*غزل 126*
جان بـی جمالِ جانان میلِ جهان ندارد
وآن کس که آن ندارد حقّا که جان ندارد
1- جان بـی جمالِ جانان میلِ جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد
2- با هیچ کس نِشانی زان دلسِتان ندیدم
یا مـن خـبـر نـدارم یا او نـشان ندارد
3- هر شبنمی در این ره، صَد بَحرِ آتشین است
دردا کـه ایـن مُـعَمّا شـرح و بـیــان ندارد
4- سـرمنـزلِ فَـراغت، نتـوان ز دست دادن
ای ساروان ،فروکَش کاین رَه کَران ندارد
5- چنگِ خمیدهِ قامت میخوانَدَت به عِشرت
بـِشنو،که پنـدِ پیـران هیچَـت زیان ندارد
6- ای دل طــریقِ رِنـدی از مـُحتـَسِـب بـیاموز
مست است و در حقِ او کس این گُمان ندارد
احـوالِ گـنـجِ قـارون کـایّام داد بر باد
در گوشِ گُل فروخوان تا زر نهان ندارد
احـوالِ گـنـجِ قـارون کـایّام داد بر باد
با غنچه بازگوییدتا زر نهان ندارد
7- احـوالِ گـنـجِ قـارون کـایّام داد بر باد
در گوشِ دل فروخوان تا زر نهان ندارد
8- گر خود رَقیب، شمع است اسرار از او بپوشان
کـان شـوخِ ســربُـریـده بـنـدِ زبـان نـدارد
*ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی
بی دوست زندگانی ذوقی چنان ندارد
9- کـس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
******************************* وزن غزل:مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن(بحر مضارع مثمن اخرب)
1- جان بـی جمالِ جانان میلِ جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد
موضوع بیت: وصل و هجران(آرزوی وصال-بایار همه چیز بی یار هیچ چیز)
مضمون بیت: (جهان بدون جانان گوري بيش نيست).
معنی واژگان:جمال: زيبايي، چهره ي زيبا/ جانان: معشوق/ حقّا: در حقيقت، واقعاً/ مختصرتفسیربیت:عاشق حقيقي «بر هر چه نظر کند سيماي جانان را مي بيند» و ميل به جهان به جهت همين ديدن جلوه ي جانان است و کسي که به اين مرتبه نرسيده است دنيا برايش قابل تحمّل نيست
قواعد: این:ضمیراشاره به نزدیک مرجع آن جانان/
آن:ضمیراشاره به دور مرجعش جان.
آرایه ها: لف و نشر مشوش در اين بيت وجود دارد: «اين» اشاره است به جمال جانان و «آن» اشاره است به جان/ نوعی جناس در جان و جانان و جهان
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ک»و«ج»و آوای«an»و«h»
معنی بیت: جان بی دیدار یارگرایشی به گیتی و اسباب عیش نشان نمی دهد،آن که جانان ندارد، به راستی پیکربی جان است.
…………………………………………………………………
2- با هیچ کس نِشانی زان دلسِتان ندیدم
یا مـن خـبـر نـدارم یا او نـشان ندارد
موضوع بیت: خداوند و ذات او(هیچ چیزی به خدا ماننده نیست)
مضمون بیت: (دلبر بي نشان).
معنی واژگان:دلستان: دلبر، معشوق/ اين بيت نشان دهنده ي سختي راه عشق حقيقي و شناخت معشوق ازلي است و نشانه اي از وادي حيرت است
آرایه ها:نوعی جناس در نشان و نشانی /تناسب در خبر و نشان
واج آرایی: تکرار حرف «ن»وآوای«an»
معنی بیت: آثارونشانه ای ازشاهد دلربای حقیقت نزد هیچ کس نیافتم،یا به من ازآن خبری نرسیده یا نشان حقیقت بی نشانی است.
………………………………………………………………….
3- هر شبنمی در این ره، صَد بَحرِ آتشین است
دردا کـه ایـن مُـعَمّا شـرح و بـیــان ندارد
موضوع بیت:داستان عشق قصۀ بی پایانی است و معمایی است برای همیشه ناگشوده
مضمون بیت: (معماي راه عشق).
معنی واژگان:شبنم: ژاله، قطره هاي آبي که هر بامداد بر روي برگها و برگهاي گياهان مي نشيند/ در اين ره: در راه عشق/ بحر آتشين: درياي سوزان/ معمّا: گره کور، مشکل/ در راه عشق معيارها به هم مي خورد (- کمر کوه کم است از کمر مور اينجا)، بنابراين شبنم هم مي تواند صد درياي سوزنده ي هستي باشد
آرایه ها: تناسب و تضاد در شبنم و بحر (شبنم وجود کوچکي است که جلوه اي بزرگ دارد)/ تناسب در معمّا و شرح و بيان /تضاد در بحر و آتش /نوعی جناس در درین و این و آتشین
واج آرایی:تکرار حرف «ر»و«ش»آوای«h»و«en»
معنی بیت: درراه عشق یک قطره ژاله درحکم صددریای پرازآتش است که گذشتن ازآن محال است.دریغا که این سخن پوشیده بیش ازاین شرح و تفصیل نمی پذیردوظاهراً ازشبنم به استعاره مقصودمشکلات راه عشق است که پشت سرگذاشتن آنها با گذشتن ازچندبحرآتشین برابری می کندو محال مینماید.
………………………………………………………………
4- سـرمنـزلِ فَـراغت، نتـوان ز دست دادن
ای ساروان ،فروکَش کاین رَه کَران ندارد
موضوع بیت: اولیای الهی خوف و حزن ندارند
مضمون بیت: (راه بي پايان عشق).
معنی واژگان:فراغت: آسودگي/ ساروان: ساربان/ فروکش: متوقف شو/ کران: پايان
آرایه: تناسب در سر منزل و ساروان و ره و کران و فروکش
واج آرایی:تکرارحرف«ت»و«ک»و«ز»و«ر» وآوای«an»
معنی بیت: سرای آسوده دلی را ترک نتوان کرد،ای نگهبان کاروان،همین جا بارفرو نه و رحل اقامت بیفکن که راه افزون طلبی را پایانی نیست.
………………………………………………………………
5- چنگِ خمیدهِ قامت میخوانَدَت به عِشرت
بـِشنو،که پنـدِ پیـران هیچَـت زیان ندارد
موضوع بیت: غنیمت شمردن فرصت
مضمون بیت: (غنيمت داشتن وقت و به شادي به سر بردن).
معنی واژگان:چنگ: نام سازي است که شکل آن به صورت پيران خم گشته است/ عشرت: شادي و نشاط و طرب.
آرایه ها:تناسب در چنگ و خواندن و عشرت و شنيدن / در پند پيران ايهام هست: پند چنگ و پند شاعر
واج آرایی: تکرار حرف «ت»و«ن»و«پ»و«خ»آوای«ta» و«an»
معنی بیت: چنگ با قامتي خميده و منحني تو را به عيش و خوشي فرامي خواند. پند او را بپذير، زيرا نصيحت پيران کارآزموده هيچ زياني براي تو ندارد.
…………………………………………………………………
6- ای دل طــریقِ رِنـدی از مـُحتـَسِـب بـیاموز
مست است و در حقِ او کس این گُمان ندارد
موضوع بیت: کتمان اسرار(کتمان حال و اسرار)
مضمون بیت: (طنزي درباره ي محتسب).
معنی واژگان:اي دل: عزيز من، در ديوان حافظ ترکيباتي از قبيل اي دل و اي جان و دلا و جانا خطاب به خواننده ي اشعار اوست بنابراين آن را عزيز من و عزيزم معني مي کنيم/ طريق رندي: روش زرنگي و زيرکي، اين رندي معني اصلي خود را مي دهد/ محتسب: کسي که در شهراي ايران و شهرهاي اسلامي مأمور امر و نهي شرعي بود و معمولاً مستان را حدّ شرعي مي زد، حافظ گاهي مقصودش از محتسب، امير مبارزالدين است که در اين بيت هم مي توان چنين تعبيري کرد/ مست بودن محتسب از طنزهاي حافظ است.
آرایه ها: تضاد در محتسب و مست /تضاد در رند و محتسب /تناسب در رند و مست
واج آرایی:تکرار حروف«ز»و«س»
معنی بیت: دلا،آیین زیرکی و حیله گری را از نهی کننده ازمنکرات فرا گیر که خودباده نوشیده است و هیچکس ظن نمی برد که او میخواره است و با آن که خودمیگساری می کند،دیگران راازنوشیدن می منع می کند.
……………………………………………………………….
7- احـوالِ گـنـجِ قـارون کـایّام داد بر باد
در گوشِ دل فروخوان تا زر نهان ندارد
موضوع بیت: دنیا و بی اعتباری آن-بخشش و بخل
مضمون بیت: (فاني بودن مال دنيا).
معنی واژگان:قارون: يکي از ثروتمندان زمان حضرت موسي (ع) بوده است که مورد خشم آن حضرت قرار گرفته و خود و گنجش به زمين فرو رفته اند/ ايّام: روزگار/ در گوش دل فروخوان: در نسخه بدلها «با غنچه بازگوييد» است. ضمناً اگر نسخه بدلها را ملاک کار بگيريم، دانه هاي زردي که درون غنچه ي گل سرخ است به طلا تعبير شده است
قواعد: گوش دل اضافه ي استعاري است.
آرایه ها: تناسب در گنج قارون و زر و بر باد دادن /نوعی جناس در خوان و نهان /نوعی جناس در داد و باد /نوعی جناس در زرو در
واج آرایی:تکرارآوای«آ»
معنی بیت: سرگذشت گنج قارون که به تاراج روزگاررفت درس عبرتی است،به گوش دل فرو گوی تا سیم و زرپنهان نسازد و درراه خیر صرف کند.
…………………………………………………………………..
8- گر خود رَقیب، شمع است اسرار از او بپوشان
کـان شـوخِ ســربُـریـده بـنـدِ زبـان نـدارد
موضوع بیت: کتمان اسرار
مضمون بیت: (مذمّت رقيب).
معنی واژگان: رقيب: کسي که زياد مراقبت مي کند. شوخ: بي حيا. سر بريده: براي اين که شمع شعله اش راست و درست باشد بايد فتيله ي آن را با مقراض ببرند و صاف کنند. بند زبان ندارد: اختيار زبانش را ندارد./ صفت شوخ به معني بي حيا براي شمع به اين جهت است که با روشن شدن آن، رازهاي پنهان در تاريکي برملا مي شود، بعضي هم آن را «بيقرار» معني کرده اند/ اين بيت در نسخه ي خانلري نيست
قواعد: صفت مفعولی برای شوخ و مقصودشمع است
آرایه ها:تناسب در شمع و سربریدن و بند زبان /شعلۀ شمع به زبان تشبیه شده
واج آرایی:تکرار حرف«ب»و«س»و«ش»
معنی بیت: اگرحریف تو درعشق شمع هم باشد،رازدل براوفاش مکن که آن گستاخ سرازتن جدا شده زبانش بند و بست ندارد و سرتورا آشکار می کند.
…………………………………………………………………..
9- کـس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
موضوع بیت: اولیای الهی (اولیای الهی بی نظیرند)
مضمون بیت: (مدح ممدوح).
معنی واژگان: بنده: غلام
قواعد:
آرایه ها:تضاد در بنده و شاه / در اين بيت صنعت ردالصّدر علي العجز است «کس در جهان ندارد: که در اوّل مصراع است در آخر مصراع دوم آمده است
واج آرایی:تکرار حرف«ن»و«د»
معنی بیت: کسي در دنيا بنده اي چون حافظ ندارد، زيرا هيچ کس هم مثل تو در دنيا پادشاهي ندارد.
محصول بيت ــ هيچكس در اين دنيا بندهاى چون حافظ ندارد. يعنى غلامى چون حافظ را كسى مالك نيست. به جهت اينكه هيچكس شاهى چون تو ندارد. خلاصه چون ارباب بىنظير است پس غلامش هم بىنظير مىباشد.