غزل 80
*غزل 80* 1- عیبِ رندان مَکُن، ای زاهدِ پاکیزه سِرِشت که گُناهِ دگران بـر تـو نَخواهَـنـد نوشت 2- من اگر نیکم و گر بد، تو برو خود را باش هر کسی آن …
*غزل 80* 1- عیبِ رندان مَکُن، ای زاهدِ پاکیزه سِرِشت که گُناهِ دگران بـر تـو نَخواهَـنـد نوشت 2- من اگر نیکم و گر بد، تو برو خود را باش هر کسی آن …
* غزل 79 * 1- کُنون که میدَمَد از بوستان نَسیمِ بهشت من و شرابِ فَرَح بخش و یارِ حورسرشت 2- گـِدا چـِرا نَـزَنـَـد لافِ سـَلـطَنَـت امــروز که خِیمه سایة ابر است …
* غزل 78 * دیدی که یار جُز سرِ جور و ستم نداشت بِشکَست عَهد و از غمِ ما هیچ غـم نداشت 1- دیدی که یار جُز سرِ جور و ستم نداشت …
* غزل 77 * 1- بُلبُلی برگِ گُلی خوش رنگ در مِنقار داشت و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت 2- گفتمش در عِینِ وَصل ایـن ناله و فریاد چیست؟ …
*غزل 76* 1- جز آستانِ تواَم در جهان پناهی نیست سرِ مرا به جُز این در حَواله گاهی نیست عَدو چو تیغ کَشَد من سِپَر بیَندازم که تیرِ ما به جز از ناله ای …
*غزل 75* 1 – خوابِ آن نرگِسِ فَتّانِ تو بیچیزی نیست تابِ آن زلفِ پَریشانِ تو بیچیزی نیست 2- از لَبَت شیر، رَوان بود که من میگفتم این شَکَر گِردِ نَمَکدانِ تو بیچیزی نیست …
* غزل 74 * 1- حاصلِ کارگَهِ کـون و مَـکان این همـه نیست باده پیش آر که اَسبابِ جَهان این همه نیست 2-از دل و جـان شَـرَفِ صحـبتِ جانان غَرَض است غَرَض این است …
*غزل 73* 1- روشَن از پرتوِ رویت نَظَری نیست که نیست مِنَّتِ خاکِ دَرَت بر بَصَری نیست که نیست ناظرِ رویِ تو صاحِب نَظَرانند،ولی سِرِّ گیسویِ تو در هیچ سَری نیست که نیست 2- …
* غزل 72 * 1- راهیست راهِ عِشق که هیچَش کِناره نیست آن جا جُز آن که جان بِسِپارَند چاره نیست 2- هَر گَه که دل به عشق دَهی، خوش دَمی بود …