• *غزل 119*

1- دلی که غِیب نَمایَست و جامِ جم دارد

ز خاتَمی که دَمی گُم شود، چه غَم دارد

به خَط و خالِ گِدایان مَده خَزانۀ دل

به دستِ شاهوَشی ده که مُحتَرَم دارد

2- به خَط و خالِ گِدایان مَده خَزینۀ دل

به دستِ شاهوَشی ده که مُحتَرَم دارد

3- نه هر درخت تحمّل کند جفایِ خزان

غلامِ همّتِ سَروم که این قَدم دارد

4- رَسید موسِمِ آن کز طَرَب، چو نرگِسِ مست

نَهَد به پایِ قَدَح هر که شِش دِرَم دارد

زر از برایِ مَی اکنون چو گل دِریغ مدار

که عقلِ کل به صَدَت عیب متّهم دارد

زِما برایِ مَی اکنون چو گل دِریغ مدار

که عقلِ کل به صَدَت عیب متّهم دارد

5- زر از بهایِ مَی اکنون چو گل دِریغ مدار

که عقلِ کل به صَدَت عیب متّهم دارد

6- زِ سِرِّ غیب کَس آگاه نیست، قصّه مخوان

کدام مَحرَمِ دل، ره درین حرم دارد

7- دلم که لافِ تَجَرُّد زدی ،کُنون صَد شُغل

به بویِ زلفِ تو با بادِ صُبحدَم دارد

مُرادِ دل ز که جویَم که نیست دلداری

که جلوۀ نظر و شیوۀ کَرَم دارد

8- مُرادِ دل ز که پرسم که نیست دلداری

که جلوۀ نظر و شیوۀ کَرَم دارد

9- ز جِیبِ خِرقۀ حافِظ چه طَرف بِتوان بَست؟

که ما صَمَد طلبیدیم و او صَنَم دارد

*******************************

وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن( بحر مجتث مثمن مخبون اصلم)

1- دلی که غِیب نَمایَست و جامِ جم دارد

           ز خاتَمی که دَمی گُم شود، چه غَم دارد موضوع بیت: اولیای الهی(اولیای الهی به مقصد رسیدگانند و دیگر غم راه ندارند)

مضمون بیت: عاشق حقيقي و ماديّات.

معنی واژگان:غيب نما: نشان دهنده ي نهاني ها/ جام جم: جام جمشيد، جام جهان نما، جامي که وقتي در آن نگاه مي کردند همه ي جزئيات جهان را مي ديدند، دل انساني که در آن عشق حقيقي رسوخ کرده است و به کشف و شهود نائل شده باشد همچون جام جهان نماست (- سالها دل طلب جام جم از ما مي کرد – آنچه خود داشت ز بيگانه تمنّا مي کرد)/ خاتم: نگين انگشتري که از باب اطلاق جزء به کل معني انگشتري مي دهد و اشاره است به انگشتري حضرت سليمان (ع) که مايه ي قدرت و سلطنت او بود و مدّتي گم شد و او قدرت و سلطنت خود را از دست داد، در ادبيات فارسي جمشيد و سليمان گاهي به يک فرد اطلاق مي شود که در اين بيت چنين شده است/ اين خاتم در اينجا نشانه ي قدرت مادي است که براي عاشق حقيقي چندان ارزشي ندارد و از اين جهت گم شدن آن براي او اهميّتي ندارد و خودبه خود دوباره به دست مي آيد

آرایه ها: تناسب در غيب نما و جام جم / تناسب در جام جم با خاتم و گم شدن/ جناس در جام و جم /جناس در  خاتمي و دمي/جناس در  غم و جم

واج آرایی: تکرار حرف «م»و«ج»

معنی بیت: آن دل که چون جام جهان بین جمشید (سلیمان) اسرار نهان در آن نمایان می گردد و همواره در مقام کشف و شهود است،اگر انگشتری فرمانروائی وی یک زمان ناپدید شود،و به دست دیوان افتد،غمی ندارد؛ مقصود آنکه اگر یک نفس هم همّت وی به دنیا تعلق یابد،باز به حال نخستین باز می گردد،چنان که پیامبر گرامی اسلام پس از تحمل بار سنگین وحی برای تفریح خاطر به عایشه می فرمود : کلمینی یا حمیراء( ای سپید روی سخن بگو با من).

…………………………………………………………………..

2- به خَط و خالِ گِدایان مَده خَزینۀ دل

به دستِ شاه وَشی ده که مُحتَرَم دارد

موضوع بیت: دل (دل از آن خداست که دلدار حقیقی است )

مضمون بیت: معشوق زيباروي بزرگوار.

معنی واژگان: خط و خال: زيبايي هاي چهره ي زيبا/ گدايان: مقصود زيبارويان دون همّت و گداصفت است/ شاه وش: مانند شاه/ مقصود زيباروي والاهمت است/ محترم دارد: احترام بگذارد، ارزش آن را بداند/ خزينه ي دل: گنج خانه ي دل،

قواعد: شاه وش: صفت جانشین موصوف.

 آرایه ها:تضاد در گدا و شاه / تناسب در خزينه و شاه / نوعی تضاد در خزينه و گدا / ترادف ملیح در خط و خال / خزينه ي دل: دل به گنج خانه تشبيه شده است

واج آرایی:تکرار حروف «خ» و «ش»

معنی بیت: گنج دل را به سبزۀ عذار و خال هندوی آن که از نظر فضیلت تهی دست است مسپار بلکه به دست فرمانروای صاحب کمالی بده که آن را گرامی دارد و قدر بشناسد،شاید اشاره ای دارد به قول پیامبر اکرم  که فرمود: اِیّاکُم وَ خَضراءَ الدِّمَنِ( بپر هیزید از سبزۀ مزبله ) مراد آن است که از زیبائی که ظاهری آراسته و باطنی کاسته و نا پیراسته دارد باید پرهیز کرد.

…………………………………………………………………..

3- نه هر درخت تحمّل کند جفایِ خزان

غلامِ همّتِ سَروم که این قَدم دارد

 موضوع بیت:استقامت(عارف و استقامت در راه هدف )

مضمون بیت: عزم استوار آزادگان.

معنی واژگان: غلام: بنده، چاکر/ همّت: عزم استوار/اين قدم دارد: اين همّت و استقامت را دارد/

آرایه ها:تناسب در درخت و خزان و سرو /تناسب در تحمل و جفا /تناسب در قدم و تحمل

 واج آرایی:تکرار حرف«ت» و«م» در مصراع دوم وآوای «h»

 معنی بیت: هر درختی بار ستم پائیز را نتواند برد، بندۀ عزم استوار سروم که پایداری و ثبات دارد و تسلیم خزان نمی شود و همچنان سبز و خرم بر پای می ایستد.

…………………………………………………………………..

4- رَسید موسِمِ آن کز طَرَب، چو نرگِسِ مست

نَهَد به پایِ قَدَح هر که شِش دِرَم دارد

موضوع بیت: عشق(ایثارمال و جان با رغبت در راه وصال )

مضمون بیت: بهار و زمان مستي.

معنی واژگان:موسم: فصل، زمان/ طرب: نشاط و شادي/ نرگس: گلي است که داراي طبقي زرين و شش گلبرگ سفيد است که حافظ همه ي آن را به جام شراب و گلبرگها را به شش سکّه ي نقره تشبيه کرده است، صفت نرگس که معمولاً چشم معشوق به آن تشبيه مي شود، مست است/ درم: مخفف درهم است که سکه ي نقره است.

آرایه ها:تناسب در طرب و مست و قدح / تناسب در نرگس و شش درم

واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «س»

معنی بیت: هنگام آن فراز آمد که هر کس شش درم دارد ، از شادی مستانه مانند نرگس در پای جام نثار کند یعنی هر چه دارد،در وجه می صرف کند.

…………………………………………………………………..

5- زر از بهایِ مَی اکنون چو گل دِریغ مدار

               که عقلِ کل به صَدَت عیب متّهم دارد موضوع بیت: عشق(برای ملاقات خدا هرچه داری در راه او ایثار کن )

مضمون بیت: بهار فصل گل و مي.

معنی واژگان: چوگل: مانند گل، اين متمّمي است براي «مي» يعني زر از بهاي مي دريغ مدار همان گونه که از بهاي گل دريغ نمي داري، بعضي از شارحان، خُرده هاي زردي که در وسط گل وجود دارد به زر تشبيه کرده اند که گل بر کف دست نهاده و در بهاي مي (کدام مي؟) مي دهد/ مؤيّد نظر ما اين بيت حافظ است که: «رسيد مژده که آمد بهار و سبزه دميد/ وظيفه گر برسد مصرفش گل است و نبيد»/ عقل کل: صادر اوّل يا عقل اوّل که اوّلين صادر از ذات اوست/ متهّم: تهمت زده، يعني عقل کل مي گويد که اين شخص صد عيب عقلاني دارد و عقل خود را از دست داده است.

آرایه ها:نوعی جناس در گل و کل /تناسب در زر و بها و صد /تضاد در عقل کل و عیب

واج آرایی: تکرار«د»و«ت»و«ک»وآوای«gh»

معنی بیت: اینک زرو سیم را بی مضایقه برای خرید می صرف کن چنانکه گل خرج کرد ورنه خرد کامل برتو صد عیب و صد خرده گیرد ، حافظ در غزل دیگر فرماید:

احوال گنج قارون کایام داد بر باد

در گوش دل فرو خوان تا زر نهان ندارد

………………………………………………………………….

6- زِ سِرِّ غیب کَس آگاه نیست، قصّه مخوان

کدام مَحرَمِ دل، ره درین حرم دارد

موضوع بیت: عالم غیب(راز جهان هستی به جز عارف برهمه کس پوشیده است)

مضمون بیت: (راز جهان هستي پوشيده است).

معنی  واژگان:سرّ: راز/ غيب: پنهاني/ عالم نهان از نظر ما/ قصّه: افسانه، آنچه حقيقتي ندارد/ محرم دل: دل آگاه/ حرم: جايي که هرکسي را راه نمي دهند بلکه افراد معيني در آنجا راه دارند

آرایه ها:تناسب در سرّ و غيب و آگاه نيست /تناسب در حرم و محرم / جناس در محرم و حرم /تناسب در غیب و دل

واج آرایی: تکرار آواي «s» در مصراع اوّل و حرف «م» در مصراع دوم و «د»

معنی بیت: کس از رازهای نهان جهان با خبر نیست ، افسانه مگو ، هیچ واقف بر اسرار دلی را نتوان یافت که راه به سرا پردۀ غیب یافته باشد .

…………………………………………………………………..

7- دلم که لافِ تَجَرُّد زدی ،کُنون صَد شُغل

به بویِ زلفِ تو با بادِ صُبحدَم دارد

 موضوع بیت:مقام تجرّد(راهیابی به تجرد حرفی نیست عملی است)

مضمون بیت: بوي زلف يار.

معنی واژگان:لاف زدن: افتخار کردن/ تجرّد: تنهايي و گوشه گيري و عدم ارتباط با ديگران/ شغل: مشغله، گرفتاري/ باد صبحدم: باد صبا/ عاشق با باد صبا در ستيز و جدال است که چرا بوي زلف يار را به اطراف مي پراکند/بوی:ایهام از دو معنا دارد، بو و آرزو

آرایه ها: تضاد در شغل و تجرّد / تناسب در بوي و زلف و باد صبحدم /ایهام جناس در لاف و زلف

واج آرایی:تکرار حروف «ل» و «ب»و«د»

معنی بیت: دل من که ادعا می کرد، به مقام وارستگی و سبکباری رسیده است ، اینک به آرزوی بوی گیسوی تو صد گونه سر وکار با نسیم سحری دارد و تعلق خاطر بدان مینماید.

…………………………………………………………………..

8- مُرادِ دل ز که پرسم که نیست دلداری

که جلوۀ نظر و شیوۀ کَرَم دارد

 موضوع بیت: اولیای الهی (درمدعیان کمال یافت نمی شود )

مضمون بیت: (به دنبال معشوق زيبا و بزرگوار).

معنی واژگان:مراد دل: آرزوي دل/ دلدار: معشوق، دلبر/ جلوه ي نظر: باعث زيبا شدن منظر/ شيوه ي کرم: راه و رسم بخشش و بزرگواري

آرایه ها:تناسب در دل و نظر /جناس در دل و دلدار /تناسب در جلوه و شیوه /تناسب در پرسیدن و کرم

 واج آرایی:تکرار حروف «ک» و «م»و«د»و«ر»

معنی بیت: اکنون دلنوازی نتوان یافت که روشن بین باشد و نظر عنایتش تجلی کند تا خواستۀ دل را از او بجویم.

………………………………………………………………….

9- ز جِیبِ خِرقۀ حافِظ چه طَرف بِتوان بَست؟

که ما صَمَد طلبیدیم و او صَنَم دارد

موضوع بیت: مدعی(صوفیان مدعی به توحید راه نیافتند )-صمد در برابر صنم

مضمون بیت: دنياي پُر از ريا و غيرقابل اعتماد.

معنی واژگان:جيب: گريبان/ خرقه: لباس صوفيانه که از پاره هاي پارچه هاي مختلف به هم دوخته مي شد/ طرف بستن: سود بردن/ صمد: خداي بي نياز، يکي از اسمهاي خدا/ صنم: بت/ اشاره به تنزيه و تجسيد و اعتقاد به آن «گفتم صنم پرست مشو با صمد نشين – گفتا به کوي عشق همين و همان کنند»

آرایه ها:تضاد در  صمد و صنم

واج آرایی:تکرارآوای«s»و«t»و«z»وحرف«ب»

معنی بیت: از دلق ریایی حافظ صرفه ای نتوان برد،چه ما از حافظ خدای بی نیاز بی همتا راخواستیم ولی او بت پرست است یعنی شرک خفی میورزد اگر چه به ظاهر خود را صمدپرست میخواند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا