*غزل 124*

1-  آن که از سُنبُلِ او غالیه تابی دارد

           باز با دِلشُـدِگـان ناز و عِتابی دارد

از سَـرِ کُشتة خود می‌گُذَرَد همچون باد

           چه توان کرد، که عُمر است و شِتابی دارد

 2-  از سَـرِ کُشتة خود می‌گذری همچون باد

           چه توان کرد، که عُمر است و شِتابی دارد

3-  ماهِ خورشید نُمایَش ز پسِ پردة زُلف

           آفتابیـست که در پیش، سَحابی دارد

 چَشمِ من کرد به هَر گوشه رَوان سِیلِ سِرِشک

    تـا سـَهـــی سَـروِ تـو را تـازه به آبــی دارد

4- چَشمِ من کرد به هَر گوشه رَوان سِیلِ سِرِشک

    تـا سـَهـــی سَـروِ تـو را تـازه‌تــر آبــی دارد

5-  غمـزة شـوخِ تو خونَـم به خَطا می‌ریزد

           فُرصَتَش باد که خوش فِکرِ صَوابی دارد

 آبِ حیوان اگرآن است که دارد لبِ دوست

روشـن است این که خَضِـر بَهره سَرابی دارد

6-آبِ حیوان اگر این است که دارد لبِ دوست

روشـن است این که خَضِـر بَهره سَرابی دارد

7- چَشمِ مَخمورِ تو دارد، ز دلمِ قصدِ جگر

       تُرکِ مَست است مَگَر میلِ کَبابی دارد

8-  جـانِ بـیـمـارِ مــرا نـیسـت زِ تـو روی سـؤال

  ای خوش آن خَسته که از دوست جوابی دارد

کِـی کُنَد سویِ دلِ خستة حافظ نَظَـری ؟

           چَشمِ مستت که، به هر گوشه خرابی دارد

9-  کِـی کُنَد سویِ دلِ خستة حافظ نَظَـری ؟

           چَشمِ مستش که، به هر گوشه خرابی دارد

******************************* وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن( بحر رمل مثمن مخبون اصلم)

1-  آن که از سُنبُلِ او غالیه تابی دارد

           باز با دِلشُـدِگـان ناز و عِتابی دارد

موضوع بیت: تجلی (تجلی جمالی و جلالی گیسوی معشوق نسبت به عاشق.)

مضمون بیت: زلف معشوق/ ناز و عتاب معشوق.

معنی واژگان:سنبل: مقصود زلف معشوق است و در اينجا ذکر کلّ است به اراده ي جزء، يعني مقصود بوي و رنگ زلف است/ غاليه: چند ماده ي معطّر بوده است مانند مشک و عنبر و بان که با هم مخلوط مي کرده اند که رنگ آن سياه بوده است و عطر دلاويزي داشته است/ تاب داشتن: خشمگين و غمگين بودن، حسادت ورزيدن/ دلشدگان: عاشقان/ ناز و عتاب: با کرشمه و غمزه گذشتن و سخنان سخت امّا دلپسند با عاشق گفتن.

آرایه ها: جناس در باز با ناز /جناس در تاب با عتاب / ایهام در تاب که هم معني اصلي خود را مي دهد و هم متناسب است با زلف يعني پيچ و تاب.

واج آرایی:تکرار حرف «ب» و «ز» و آوای «آ»

معنی بیت: آنکه غالیه بر سنبل گیسوی مشکین او حسد میبرد و در تاب و خشم میشود، بار دیگر با عاشقان کرشمه و پرخاش و گله آغاز کرده است.

…………………………………………………………………..

 2-  از سَـرِ کُشتة خود می‌گذری همچون باد

           چه توان کرد، که عُمر است و شِتابی دارد

موضوع بیت: وصل و هجران(وصال زودگذر)

مضمون بیت: گذشتن يار و بي اعتنايي او به عاشقان.

معنی واژگان:کشته: در اينجا مقصود عاشق کشته شده از عشق است.

آرایه ها:تناسب در گذشتن و باد و شتاب و عمر

واج آرایی:تکرار حروف «ت» و «د» و نزدیکی مخرج آن ها.

معنی بیت: از بالین شهید عشق چون باد بتندی دور میشوی؛ کاری نتوان کرد، چه معشوق در حکم عمر است که بشتاب میگذرد و درنگ نمیکند، در این بیت صنعت التفات از حاضر(میگذری) بغایب ( شتابی دارد) مراعات شده است.

……………………………………………………………….

3-  ماهِ خورشید نُمایَش ز پسِ پردة زُلف

           آفتابیـست که در پیش، سَحابی دارد

موضوع بیت: عشق(وصف معشوق از زبان عاشق خوش است.)

مضمون بیت: چهره و زلف معشوق.

معنی واژگان:ماه: مقصود چهره ي معشوق است/ خورشيدنما: درخشان، نوراني/ سحاب: ابر

قواعد:پرده ي زلف: اضافه ي تشبيهي است که زلف به پرده تشبيه شده است/ خورشید نمایش: صفت ترکیبی، ماه موصوف

آرایه ها: تناسب در ماه و خورشيد و آفتاب و سحاب /تضاد در  آفتاب و سحاب /تضاد در  پس و پيش /تناسب در پرده و سحاب/تناسب در زلف با آفتاب و خورشید /تضاد در  ماه و خورشید

واج آرایی: تکرار حروف «ي» و «ش»

معنی بیت: ماه رخسار تو که جلوة آفتاب دارد، از پشت حجاب گیسوان گوئی مهری است که پردة ابر آن را فراگرفته باشد.

…………………………………………………………….

4- چَشمِ من کرد به هَر گوشه رَوان سِیلِ سِرِشک

    تـا سـَهـــی سَـروِ تـو را تـازه‌تــر آبــی دارد

موضوع بیت:گریه (آب و تاب و گرمی بازار معشوق از گریه ی عاشقان است.)

مضمون بیت: گريه ي عاشق و قدّ معشوق

معنی واژگان: سهي: بلند و موزون/ سرو: مقصود قدّ معشوق است

قواعد: سيل سرشک: اضافه ي تشبيهي است، سرشک به معني اشک خونين است که به سيل تشبيه شده است.

آرایه ها:تناسب در چشم و گوشه و سرشک /تناسب در  سيل و روان و سرو و آب

واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «س» و «ت»

معنی بیت: از چشم من بهر کنار سیل اشک جاری شد تا بالای چون سرو ترا آبی که از دیده میرود تازه تر و شادابتر سازد؛ در صفحة 140 جامع نسخ دیوان حافظ تألیف فرزاد « تازه بآبی» بجای « تازه تر آبی» آمده که بر متن ترجیح دارد.

…………………………………………………………………..

5-  غمـزة شـوخِ تو خونَـم به خَطا می‌ریزد

           فُرصَتَش باد که خوش فِکرِ صَوابی دارد

موضوع بیت: تجلی (عاشق به کشته شدن به دست غمزۀ معشوق با میل تن در می دهد.)

مضمون بیت: غمزه ي معشوق.

معنی واژگان:غمزه ي شوخ: کرشمه ي زيبا و دلپذير/ به خطا: بدون هيچ گناهي، اشتباهاً/ خون ريختن: کشتن/ فرصتش باد: خدا به او مجال دهد/ صواب: درست/ خوش: دلپذير

آرایه ها: تضاد در خطا و صواب

واج آرایی: تکرار حروف «خ» و «ش» و «ف»

معنی بیت: کرشمة گستاخانة چشم تو بی گناه مرا میکشد، وقت و مجال او تنگ مباد که ریختن خون عاشق بدست وی اندیشه ای درست و دلپذیرست.

…………………………………………………………….

6-آبِ حیوان اگر این است که دارد لبِ دوست

روشـن است این که خَضِـر بَهره سَرابی دارد

موضوع بیت: ترجیح صفات معشوق ازلی بر صفات معشوقان مجازی

مضمون بیت: لب دوست و آب زندگي. تفضيل و برتري لبان يار بر آب زندگي

معنی واژگان:آب حيوان: آب زندگي/ روشن است: واضع است، معلوم است/ خضر: يکي از پيغمبران بني اسرائيل که آب زندگي را خورده و عمر جاودان يافته است/ سراب: در بيابان وقتي به انتهاي آن نگاه مي کنيم به نظر مي رسد که در پايان بيابان دريايي موّاج است که وقتي به آنجا مي رسيم جز بيابان چيز ديگر نيست

قواعد: اگر: حرف ربط مفید معنی جزم و تحقیق

آرایه ها: تضاد و جناس در آب و سراب /ایهام تصدیر.

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «س»

معنی بیت: همانا لب نوشین یار آب حیات دارد و آشکارست که آب حیوان که خضر پیامبر نوشید در بر این چشمة بقا سرابی (کورآبی) بیش نیست.

…………………………………………………………….

7- چَشمِ مَخمورِ تو دارد، ز دلمِ قصدِ جگر

       تُرکِ مَست است مَگَر میلِ کَبابی دارد

موضوع بیت: تجلی(تجلی جلالی چشم محبوب.)

مضمون بیت: چشم يار.

معنی واژگان:مخمور: خمارآلود، نيم مست/ ترک مست: چشم معشوق که بر کشتن عاشق دلیرست

آرایه ها: تناسب در دل و جگر و کباب/تضاد و تناسب در مخمور و مست/ترک مست استعاره از چشم معشوق دارد/نوعی جناس در مگر با جگر /ترادف در میل و قصد

واج آرایی: تکرار حرف «م» و «د» و «ر» و «گ»

معنی بیت: دیدة خمارآلود تو بر آن سرست که جگر دل مرا خون کند، گوئی ترک مست چشم تو که در کشتن عاشق گستاخ است، بکباب جگر رغبت دارد.

……………………………………………………….

8-  جـانِ بـیـمـارِ مــرا نـیسـت زِ تـو روی سـؤال

  ای خوش آن خَسته که از دوست جوابی دارد

موضوع بیت: پیام دوست (معشوق از حال زار عاشق آگاه است.)

مضمون بیت: عاشق بيمار و معشوق بي اعتنا.

معنی واژگان:روي سؤال نيست: توانايي پرسشي ندارد/ خسته: مجروح

قواعد: خسته: صفت جانشین موصوف (عاشق)

آرایه ها: تناسب در بيمار و خسته /نوعی اسلوب معادله/تضاد در  سؤال و جواب

واج آرایی: تکرار حروف «س»،

معنی بیت: جان عاشق و بيمار من توان آن را ندارد که از تو سؤالي کند. خوشا آن عاشق دل خسته اي که از جانب معشوق پاسخي بشنود.

محصول بيت ــ جان بيمار من از تو روى سؤال ندارد كه بگويد حال و خاطر مرا بپرس. يعنى من لياقت آن را ندارم كه تو جان خسته مرا عيادت نموده حال و خاطر مرا بپرسى.

 ……………………………………………………………….

9-  کِـی کُنَد سویِ دلِ خستة حافظ نَظَـری ؟

           چَشمِ مستش که، به هر گوشه خرابی دارد

موضوع بیت: عنایت(انتظار عنایت عاشق از چشم معشوق.)

مضمون بیت: انتظار نگاه از سوي معشوق.

معنی واژگان:خسته: مجروح و غم زده/ چشم مست: چشم خمارآلود/ خراب: عاشق از خود بيخبر.

قواعد: خراب: صفت جانشین موصوف (عاشق)

آرایه ها: تناسب در نظر و چشم و گوشه /تناسب در مست و خراب

واج آرایی: تکرار حرف «ش» و «س» و «م» و  آوای «z »

معنی بیت: چشم خمار معشوق که در هر گوشه عاشق مستي دارد، کي به سوي دل آزرده و عاشق حافظ توجّه و عنايتي مي کند؟

محصول بيت ــ به سوى دل خسته حافظ كى نظر مى‌كنى؟ كه چشم مست‌ات در هر گوشه خرابى دارد، يعنى چشم مست‌ات كه عشاق بى‌نهايت زياد دارد به جان و دل خسته حافظ كى التفات مى‌كند؟ يعنى هرگز نمى‌كند به طريق استفهام انكارى.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا