شماره 118

شماره 118 1- جم: جمشيد و نيز لقبي براي حضرت سليمان بوده است – 4 / 28. مدام: پيوسته و در معني شراب که در اينجا مراد نيست، با جام ايهام تناسب و بين …

شماره 118 ادامه مطلب »

شماره 117

شماره 117 1- دور: ايهام دارد: 1- گرداگرد، اطراف 2- زمان و عصر. فراغ داشتن: بي نياز بودن. سرو: درختي است هميشه سبز که در ادبيات فارسي، شاعران قد و قامت معشوق را بدآن …

شماره 117 ادامه مطلب »

شماره 116

شماره 116 1- حسن: جمال و زيبايي – فرهنگ. خط: موهاي تازه رسته اي که گرد رخسار خوب رويان برآمده باشد – فرهنگ. دوست: معشوق و محبوب. نظر: نگاه، توجّه. محقّق: راست و درست، …

شماره 116 ادامه مطلب »

شماره 115

شماره 115 1- درخت دوستي: اضافه ي تشبيهي، دوستي به درخت مانند شده است. نشاندن: کاشتن. کام دل: مراد و آرزوي دل. نهال دشمني: اضافه ي تشبيهي، دشمني به نهال کوچک مانند شده است. …

شماره 115 ادامه مطلب »

شماره 114

شماره 114 1- هما: – 2 / 104. مقام: جا و مکان. اگر بر کوي ما گذر کني، چنان احساس خوشبختي مي کنيم که گويي آن مرغ هما که سايه اش موجب سعادت است، …

شماره 114 ادامه مطلب »

شماره 113

شماره 113 1- بنفشه: – 6 / 16. دوش: ديشب. گل: گل سرخ. خوش: خوب. تاب دادن: ايهام دارد: 1- پيچ و تاب دادن. 2- آزردن و خشمگين کردن. طرّه: موي جلوي پيشاني، زلف …

شماره 113 ادامه مطلب »

شماره 112

شماره 112 1- گل: گل سرخ. نسرين: – 7 / 52. مسکين: گدا و بيچاره. آن کس که به چهره ي زيباي تو رنگ گل قرمز و نسرين سفيد را داد، مي تواند به …

شماره 112 ادامه مطلب »

شماره 111

شماره 111 1- عکس روي تو: تصوير چهره ي تو و در اصطلاح عرفاني، پرتو و تجلّي الهي و «تو» در اينجا مراد معشوق ازلي يعني خداست. چو: چون، وقتي که. آيينه ي جام: …

شماره 111 ادامه مطلب »

شماره 110

شماره 110 1- پيرانه سر: قيد زمان است، سر پيري، هنگام پيري. عشق جواني: 1- با «ياي» وحدت يعني عشق به يک جوان. با «ياي» مصدري يعني عشق به دوران جواني. به درافتادن: فاش …

شماره 110 ادامه مطلب »

اسکرول به بالا