شماره 371
شماره 371 1- درس سحر: درس صبحگاه، آموخته هاي سحري و الهامات غيبي. خواجه در جاي ديگر مي فرمايد: مرو به خواب، که حافظ به بارگاهِ قبول ز وِردِ نيم شب و درسِ صبحگاه …
شماره 371 1- درس سحر: درس صبحگاه، آموخته هاي سحري و الهامات غيبي. خواجه در جاي ديگر مي فرمايد: مرو به خواب، که حافظ به بارگاهِ قبول ز وِردِ نيم شب و درسِ صبحگاه …
شماره 370 1- صلاح: خير و نيکي و پرهيزکاري. صلاگفتن: دعوت کردن و فراخواندن به مهماني و بزم. دور: ايهام دارد: 1- گرداگرد و اطراف 2- روزگار و زمان. نرگس: – 5 / 24. …
شماره 369 1- چشم داشتن: کنايه از توقّع و انتظار داشتن، اميد و آرزو داشتن. خود: «حرف ربط، وليکن، امّا.» (لغت نامه) ما از دوستان انتظار کمک و ياري داشتيم، ولي آنچه را که …
شماره 368 1- ميخانه: – فرهنگ. گشاد: گشايش – 10 / 16. مراد: حاجت و آرزو. برخيز و بيا تا از ميکده و خرابات گشايشي براي کار خود طلب کنيم. سر راه دوست بنشينيم …
شماره 367 1- فتوي (فتوا): – 7 / 244. پير مغان: پير ميکده و طريقت – فرهنگ. نديم: يار و هم دم موافق. سخن و فتوايي قديمي از پير مغان به ياد دارم و …
شماره 366 1- ما: مجازاً انسان ها. در: درگاه، در اينجا استعاره از دنيا. حشمت: مقام، جاه و جلال. بد حادثه: اتّفاق و حادثه ي ناگوار، شايد اشاره داشته باشد به رانده شدن آدم …
شماره 365 1- روي و ريا: ظاهرسازي و رياکاري. روزگار مديدي است که به راه غم عشقت رو کرده ايم و ظاهرسازي و رياکاري مردم را به کناري نهاده ايم. 2- طاق: مطلق سقف، …
شماره 364 1- بي غمان: کنايه از کساني که به سبب عاشقي از غم هاي مادّي فارغ اند و اسير تعلّقات پست دنيوي نيستند. دل از دست دادن: کنايه از دل به کسي دادن …
شماره 363 1- درد: – فرهنگ. درد عشقم از معشوق است و درمان آن نيز به دست اوست و دل و جانم هم فداي او شد. 2- آن (مصراع اوّل): – 1 / 125. …