- غزل شماره 12
1- ای فُروغِ ماهِ حُسن از رویِ رَخشانِ شما
آبِ رویِ خــوبـی از چاهِ زَنـَخـدانِ شما
2- عَزمِ دیـدارِ تو دارد جانِ بر لَب آمده
بازگردد یا برآید، چیست فَرمانِ شما؟
3- کس به دورِ نرگست طَرفی نَبَست از عافیت
به که نَفروشَنـد مَستوری به مَستـانِ شمـا
بختِ خواب آلود ما بیدار خواهد شد مَگَر
زان که زد بر دیده آب از رویِ رخشانِ شما
4- بختِ خواب آلود ما بیدار خواهد شد مَگَر
زان که زد بر دیده آبی رویِ رخشانِ شما
5- با صَبا همراه بفرست از رُخَت گلدستهای
بو که بوئـی بشنویم از خاکِ بُستانِ شما
6- عُمـرِتان باد و مراد، ای ساقیانِ بـَزمِ جَم
گر چه جامِ ما نَشُد پر مَی به دورانِ شما
7- دل خَرابـی میکند دلدار را آگَـه کنـید
زینهار، ای دوستان، جانِ من و جانِ شما
8- کی دهد دست این غَرَض یا رب که هَمدَستان شوند
خاطـرِمَـجـموعِ مـا ،زُلفِ پــَریـشـانِ شـما؟
9- دور دار از خاک و خون دامَن چو بر ما بُگذَری
کـَاَنـدر ایـن ره کـُشتـه بـسیارَند قُـربانِ شما
10- میکُند حافظ دُعائی، بشنو، آمینی بگو:
«روزیِ ما باد لَعلِ شَکَّراَفشانِ شما»
11- ای صبـا با ساکنـانِ شـهرِ یـزد از ما بـگو:
کِای سَرِ حق ناشناسان گویِ چوگانِ شما 12- گر چه دوریم از بِساطِ قُرب، همّت دور نیست
بـنـدة شــاهِ شـمـائیـم و ثـَنـاخـوانِ شما
ای شَـهَـنشاهِ بلند اَختَـر خدا را هِمَّتی
تا ببوسم همچو گردون خاکِ ایوانِ شما
13- ای شَـهَـنشاهِ بلند اَختَـر خدا را هِمَّتی
تا بِبوسم همچو اختر خاکِ ایوانِ شما
وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ( بحر رمل مثمن محذوف)
1- ای فُروغِ ماهِ حُسن از رویِ رَخشانِ شما
آبِ رویِ خــوبـی از چاهِ زَنـَخـدانِ شما
موضوع بیت: خداوند و صفات جمالی (خداوند، کانون همۀ خوبی ها)
مضمون بیت: (مبالغه در وصف زيبايي)
معنی واژگان: فروغ: نور، پرتو، روشنايي/ رخشان: درخشان و نوراني/ آب: جلوه و جلا و صفا با توجه به معني اصلي آب يعني آبي که از چاه مي کشند. / چاه زنخدان: گودي زيباي چانه ي خوبرويان.
قواعد: ماه حسن (اضافه ي تشبيهي): حسن و زيبايي به ماه تشبيه شده است. / روي خوبي (اضافه ي تشبيهي) خوبي و زيبايي به چهره تشبيه شده است
آرایه ها: تناسب در فروغ و ماه و رخشان/ تناسب در آب و چاه/ تناسب در روي و زنخدان / چاه زنخدان استعاره از فرورفتگی در میان چانه/ ایهام میان آبِ روی و آبروی
واج آرایی:تکرار آوای«آ»
معنی بیت: ای آنکه پرتو ماه نکوئی از فروغ مهر تابان چهرة شما و رونق جمال از جلوة چاه ذقن شماست
…………………………………………………………………..
2- عَزمِ دیـدارِ تو دارد جانِ بر لَب آمده
بازگردد یا برآید، چیست فَرمانِ شما؟
موضوع بیت: وصال (تمنّای وصال) – ادب (ادب در تمنّا)
مضمون بیت: (ديدار جانان)
معنی واژگان: عزم داشتن: قصد داشتن/ ديدن معشوق برابر است با برآمدن جان:
اين جان عاريت که به حافظ سپرده دوست
روزي رخــش ببينم و تسليم وي کنم
قواعد: بر لب آمده: صفت مرکب بمعنی فاعلی، صفتِ جان
آرایه ها: تضاد در بازگردد با برآید / جان بر لب آمده کنایه از این که طاقت و تحملم تمام شده است.
واج آرایی:تکرار حرف«د»
معنی بیت: جان بلب رسیدة این بیدل آهنگ دیدن شما را دارد، امر شما چیست؟ جان بتن بازآید یا از تن بیرون رود و بجانان تسلیم شود.
…………………………………………………………………
3- کس به دورِ نرگست طَرفی نَبَست از عافیت
به که نَفروشَنـد مَستوری به مَستـانِ شمـا
موضوع بیت: عشق و سرگشتگی (عشق و فتنۀ چشم معشوق) – مستوری و مستی
مضمون بیت: (وصف چشمان معشوق به لطيف ترين وجه)
معنی واژگان: دور: دوران، اطراف / طرف: سود و منفعت و به هم زدن چشم / طرف بستن: سود بردن، چشم بر هم نهادن / عافيت: سلامت و آرامش فکري / مستوري: تقوي و پرهيزگاري / مستوري فروختن: اظهار تقوي و پرهيز کردن / مستان: مقصود چشمان مست و خمارآلود است/ حافظ با کلمات دور و طرف و بستن بازيهاي لطيف لفظي و معنوي دارد .
قواعد: مستان: چشمان مست، صفت جانشین موصوف
آرایه ها: تضاد و جناس میان مستوري و مستان / تناسب در طرف بستن و فروختن/ طرف بستن یا طرف بربستن بکنایه یعنی سودیافتن و بهره بردن، استاد بدیع الزمان میفرمودند که شاید این کنایه از آنجا پدید آمده است که کشاورزان در کشتزار طرف یا گوشة دامن خود را برای چیدن حاصل بر کمر می بستند / نرگس استعاره از چشم
واج آرایی: تکرار حروف «س» و «ت»
معنی بیت: در دوران فتنه انگیزی نرگس چشم تو کس از پرهیزگاری و سلامت جوئی بهره و نفعی نبرده است، پس همان بهتر که بچشمان مست شما اظهار زهد و تقوی نکنند که اثربخش نتواند بود.
…………………………………………………………………..
4- بختِ خواب آلود ما بیدار خواهد شد مَگَر
زان که زد بر دیده آبی رویِ رخشانِ شما
موضوع بیت: توفیق الهی – عنایت (عنایت معشوق با عاشق ) – تجلّی
مضمون بیت: (ديدن چهره ي معشوق باعث بيداري بخت و خوشبختي است)
معنی واژگان: کسي که به چهره ي خواب آلود خود آب بزند از خواب آلودگي به در مي آيد و بيدار مي شود، اکنون شاعر مي گويد بخت خواب آلود من مثل اين که مي خواهد بيدار شود و من خوشبخت شوم زيرا که ديده ام به جمال تو روشن شد و جلوه و جلاي چهره ي تو مانند آبي است که به چهره ي بخت خواب آلود من زده شده است/ مگر: همانا
قواعد: مگر: در اینجا قید تأکید
آرایه ها: تناسب ميان خواب آلود و بيدار / تناسب در آب زدن و روي
واج آرایی: تکرار حرف«خ» و «ب»و «ر»/ تکرار آوای«آ»
معنی بیت: همانا بخت خفتة ما بیدار خواهد شد، چه فروغ روی شما اشک شوق از چشم ما روان کرد و زنگ خواب غفلت را ربود.
…………………………………………………………………..
5- با صَبا همراه بفرست از رُخَت گلدستهای
بو که بوئـی بشنویم از خاکِ بُستانِ شما
موضوع بیت: نفحات ربّانی ( طلب نفحات ربّانی کوی دوست )
مضمون بیت: (آرزوي شنيدن بويي از معشوق و کوي او)
معنی واژگان: بوکه: بُوَد که، شايد که / بشنويم: استشمام کنيم / خاک بستان: محلّ اقامت و پرورش.
قواعد: گلدسته: دستة گل، اسم مرکب / بوکه: شبه جمله، قید بمعنی کاش
آرایه ها: گلدسته استعاره از بوی خوش/ خاک بستان استعاره از کوي معشوق
واج آرایی:تکرار آوای«s»
محصول بيت ـ اى جانان از گلشن رخت همراه باد صبا دستهگلى بفرست، شاد از خاك بستانى كه تو در آن قدم نهادهاى بوى عطرى بشنويم يعنى خاك بستانى كه تو در آن قدم نهادى بوى گل مىدهد پس استشمام بوى گل رخسارت همان بوييدن خاك پايت است.
معنی بیت: اي يار، از چهره ي زيبايت گل دسته اي همراه صبا به سويم روانه کن. باشد که ما نيز از خاک گلستان تو بويي بشنويم و جاني تازه کنيم.
…………………………………………………………………..
6- عُمـرِتان باد و مراد، ای ساقیانِ بـَزمِ جَم
گر چه جامِ ما نَشُد پر مَی به دورانِ شما
موضوع بیت: بادة تجلّی ( انتظار بادۀ وصل )
مضمون بیت: (دعا و گله)
معنی واژگان: عمرتان باد: دراز زندگي باشيد و از عمر برخوردار شويد/ مراد: آرزو/ مرادتان باد: به آرزوهاي خويش برسيد / جم: شاه، شايد مقصود شاه يحيي فرمانرواي شهر يزد باشد / دوران: زمان، هنگام به گردش درآوردن جام در مجلس شرابخواري
قواعد: و: در اینجا حرف اضافه است مفید معنی معادله و برابری
آرایه ها: جناس در جم و جام / تناسب میان ساقي و بزم و جام و مي و دوران /ایهام در دوران
واج آرایی: تکرار حرف «م» و «ر» /تکرار آوای«آ»
معنی بیت: دل سخت نابسامان است و بیتابی میکند، یار را با خبر سازید، هان ای دوستان جان مرا چون جان خود بشمارید و یاری کنید.
………………………………………………………………….
7- دل خَرابـی میکند دلدار را آگَـه کنـید
زینهار، ای دوستان، جانِ من و جانِ شما
موضوع بیت:توسل – عنایت (طلب وصل از محبوب)
مضمون بیت: (به فرياد عاشق رسيدن با آگاه ساختن معشوق)
معنی واژگان: خرابي مي کند: بيقراري مي کند/ دلدار: کسي که اختيار دل در دست اوست، معشوق/ زينهار: آگاه باشيد، مواظب باشيد، احتياط کنيد.
قواعد:
آرایه ها: خرابی کردن دل کنایه است ( بی قراری کردن )/ تناسب میان دل و دلدار و جان /تناسب در دل و دلدار
واج آرایی:تکرار حرف«ن»/ تکرار آوای«آ»
محصول بيت ـ دل خرابى مىكند. يعنى اسرار را فاش مىسازد اى دوستان دلدار را آگاه كنيد البته، زيرا جان من همان جان شما است، يا خود جان من با جان شما است و هرچه كه به جان من برسد به جان شما هم همان مىرسد، حاصل سخن، دل بىقرار شده و با آه آتشين خود جهان را مىسوزاند و نابود مىكند در حالى كه شما و دلدار هم در جهان هستيد. پس دلدار را آگاه كنيد از اين موضوع كه مرحمتى به حال من بكند
معنی بیت: به معشوق که اختيار دل مرا دارد، خبر دهيد که دل بي قرار و بي تاب است. اي ياران، جان مرا چون جان خويش بدانيد و عزيز بداريد.
…………………………………………………………………
8- کی دهد دست این غَرَض یا رب که هَمدَستان شوند
خاطـرِمَـجـموعِ مـا ،زُلفِ پــَریـشـانِ شـما؟
موضوع بیت: سالک( سالک و مقام آرامش)
مضمون بیت: (آرزوي وصال در خاطر پريشان عاشق)
معنی واژگان: دست دادن: حاصل شدن/ غرض: مقصود/ همدستان: مخفف همداستان، موافق، در يک طريق رونده، حافظ عمداً مخفف يعني همدستان را به کار برده که هم با دست در دست دادن مناسبت داشته باشد و هم در آن کلمه ي دستان، جمع دست آمده باشد که زلف معشوق در دستان عاشق متبادر به ذهن شود/ خاطرِ مجموع: ذهن و دل مطمئن
قواعد: خاطر مجموع: اضافة توصیفی/ زلف پریشان : اضافة توصیفی
آرایه ها: تناسب ميان دست و همدستان/ تضادّ بين مجموع و پريشان/ تناسب ميان دستان و زلف
واج آرایی:تکرار آوای«آ»
معنی بیت: این مقصود چه زمان حاصل خواهد شد که دل آسوده بعشق ما با گیسوی آشفتة شما همراز و هم صحبت شود؟
…………………………………………………………………..
9- دور دار از خاک و خون دامَن چو بر ما بُگذَری
کـَاَنـدر ایـن ره کـُشتـه بـسیارَند قُـربانِ شما
موضوع بیت: عشق (شهید عشق)
مضمون بیت: (شهيدان راه عشق)
آرایه ها: تناسب ميان خاک و خون و کشته و ره و قربان و دور داشتن دامن
واج آرایی: تکرار حرف«ر» و «ن» / تکرار آوای«آ»
محصول بيت ـ وقتى از نزديك ماه مىگذرى دامنت را جمع كن كه آلوده خاك و خون نشود، يعنى در حالى كه دامنت را جمع مىكنى با كمال تبختر و عظمت رد شو زيرا در اين راه كه ما افتادهايم خيلى اشخاص چون ما قربانى شما شدهاند. يعنى عشاق فراوان فداى راه عشق شده و از بين رفتهاند.
معنی بیت: وقتي که از کنار ما مي گذري، دامنت را از خاک و خون جمع کن تا آلوده نشود؛ زيرا کشتگان تو در اين راه بسيارند.
…………………………………………………………………..
10- میکُند حافظ دُعائی، بشنو، آمینی بگو:
«روزیِ ما باد لَعلِ شَکَّراَفشانِ شما»
موضوع بیت: دعا ( دعا برای وصل)
مضمون بیت: (دعاي عاشق و آرزوي او)
معنی واژگان:روزي: نصيب، قسمت، بهره/ لعل: لبِ گلگون معشوق/ شکرافشان: شيرين/ آمین: ای خدا مستجاب کن و چنین باد و چنین کن، اسم فعل عربی
قواعد: لَعلِ شَکَّراَفشان : اضافة توصیفی
آرایه ها: تناسب میان دعا و آمين و باد/ تناسب در و لعل و شکرافشان / لعل استعاره از لب معشوق
واج آرایی: تکرار آوای«آ»/تکرار حرف «ن» در مصراع اول و «ش» در مصراع دوم.
محصول بيت ـ حافظ دعا مىكند اى جانان تو بشنو و آمين بگو و مضمون آن دعا اين است يعنى مضمون مصرع دوم است: نصيب ما باشد آن لب شكرافشان شما.
معنی بیت: حافظ رندانه براي خود دعا مي کند نه براي معشوق و از او مي خواهد که آمين بگويد تا لب شيرين او نصيب حافظ گردد.
…………………………………………………………………..
11- ای صبـا با ساکنـانِ شـهرِ یـزد از ما بـگو:
کِای سَرِ حق ناشناسان گویِ چوگانِ شما
موضوع بیت: خداوند (حق شناسی از او)
مضمون بیت: (عذرخواهي از مردم يزد «زندان سکندر» و اظهار ارادت به آنان و فرمانرواي آنان)
معنی واژگان:
قواعد: گوی چوگان: اضافة تخصیصی
آرایه ها: تناسب ميان سر و گوي و چوگان
واج آرایی:تکرار آوای«آ»/ تکرار حروف «ک» و «گ» و نزدیکی مخرج آن ها
معنی بیت: سر باطل پرستان ناسپاس در خم چوگان همت شما سرگشته باد، از لحاظ علم بدیع حشو ملیح است.
………………………………………………………………….
12- گر چه دوریم از بِساطِ قُرب، همّت دور نیست
بـنـدة شــاهِ شـمـائیـم و ثـَنـاخـوانِ شما
موضوع بیت: وصال (تمنّای وصال)
مضمون بیت:(عذرخواهي از مردم يزد «زندان سکندر» و اظهار ارادت به آنان و فرمانرواي آنان)
معنی واژگان: بساط به معني پهنه و محيط و فرش /قرب به معني نزديکي/ دور بودن از بساط قرب يعني ظاهراً نزديک نبودن/ همت: در اصطلاح صوفيان دعاي خير يک صوفي در حق صوفي ديگر تا به او نيروي روحي و رواني بدهد «بر سَرِ تربت ما چون گذري همّت خواه»/ ثناخوان: مداح، مدح خوان، ثناگوي
قواعد: بساط قرب: اضافه ي تشبيهي است.
آرایه ها: تناسب میان دور و بساط / تضاد در دور و قرب /بساط قرب: دستگاه قرب کنایه از دربار پادشاه است.
واج آرایی: تکرار حرف «د» و «ش» در مصراع دوم.
محصول بيت ـ اى ساكنان شهر يزد اگرچه وجودمان و تنمان از شما دور است اما همتمان دور نيست يعنى هرگز از خاطرمان محو نمىشويد و بلكه هميشه بنده شاه و دعاگوى شماييم.
معنی بیت: اگرچه از دربار شاه محروميم، ولي توجّه دل به سوي شماست. بنده و غلام شاه و دعاگوي شما هستيم.
…………………………………………………………………..
13- ای شَـهَـنشاهِ بلند اَختَـر خدا را هِمَّتی
تا بِبوسم همچو اختر خاکِ ایوانِ شما
موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت وصال از معشوق)
مضمون بیت: (نشان دادن اشتياق براي ديدن شاه)
معنی واژگان: بلنداختر: خوشبخت/ اختر: ستاره و درفش و علم. معمولاً وقتي پادشاهان وارد قصر خويش مي شدند مأمور مخصوص، درفش سلطنتي را در مقابل آنان خم مي کرده و بر زمين مي رسانيده است.
قواعد: خاک ایوان : اضافة تخصیصی
آرایه ها: ممکن است کلمه ي «اختر» در مصراع دوم را به معني درفش بگيريم که هم ايهام دارد و هم با اختر ديگر جناس کامل/ تناسب در شاه و ایوان
واج آرایی:تکرار حرف«خ» و حروف «د» و «ت» و نزدیکی مخرج آن ها.
محصول بيت ـ اى شاه بلند اختر به حق خدا يا به خاطر خدا همتى كن تا خاك ايوان چون گردون بلندت را ببوسم يعنى ايوانى كه مشابه گردون است يا همانطور كه گردون را مىبوسند ايوانت را ببوسم.
معنی بیت: اي پادشاه بلنداختر، به خاطر خدا لطفي کن تا هم چون ستاره ي آسماني خاک ايوان شما را ببوسم.