شماره 19

شماره 19 1- نسيم سحر: باد صبحگاهي – صبا در فرهنگ. آرام گه: منزل و محلّ آسايش، مکان امن. مه: کوتاه شده ي ماه، استعاره از معشوق زيبا. عاشق کش: معشوقي که با عاشق …

شماره 19 ادامه مطلب »

شماره 18

شماره 18 1- عيد: مراد عيد فطر در پايان ماه رمضان است – 1 / 131. مواعيد: جمعِ ميعاد، وعده ها و قرارها. مرواد: فعل دعايي است، الهي از ياد نرود و فراموش نشود. …

شماره 18 ادامه مطلب »

شماره 17

شماره 17 1- آتش دل: کنايه از عشق. جانانه: معشوق و محبوب هم چون جان عزيز. کاشانه: آشيانه، خانه ي کوچک، در اينجا استعاره از سينه، و خانه به قرينه ي مصراع اوّل استعاره …

شماره 17 ادامه مطلب »

شماره 16

شماره 16 1- خم: هلال و قوس. کمان: استعاره از ابرو. خم در کمان انداختن: کمان را کشيدن و تير در زه آن گذاشتن، در اينجا مراد گره بر ارو زدن و عتاب کردن. …

شماره 16 ادامه مطلب »

شماره 15

شماره 15 1- شاهد: – 7 / 11. قدسي: ملکوتي و بهشتي. کشيدن بند نقاب: کنايه از برداشتن نقاب و روبند. مرغ بهشتي: پرنده ي بهشتي، استعاره از معشوق زيبا. دانه و آب دادن: …

شماره 15 ادامه مطلب »

شماره 14

شماره 14 1- خوبان: جمعِ خوب، زيبارويان. غريب: تنها و بي کس، دور از وطن، مسکين: بيچاره و بي نوا. به دنبال دل رفتن: کنايه از عاشق شدن. گفتم اي پادشاه زيبارويان، بر اين …

شماره 14 ادامه مطلب »

شماره 13

شماره 13 1- دميدن: طلوع کردن، ظاهر شدن. کلّه: پرده، خيمه. کلّه بستن سحاب: خيمه زدن ابر در آسمان. صبوح: شراب صبحگاهي. اصحاب: جمعِ صاحب، ياران. بين صبح و صبوح صنعت اشتقاق است. خواجه …

شماره 13 ادامه مطلب »

شماره 12

شماره 12 1- فروغ: پرتو و روشنايي. ماه حسن: اضافه ي تشبيهي، خوبي و حسن به ماه تشبيه شده است. رخشان: درخشان و تابان. آبرو: قد و اعتبار. خوبي: زيبايي. چاه: مقابل راه، گودي …

شماره 12 ادامه مطلب »

شماره 11

شماره 11 1- نور باده: فروغ و تلألؤ مي. افروختن: روشن کردن. در نگاه شاعر نور شراب، روشن کننده ي جام تاريک است. مطرب: به طرب آرنده، رامشگر و نوازنده. گفتن: «در اصطلاح موسيقي، …

شماره 11 ادامه مطلب »

اسکرول به بالا