- *غزل 115*
1- درختِ دوستی بِنشان که کامِ دل به بار آرَد
نَهـال دُشمَـنی بَرکَن که رَنجِ بیشِمار آرد
2- چو مـِهمانِ خَـراباتـی، به عِـزَّت باش با رِندان
که دردِ سر کَشی جانا گَرَت مَستی خُمار آرد
3- شبِ صُحبت غَنیمت دان که بعد از روزگارِ ما
بَسی گردش کند گردون بسی لَیل و نَهار آرد
4- عَماری دارِ لِیلی را که مَهدِ ماه در حُکم است
خدا را در دِل اندازَش که بر مَجنون گُذار آرد
5-بهارِ عُمـر خواه ای دِل وَگَرنه این چَمَن هَر سال
چو نسرین صد گُل آرد بار و چون بُلبُل هِزار آرَد
6- خدا را چون دلِ ریشَم قَراری بَست با زُلفَت
بـِفَرما لَعلِ نـوشـین را که زودَش با قرار آرد
خدا را چون دلِ ریشَم قَراری بَست با زُلفَت
بـِفَرما لَعلِ نـوشـین را که حالَش با قرار آرد
در این باغ اَر خدا خواهد دِگَر پیرانه سَر حافظ
نشـیند بـر لـَبِ جـویی و،سَـروی در کِنار آرد
7- در این باغ از خدا خواهد دِگَر پیرانه سَر حافظ
نشـیند بـر لـَبِ جـویی و،سَـروی در کِنار آرد
******************************
وزن غزل:مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن(بحر هزج مثمن سالم)
1- درختِ دوستی بِنشان که کامِ دل به بار آرَد
نَهـال دُشمَـنی بَرکَن که رَنجِ بیشِمار آرد
موضوع بیت: دوست و دشمن(توصیه ی عارفان به دوستی و نهی از دشمنی.)
مضمون بیت: دوستي و دشمني.
معنی واژگان: نشاندن: کاشتن، غرس کردن/ کام: آرزو/ ببار آرد: ميوه بدهد/برکن: از زمين بيرون آور، بکن
قواعد: درخت دوستي: اضافه ي تشبيهي است/نهال دشمني: اضافه ي تشبيهي است/ جالب توجه است که حافظ دوستي را به درخت و دشمني را به نهال (درخت نورس) تشبيه کرده است.
آرایه ها:تناسب در درخت و نشاندن و ببار آوردن و نهال و برکن / تضاد در دوستي و دشمني / تضاد در بنشان و برکن /تضاد در کام و رنج/ در کل بيت موازنه است.
واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ر» و «ب» و «ت» و «ک»
معنی بیت: درخت دوستي را بکار تا به آرزوي دل برسي و نهال دشمني را هرچند که اندک باشد، از بيخ برکن؛ زيرا رنج بسيار در پي دارد.
محصول بيت ــ درخت دوستى بنشان يعنى با همه كس دوستى كن تا دل به مراد خود برسد يعنى دوستى با همه نتيجهاش حصول مراد دل است. خلاصه وقتى با همه مردم دوست باشى مراد دلت دست مىدهد و نهال دشمنى را بركن. يعنى با هيچ كسى دشمنى نكن زيرا عداوت با مردم پشيمانى بسيار بار مىآورد. يعنى وقتى دشمنى كنى بالطبع خودت ناراحت مىشوى و پشيمان مىگردى. خواجه در اين بيت ترغيب به دوستى نموده و از دشمنى مىترساند.
…………………………………………………………………..
2- چو مـِهمانِ خَـراباتـی، به عِـزَّت باش با رِندان
که دردِ سر کَشی جانا گَرَت مَستی خُمار آرد
موضوع بیت: ادب(ادب سالک نسبت به درگاه عارفان کامل)
مضمون بیت: روش مهمان خرابات.
معنی واژگان: دردسر: يعني يک معني آن زحمت و رنج است و معني ديگر آن سر درد ناشي از خماري است/به عزّت باش: عزت و احترام بگذار/ رندان: کساني که ظاهر بد و باطن نيکو دارند و از عمر خويش در راه رسيدن به حقيقت حق کاملاً استفاده مي کنند، خرابات چون مرکز بيريايي است يکي از مکانهايي است که جايگاه رندان است/ خمار: حالت مست پس از آن که نشأة شراب از سر او پريد/
قواعد: حرف «ي» در خراباتي فعل ربطي است يعني «هستي».
آرایه ها: تناسب در خرابات و رندان و مستي و خمار و دردسر / نوعی تضاد در مستي و خمار/نوعی جناس در باش و باد / ایهام در دردسر
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: چون درمیکده مهمان باشی،با حریفان میگسار به احترام رفتارکن،چه پس از مستی به خمار گرفتار خواهی شدواگرادب را مراعات نکرده باشی به تو باده نخواهند داد و جان من ناگزیرازتحمل رنج خمار میشوی وبه ایهام مقصودآن است که اگربه مستی غرورگرفتارشوی دچارخماروناکامی و شکست خواهی شد.
…………………………………………………………………..
3- شبِ صُحبت غَنیمت دان که بعد از روزگارِ ما
بَسی گردش کند گردون بسی لَیل و نَهار آرد
موضوع بیت: غنيمت شمردن فرصت – دنیا و بی اعتباری آن
«بسی تیر و مرداد و اردیبهشت/ بیایاد که ما خاک باشیم و خشت »(سعدی)
مضمون بیت: غنيمت شمردن فرصت عمر.
معنی واژگان:صحبت: مصاحبت، همنشيني/ غنيمت دان: فرصت شمار، مغتنم بشمار/ روزگار ما: زمان ما، زمان زندگي ما/ گردون: آسمان، فلک/ ليل و نهار: شب و روز
قواعد: شب صحبت: اضافۀ مفیدظرفیت.
آرایه ها: تناسب در شب و روزگار و گردون و ليل و نهار / نوعی جناس در گردش و گردون /
تناسب در گردش و روزگار/ترادف در روزگار با گردون /تضاد در ليل و نهار /تضاد در شب و روز.
واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ر» و «ت» و «د» و «ن»
معنی بیت: شب هم نشيني و وصال را مغتنم بدان، زيرا بعد از سپري شدن عمر و روزگار ما هم چنان گردش فلک ادامه دارد و شب و روزهاي بسياري در پي هم مي آيند و مي روند.
محصول بيت ــ خواجه به طريق خطاب عام مىفرمايد: شب مصاحبت را غنيمت بدان كه بعد از زمان ما فلك خيلى دور خواهد زد و روزها و شبهاى بسيارى خواهد گذشت، مىخواهد بگويد كه مصاحبت شبانه را با احبا و دوستان غنيمت بدان كه بعد از ما روزگار به همان منوال سابق بهطور ثابت به كار خود ادامه خواهد داد و شب و روز دنبال هم رفت و آمد خواهند كرد.
…………………………………………………………………..
4- عَماری دارِ لِیلی را که مَهدِ ماه در حُکم است
خدا را در دِل اندازَش که بر مَجنون گُذار آرد
موضوع بیت: عنایت (تمنای عاشق بر گذر معشوق بر او.)
مضمون بیت: گذار معشوق بر عاشق.
معنی واژگان:عماري: کجاوه، پالکي، صندوقي که روي مرکب (اسب و شتر) مي گذاشتند و معمولاً زنان در آن مي نشستند/ عماري دار: مقصود راهنماي مرکب است که افسار مرکب را مي گرفته است و آن را به جلو مي برده/ ليلي: از عرائس شعر فارسي و عربي است و او ليلي دختر سعد است که پسر عمويش قيس پسر مُلَوَّح معروف به مجنون عاشق او بوده است/ مهد: کجاوه، تخت روان/ ماه: مقصود همان ليلي است که تشبيه به ماه شده است/ در حکم راست: در اختيار دارد/ خدا را: در ديوان حافظ اين ترکيب گاهي به جای خدايا به کار مي رود/ در دل اندازش: به خاطرش خطور ده/ گذار آرد: عبور کند/ در زمان قديم عقيده داشتند که ديوانگان در زير نور ماه آشفته تر مي شوند و گاهي اين آشفتگي مثبت است و باعث آرامش آنها مي شود/
آرایه ها:تناسب در عماري و مهد و گذار آوردن /تناسب و تلمیح و مثل در لیلی و مجنون
واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «د»
معنی بیت: به نگهبان هودج لیلی که تخت روان ماه زیبایان(لیلی) به فرمان اوست،ای شنونده تو را به خدایادآوری کن که برمجنون گذری کند.
…………………………………………………………………..
5-بهارِ عُمـر خواه ای دِل وَگَرنه این چَمَن هَر سال
چو نسرین صد گُل آرد بار و چون بُلبُل هِزار آرَد
موضوع بیت: عنایت (تمنای سلامتی و شادابی عمراز خداوند)
مضمون بیت: شادابي دل نه شادابي جهان.
معنی واژگان:بهار عمر: موقع شادابي و نشاط عمر/ اي دل: عزيز من/ چمن: باغ/ نسرين: گلي است سفيدرنگ که نوعي از آن صد برگ است و تناسب دارد با اين بيت/ گل: در اينجا مطلق گل است نه گل سرخ/ آرد بار: ببار مي آورد، سبز مي کند.
آرایه ها: تناسب در بهار و چمن و هر سال و نسرين و گل و بلبل / تناسب در صد و هزار /تناسب در هزار و بلبل زيرا نوعي از بلبل را هزار يا هزاردستان مي گويند/ تناسب در عمر و سال/چمن مي تواند استعاره از روزگار و جهان باشد.
واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «ن»
معنی بیت: دلا،به اندیشۀ عشرت باش و خوشی و درازی عمرطلب کن والا طبیعت از سیرخود باز نمی ایستد واین گلزار هرساله خواه ناخواه مانند نسرین گلهای بسیار می پروردو مانند هزاردستان هزارپرندۀ خوش خوان به باغ فرا می خواند.
………………………………………………………………….
6- خدا را چون دلِ ریشَم قَراری بَست با زُلفَت
بـِفَرما لَعلِ نـوشـین را که زودَش با قرار آرد
موضوع بیت: عنایت (تمنای عاشق بی قرار از معشوق برای قرار یافتن.)
مضمون بیت: دل عاشق و زلف معشوق.
معنی واژگان:خدا را: براي خدا/ ريش: مجروح، خسته/ قرار بستن: عهد و پيمان بستن/ لعل نوشين: لبان شيرين/ يا قرار آرد: يکي اين که آن را به آرامش دعوت کند و ديگر آن که آن را بر سر عهد و پيمان آورد
آرایه ها: تناسب در بستن و زلف /تناسب در قرار و زلف /تناسب در دل و قرار /تناسب در لعل و دل /تناسب در قرار بستن و فرمودن و لعل نوشين و قرار آوردن /ایهام در یاقرارآرد
واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «ش»
معنی بیت: چون دل خستۀ من با گیسوی تو عهد محبت استوارکرده است،برای رضای خدا به لعل لب شیرین خود بگو که با بوسه ای دل ما را آرامشی بخشد.
…………………………………………………………………..
7- در این باغ از خدا خواهد دِگَر پیرانه سَر حافظ
نشـیند بـر لـَبِ جـویی و،سَـروی در کِنار آرد
موضوع بیت: وصل و هجران(تمنای وصال.)
مضمون بیت: آرزوي حافظ.
معنی واژگان: پيرانه سر: به هنگام پيري/ سرو: مقصود معشوق سرو قد است/ باغ هم مي تواند معني حقيقي خود را بدهد و هم به معني اين دنيا باشد.
آرایه ها: تناسب درباغ و لب جوي و سرو و کنار /سروی:به استعاره مراد یاری سرو قامت.
واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «د» و «خ»
معنی بیت: حافظ از خدا مي خواهد که بار ديگر به هنگام پيري در اين باغ بر لب جويبار بنشيند و سرو بلند بالايي را در کنار بگيرد.
محصول بيت ــ در اين باغ دنيا حافظ در هنگام پيرى از خدا مىخواهد كه دوباره كنار چشمهاى بنشيند و سروى در كنار خود بگيرد يعنى در لب چشمه با يك جانان بنشيند و عيش و عشرت نمايد.