- *غزل 128*
1- نیست در شهر نگاری که دلِ ما بِبَرَد
بختم ار یار شود ، رَختَم از این جا ببرد
2- کو حریفی کَشِ سرمَست که پیشِ کَرَمَش
عـاشــقِ سـوخـتــه دل نـامِ تـمــنّا ببرد
3- باغـبانا ز خـزان بیخـَبَرَت میبینم
آه از آن روز که بادت گُلِ رَعنا ببرد
4- رَهزَنِ دَهر نَخُفتهست مَشو ایمِن از او
اگـر امـروز نبـردهسـت که فردا ببرد
5- در خیال این همه لُعبَت به هَوَس میبازم
بــو که صاحـب نَظَـری نـامِ تمـاشـا ببرد
6- عِلم و فَضلی که به چل سال، دِلَم جَمع آورد
تَـرسَـم آن نـرگــسِ مَسـتانه به یـَغما ببرد
7- بانگِ گاوی چـه صَـدا بازدهـد عِشوه مَخَر
سامری کیست که دست از یـدِ بَیضا ببرد
سِحربا مُعجزه پهلو نزندفارغ باش
سامری کیست که دست از یـدِ بَیضا ببرد
8- جام میـنایی مَی سَـدِّ رهِ تنگ دلیست
مَنِه از دست که سِیلِ غَمَت از جا ببرد
9- راهِ عِشق ار چه کمینگاهِ کمانداران است
هـر که دانـسته رَود ، صَـرفه ز اَعـدا ببرد
10- حافظ ار جان طلبد غمزۀ مستانۀ یار
خانـه از غِیـر بپـرداز و بـِهِل تا ببرد
******************************* وزن غزل:فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن(بحر رمل مثمن مخبون محذوف)
1- نیست در شهر نگاری که دلِ ما بِبَرَد
بختم ار یار شود ، رَختَم از این جا ببرد
موضوع بیت: اولیای الهی (اولیای الهی تنها مست جمال اویند)
مضمون بیت: (گله و ناراحتي از شيراز).
معنی واژگان: نگار: معشوق زيبا/ دل ما ببرد: ما را عاشق خود کند/ يار: مساعد، ياري کننده/ رختم از اينجا ببرد: آبشخور مرا به جايي ديگر مي اندازد
قواعد:
آرایه ها: جناس در بخت و رخت /نوعی جناس در نگار و یار
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: زیبائی دلربا دراین دیارنیست ، اگراقبال مدد کند ازاین شهر رخت سفربربندم و بروم.
……………………………………………………………..
2- کو حریفی کَشِ سرمَست که پیشِ کَرَمَش
عـاشــقِ سـوخـتــه دل نـامِ تـمــنّا ببرد
موضوع بیت: اولیای الهی(اولیای الهی مانند کیمیا دیر یاب هستند)
مضمون بیت: (به دنبال معشوقي زيبا).
معنی واژگان:حريف: در اينجا مقصود معشوق زيباروست/ کش: خوش، نيک، خوشرفتار، برازنده (اين لغت به صورت گش نيز هست)/ سرمست: سرخوش/ کرم: بزرگواري، بخشش/ تمنّا: آرزو، خواسته.
آرایه ها:تضاد در کرم وتمنا /تناسب در عاشق و تمنا /تضاد در سوخته دل و سرمست /ایهام جناس در نام و تمنا
واج آرایی: تکرار حروف «ش« و «ک»و«س»و«م»و«ر»
معنی بیت: یاری نکو و شادکجاست که عاشق دل سوخته پیش وی نامی ازآرزوی خود برزبان آورد.
………………………………………………………………..
3- باغـبانا ز خـزان بیخـَبَرَت میبینم
آه از آن روز که بادت گُلِ رَعنا ببرد
موضوع بیت: دنیا و بی اعتباری آن
مضمون بیت: (خزان در زندگي بشر).
معنی واژگان:گل رعنا: گل زيبا، يکي از گونه هاي گل سرخ است که به نام گل دوروي و گل دورنگ ناميده شده است/رعنا: زیبا و خوش نما و موزون،
قواعد: ضمير «ت» مضافٌ اليه گل رعناست/ رعنا: صفت،گل موصوف.
آرایه ها: تناسب در باغبان و خزان و باد و گل رعنا /تضاد در خزان و گل /نوعی تضاد در باد و گل /تناسب در باد و خزان
واج آرایی: تکرار حرف «ب»و «ز»و«ن»و آوای«آ»
معنی بیت: ای باغبان بوستان جمال ای یارزیبا ، ازخزان عمرتورا نا آگاه می یابم ، دریغ و درد که روزی فرا میرسد که گل زیبای حسن تو به تاراج تند باد خزانی رود.
……………………………………………………………..
4- رَهزَنِ دَهر نَخُفتهست مَشو ایمِن از او
اگـر امـروز نبـردهسـت که فردا ببرد
موضوع بیت: دنیا و مکر آن(روزگاررهزن)
مضمون بیت: (روزگار راهزن بيدار است).
معنی واژگان:ايمن: در امن، در امنيت، مطمئن
قواعد: رهزن دهر: اضافه ي تشبيهي است يعني روزگار به راهزن تشبيه شده است.
آرایه ها:تناسب در رهزن و بردن / تضاد در رهزن و ايمن /تضاد در امروز و فردا /تناسب در دهر با امروز و فردا /ایهام جناس در نخفتست و نبردست
واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ه»و«م»و«ن»و«ز»و«د»
معنی بیت: دزد روزگاربیداراست،ازکیداو خودرا درامان مپندار،اگرامروزکالای حیات تو را به یغما نبرده باشد، همانا فردا خواهد برد.
……………………………………………………………
5- در خیال این همه لُعبَت به هَوَس میبازم
بــو که صاحـب نَظَـری نـامِ تمـاشـا ببرد
موضوع بیت:سالک(سالک در پی آن است که مورد توجه اولیاء قرار بگیرد)
مضمون بیت: (شعر حافظ و انتظار گوهرشناس).
معنی واژگان: خيال: انديشه توأم با احساس/ لعبت باختن: بازي اي بوده است که در شبها و در پشت پرده به کارگرداني يک نفر و بازي پنج نفر با صورتکهايي اجرا مي شده است و مردم تماشاگر از اين افراد و صورتکها سايه هايي مي ديدند/ هوس: تمايل نفساني/ بو که: شايد که/ صاحب نظر: متخصص، روشنفکر، صاحب عقيده
آرایه ها: تناسب در لعبت باختن و تماشا /تناسب در خيال و هوس /تناسب نظر در صاحب نظر با تماشا /تناسب در لعبت و تماشا
واج آرایی:تکرار حرف«ب»
معنی بیت: من با این همه عروسکان زیبای سخن درعالم خیال بازی آغازکرده ام به کنایه یعنی اشعارخیال انگیز دلربا سروده ام ، شاید که صاحبدلی هنرشناس خواستار دیدار این لعبتان شود.
………………………………………………………………
6- عِلم و فَضلی که به چل سال، دِلَم جَمع آورد
تَـرسَـم آن نـرگــسِ مَسـتانه به یـَغما ببرد
موضوع بیت: علم حصولی و علم شهودی در برابر هم
مضمون بیت: (چشمان يار).
معنی واژگان:نرگس مستانه: چشمان خمارآلود/ يغما: غارت، چپاول
آرایه ها:ایهام تضاد در جمع و یغما /نرگس مستانه استعاره از چشم یار دارد/ترادف ملیح در علم و فضل
واج آرایی:تکرارحرف«س»و«ب»و«م»و«ل»
معنی بیت: علمي و فضيلتي که به مدّت چهل سال دلم اندوخت، مي ترسم چشم مست و خمار يار به يک باره به تاراج ببرد.
محصول بيت ــ دانش و فضلى كه در مدت چهل سال اندوختهام مىترسم كه چشمان مستانه آن جانان يكباره به غارت بدهد و يا به غارت ببرد. يعنى به مقتضاى علم و فضل با من رفتار نكند و مرا مجنون لايعقل بكند و يا مىكند.
…………………………………………………………….
7- بانگِ گاوی چـه صَـدا بازدهـد عِشوه مَخَر
سامری کیست که دست از یـدِ بَیضا ببرد
موضوع بیت: اولیای الهی ( همه چیزدر برابر اولیای الهی تسلیم است)
مضمون بیت: (بي اعتنايي به رقيبان متشاعر).
معنی واژگان: صدا: انعکاس صوت، طنين/ سامري: يکي از بني اسرائيل بود که در غياب حضرت موسي (ع) گوساله اي از طلا ساخت که صدا مي کرد و عدّه اي هم به او گرويدند، امّا با آمدن حضرت موسي (ع) طرح او نقش بر آب شد/ عشوه مخر: فريب مخور/ دست بردن: غلبه کردن/ يد بيضا: دست سفيد، يکي از معجزات حضرت موسي (ع) است که دست خود را در گريبانش مي کرد وقتي بيرون مي آورد نوراني و سفيد مي شد/ در حقيقت مي خواهد بگويد شعراي ضعيفي که در اطرافش وجود دارند کساني نيستند که بتوانند بر شعر فخيم حافظ که همچون معجزه ي پيغمبران است غلبه کنند.
قواعد: بیضا: رخشان مؤنث ابیض صفت ید(دست)
آرایه ها:تضاد در سامري با دست و يد بيضا / تناسب در بانگ گاو و صدا/تناسب در بانگ گاو و سامری/ بانگ گاو:تلمیحی دارد به آیۀ147سورۀ اعراف(7)/ بیضا: تلمیحی دارد به آیۀ22 سورۀ طه(20)
واج آرایی:تکرار آواي «s»وحرف«گ»و«د»و«ب»و«ی»
معنی بیت: آوازبلندگاو زرین سامری انعکاس و تأثیری نتواندداشت،فریب مخور، نیرنگ این شیاد نمی تواند برمعجزۀ ید بیضای فرستادۀ حق چیره شود ، مقصودآنکه سرانجام غلبه با حق است.
…………………………………………………………….
8- جام میـنایی مَی سَـدِّ رهِ تنگ دلیست
مَنِه از دست که سِیلِ غَمَت از جا ببرد
موضوع بیت: بادۀ محبت
مضمون بیت: (شراب و غمزدايي).
معنی واژگان: مينايي: شيشه اي/ سدّ: مانع، سدّي که جلو سيل ايجاد مي کنند/ تنگدلي: غم و اندوه، دلتنگي/ از جا بردن: بلند کردن و با خود بردن (سيل انسان را)
آرایه ها: تناسب در سدّ و تنگ و سيل و از جا بردن /تناسب در جام و مينا و مي و دست/ تناسب و تضاد در سيل و سدّ /تناسب در غم و تنگ دلی
آرایه ها: تکرار حروف «م» و «س»و«ن»و«ت»و«د»
معنی بیت: ساغرلاجوردی باده راه برهجوم غم برمی بندد ، پیاله را از کف منه وگرنه سیل اندوه تورا با خود می برد.
………………………………………………………………
9- راهِ عِشق ار چه کمینگاهِ کمانداران است
هـر که دانـسته رَود ، صَـرفه ز اَعـدا ببرد
موضوع بیت: آگاهی (آگاهی شرط لازم راه عشق)
مضمون بیت: (راه عشق، عاشق جان بر کف مي خواهد).
معنی واژگان: صرفه: فضيلت و برتري/ صرفه جستن: برتري جستن، غلبه کردن/ اعدا: جمع عدو، دشمنان/ دانسته:آگاهانه،
قواعد: دانسته: قید وصف و روش.
آرایه ها:نوعی جناس در کمين و کمان / تناسب در راه و کمين و کمان دار و رفتن /تضاد در عشق با اعدا
واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «ن»و«ر»آوای«s»و«-ِ»
معنی بیت: اگرچه درطریق خطرناک عشق رهزنان تیرانداز نهان شده اند ، هرکس آگاهانه گام درراه نهد بردشمنان پیشی گیرد و غالب آیدو به سرمنزل مقصودرسد.
……………………………………………………………..
10- حافظ ار جان طلبد غمزۀ مستانۀ یار
خانـه از غِیـر بپـرداز و بـِهِل تا ببرد
موضوع بیت: حافظ و جانفشانی در راه یار
مضمون بیت: (جان در راه يار دادن).
معنی واژگان:غمزه: کرشمه/ مستانه: توأم با مستي و مخموري که حالت چشمان کرشمه گر يار است/ خانه از غير بپرداز: ديگران را دور کن/ بهل: اجازه بده
آرایه ها:نوعی تضاد در طلبیدن و بردن /غمزۀ مستانۀ یار کنایه از چشم مست یار
واج آرایی:تکرارآوای«z»و«u»حرف«ب»و«غ»
معنی بیت: ای حافظ،اگرکرشمۀ چشم مست یار جان ازتو خواهد،خانۀ دل را از غیراین اندیشه تهی ساز و بگذار تا غمزۀ یارجان تو را با خودببرد.