شماره 172

شماره 172 1- عشق: بزرگ ترين و محوري ترين سخن عارفان است و آن عبارت است از شوق و دوست داشتن شديد – فرهنگ. حيرت: سرگشتگي و سرگرداني – فرهنگ. نهال حيرت: اضافه ي …

شماره 172 ادامه مطلب »

شماره 171

شماره 171 1- دوش: ديشب. جناب: آستان، درگاه. آصف: آصف بن برخيا، وزير حضرت سليمان که به حکمت شهرت داشت. اين نام در ادبيات فارسي به صورت لقبي براي وزيران به کار رفته است. …

شماره 171 ادامه مطلب »

شماره 170

شماره 170 1- زاهد: پارسا، بي ميل به دنيا – زهد در فرهنگ. خلوت: گوشه نشيني – عزلت در فرهنگ. دوش: ديشب. ميخانه: – فرهنگ. از سر چيزي گذشتن: کنايه از ترک کردن. با: …

شماره 170 ادامه مطلب »

شماره 169

شماره 169 1- کمک و دوستي در کسي نمي بينم، بر سر ياران چه آمده است؟ دوستي کي تمام شد؟ دوستداران کجا رفتند؟ 2- آب حيوان: – آب حيات در فرهنگ. خضر: 8 / …

شماره 169 ادامه مطلب »

شماره 168

شماره 168 1- گداختن: ذوب شدن و رنج بسيار بردن. کار دل تمام شدن: کنايه از رسيدن به معشوق. آرزوي خام: آرزوي ناپخته و غير ممکن و دست نيافتني. بين سوختن و گداختن تناسب …

شماره 168 ادامه مطلب »

شماره 167

شماره 167 1- ستاره: استعاره از شاه شجاع. ماه مجلس شدن: کنايه از مايه ي رونق مجلس شدن و گل سرسبد جمع شدن. رميده: رنجيدن و گريزان. نکته اي در اين بيت قابل ذکر …

شماره 167 ادامه مطلب »

شماره 166

شماره 166 1- فرقت: جدايي. فال زدن: فال گرفتن، غيب گويي کردن و فال به معني شگون و پيش بيني نکوست. اختر: در اينجا مراد ستاره سعد است، اگر هنگام دعا يا خواهش و …

شماره 166 ادامه مطلب »

شماره 165

شماره 165 1- مهر: عشق و دوستي. قضاي آسمان: حکم الهي، سرنوشت. عشق و دوستي به زيبارويان سياه چشم از سر من بيرون نخواهد رفت. سرنوشت الهي اين گونه است و تغيير نخواهد يافت. …

شماره 165 ادامه مطلب »

شماره 164

شماره 164 1- باد صبا: نسيم صبحگاهي نفس باد صبا: اضافه ي تشبيهي، باد صبا به نفس تشبيه شده است و يا استعاره ي مکنيّه است، باد صبا به کسي مانند شده است که …

شماره 164 ادامه مطلب »

اسکرول به بالا