد

 موضوع بیت: اخلاص (اخلاص و دوری از ریا شرط اصلی سلوک است)

مضمون بیت: (حافظ و توبه).

معنی واژگان:بشارت: مژده/ کوي: کوچه، گذرگاه/ زهد ريا: تقوي توأم با خودنمايي.

قواعد: زهد ريا: اضافه ي بياني است که دو موضوع متضاد به يکديگر اضافه شده اند/ زهدریا: پارسائی ریاکارانه و برای خودنمائی ترکیب اضافی معادل موصوف و صفت یا آنکه ریا در اینجا اسم است ولی بصورت صفت بکار رفته است نیز نگاه کنید بغزل 20 بیت5

آرایه ها:تضاد در  زهد و می فروش /تضاد در توبه و می فروش /تناسب در ریا و زهد /تضاد در ریا و می فروش

واج آرایی: تکرار حرف «ب» و«ک»و«ش»آوای«z»و«h»

معنی بیت: به کوي ميکده اين مژده را ببر که حافظ از زهد رياکارانه و دروغين توبه کرد و به سوي شما مي آيد.

محصول بيت ــ خواجه به طريق خطاب عام مى‌فرمايد، به محله ميخانه‌چيان مژده ببر كه حافظ از زهد و ريا توبه كرد. يعنى من‌بعد زرق و ريا را ترك مى‌كند.

……………………………………………………………….

10- وفـا از خـواجگانِ شهـر با من

                کمالِ دولت و دین بُوالوَفا کرد

 موضوع بیت: مدح ممدوح (وفای معشوق به عاشق )

مضمون بیت: (مدح کمال الدين ابوالوفا).

معنی واژگان: خواجگان: آزادگان/ کمال دولت و دين بوالوفا: کمال الدين ابوالوفا، از ممدوحين حافظ که از اولياءالله است و مزارش در شمال غربي شهر شيراز است و حافظ به وي علاقه و الفت داشت و در مکتوبي از شاه شجاع از او نامي برده شده است

آرایه ها: نوعی جناس در وفا و بوالوفا /ترادف ملیح در دولت و دین /تناسب در خواجه و دولت

واج آرایی:تکرار حرف«ل»و«ن»و«د»

معنی بیت: از بزرگان شهر کمال الدّين ابوالوفاست که نهايت محبّت و وفاداري را در حقّ من نمود.

محصول بيت ــ از خواجگان شهر تنها كمال‌الدين بوالوفاست كه به من وفا كرد. يعنى فقط خواجه بوالوفاست كه اعزاز و اكرامم كرده و رعايت حالم را مى‌كند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا