شماره 82
شماره 82 1- ترک: در شعر فارسي نماد معشوق زيبا و غارتگر است. پري چهره: داراي چهره اي مانند پري، زيبارو – 2 / 64. دوش: ديشب. خطاي اوّل به معني اشتباه و نادرست …
شماره 82 1- ترک: در شعر فارسي نماد معشوق زيبا و غارتگر است. پري چهره: داراي چهره اي مانند پري، زيبارو – 2 / 64. دوش: ديشب. خطاي اوّل به معني اشتباه و نادرست …
شماره 81 1- چمن: سبزه و گياه، مجازاً باغ. مرغ چمن: کنايه از بلبل. گل نوخاسته: گل سرخ نوشکفته و تازه رسته، نوخاسته صفت گل است که به قرينه ي «ناز کم کن» طنز …
شماره 80 1- رندان: جمعِ رند و رند شخصي که ظاهرش در ملامت و باطنش در سلامت باشد – فرهنگ. زاهد: پارسا، بي ميل به دنيا – زهد در فرهنگ. پاکيزه سرشت: داراي سرشت …
شماره 79 1- دميدن: وزيدن. نسيم: باد ملايم، باد صبا و نسيم سحر، بوي خوش. «واو» در مصراع دوم «واو» ملازمت و همراهي است. فرح بخش: نشاط آور و شادي بخش. حور: زن بهشتي، …
شماره 78 1- سر چيزي داشتن: به فکر چيزي بودن، قصد و آهنگ چيزي کردن. ديدي که معشوق کاري جز ظلم و ستم در سر نداشت و عهد و پيماني را که با ما …
شماره 77 1- بلبل: از پرندگان خوش آوازي است که در شعر فارسي رمز عاشق نالان است و معشوق او گل سرخ مي باشد. برگ (مصراع دوم): ايهام دارد: 1- برگ گل (گلبرگ) که …
شماره 76 1- آستان: درگاه و پيشگاه. حواله گاه: ايهام دارد: 1- محلّ بازگشت و سپردن 2- گردشگاه و محلّ تفريح. اي معشوق، در جهان به جز درگاه تو پناهي ندارم و جز درِ …
شماره 75 1- خواب: استعاره از خماري چشم معشوق. نرگس: – 5 / 24. فتّان: فتنه انگيز، سخت زيبا و دل فريب. بي چيزي نيست: بي علّت و حکمت نيست، بيهوده و بي حال …
شماره 74 1- کارگه: کارگاه، محلّ کار. کون و مکان: جهان و همه ي موجوداتي که در اوست. کارگاه کون و مکان: اضافه ي تشبيهي، جهان مادّي از نظر خلق و ايجاد، به کارگاه …