شماره 154

شماره 154 1- راه: از اصطلاحات موسيقي، نغمه و آهنگ. ساز: ايهام دارد: 1- به هر نوع آلت موسيقي و دستگاه و آهنگ گفته مي شود. 2- مطابق، برابر. او: آن، به کار بردن …

شماره 154 ادامه مطلب »

شماره 153

شماره 153 1- خسرو خاور: پادشاه مشرق، استعاره از خورشيد. علم: پرچم و بيرق. علم زدن: پرچم را برافراشتن، کنايه از فتح کردن و مسلّط شدن. مرحمت: لطف و مهرباني. اميدواران: منتظران و آرزومندان. …

شماره 153 ادامه مطلب »

شماره 152

شماره 152 1- ازل: زمان بي آغاز، ابتداي خلقت – 1 / 24. پرتو: نور و روشنايي. حسن: جمال و زيبايي – فرهنگ. تجلّي: از اصطلاحات عرفاني است و در لغت به معني آشکار …

شماره 152 ادامه مطلب »

شماره 151

شماره 151 1- يک سر: سراسر، تمام، همگي. دلق: لباس ژنده اي که درويشان به تن کنند – خرقه در فرهنگ. همه ي عالم ارزش اين را ندارد که لحظه اي را با غم …

شماره 151 ادامه مطلب »

شماره 150

شماره 150 1- از اين دست: ايهام دارد: 1- از اين شيوه و بدين طريق 2- با اين دست زيبا. به جام انداختن: در جام ريختن. عارفان: جمعِ عارف، دانايان و شناسندگان. شرب: نوشيدن. …

شماره 150 ادامه مطلب »

شماره 149

شماره 149 1- مهر: عشق و محبّت و در معني خورشيد که در اينجا مراد نيست، با ماه در «مه رو» ايهام تناسب است. برگرفتن: «تحمّل کردن، ستدن» (لغت نامه). ز هر در: به …

شماره 149 ادامه مطلب »

شماره 148

شماره 148 1- قدح: جام و پياله ي شراب. بتان: جمعِ بت و بت استعاره از معشوق زيبارو که عاشق، او را تا حدّ پرستش مي پرستد. هنگامي که معشوق من جام شراب به …

شماره 148 ادامه مطلب »

شماره 147

شماره 147 1- نسيم: بوي خوش. باد صبا: نسيم صبحگاهي – صبا در فرهنگ. دوش: ديشب – 3 / 142. ديشب بوي خوش نسيم صبحگاهي خبر آورد که روز رنج و غم پايان يافت. …

شماره 147 ادامه مطلب »

شماره 146

شماره 146 1- صبا: نسيم صبحگاهي – فرهنگ. زلف: گيسو – فرهنگ. شوريده: شيدا و آشفته. در کار آوردن: به کار واداشتن، به شوق آوردن. بين صبا، سحر و بو و بين زلف و …

شماره 146 ادامه مطلب »

اسکرول به بالا