شماره 136
شماره 136 1- حلقه ي زلف: چين و شکن و پيچ و تاب زلف. زلف دوتا: دو رشته ي زلف، زلفي که از وسط به دو قسمت شده باشد يا زلف خميده و پيچ …
شماره 136 1- حلقه ي زلف: چين و شکن و پيچ و تاب زلف. زلف دوتا: دو رشته ي زلف، زلفي که از وسط به دو قسمت شده باشد يا زلف خميده و پيچ …
شماره 135 1- چو باد: مانند باد شتابان و به سرعت. عزم: قصد و آهنگ. ضمير متّصل «ش» در «خوشش» به «يار» برمي گردد. هم چون باد به کوي معشوق خواهم رفت و نفس …
شماره 134 1- بلبل: در اينجا استعاره از حافظ – 1 / 77. خون دل خوردن: کنايه از رنج و درد فراوان کشيدن. گل: گل سرخ، در اينجا استعاره از فرزند خواجه. غيرت: – …
شماره 133 1- صوفي: پيرو طريقت تصوّف – فرهنگ. حقّه: ظرف کوچک که در آن جواهر و اشياي قيمتي گذارند، صندوقچه ي کوچک، دُرج، جعبه ي کوچک از لوازم کار شعبده بازان که از …
شماره 132 1- آب روشن مي: اضافه ي تشبيهي، شراب از حيث زلالي و پاکي، به آب صاف و روشن مانند شده است. عارف: دانا و شناسنده. طهارت کردن: پاک گردانيدن و در اينجا …
شماره 131 1- ترک فلک: اضافه ي تشبيهي، فلک از نظر غارت و بيدادگري، به ترک مانند شده است و ترک در ادبيات فارسي، مظهر غارتگري است – 3 / 3. خواجه از روزه …
شماره 130 1+- بلبل: – 1 / 77. صبا: نسيم صبحگاهي – فرهنگ. عشق: بزرگ ترين و محوري ترين سخن عارفان است و آن عبارت است از شوق و دوست داشتن شديد – فرهنگ. …
شماره 129 1- نهيب: گزند و آسيب. حادثه: پيشامد و اتّفاق بد و ناگوار. اگر شراب، غم و اندوه دل را از ياد و خاطر ما نبرد، گزند پيشامدهاي بد و ناگوار اساس هستي …
شماره 128 1- نگار: – 6 / 15. رخت: مجازاً بار و بنه. رخت بردن: کنايه از نقل مکان کردن، بين بخت و رخت جناس لاحق است. در شهر، معشوق زيبايي نيست تا دل …