شماره 181

شماره 181 1- سرو: درختي است هميشه سبز که در ادبيات فارسي، شاعران قد و قامت معشوق را بدآن تشبيه کرده اند. چمان: نازان و خرامان. بالا: قد و قامت. دست به دامن شدن: …

شماره 181 ادامه مطلب »

شماره 180

شماره 180 1- پسته: استعاره از دهان خندان معشوق. خنده زدن: تمسخر کردن، ريشخند کردن. حديث: داستان و افسانه. يک شکر خنديدن: يک خنده ي زيبا و شيرين کردن. اي معشوقي که لب خندان …

شماره 180 ادامه مطلب »

شماره 179

شماره 179 1- «چنان» به روزگار خوش و عشرت و «چنين» به زمان پر از غم و اندوه حاضر اشاره است و بين آن دو صنعت اشتقاق و از جهتي جناس لاحق است. مژده …

شماره 179 ادامه مطلب »

شماره 178

شماره 178 1- حرم: – 5 / 56. دانستن: توانستن، باخبر بودند. بين محرم و حرم جناس زايد و بين کار و انکار صنعت شبه اشتقاق و نيز نوعي جناس زايد است. عرفا رازداري …

شماره 178 ادامه مطلب »

شماره 177

شماره 177 1- چهره برافروختن: چهره را سرخ و گلگون کردن، چهره را زينت و آرايش کردن. آيينه ي اسکندر: – 11 / 5. اين گونه نيست هرکس که چهره ي خود را آراست، …

شماره 177 ادامه مطلب »

شماره 176

شماره 176 1- دولت بيدار: بخت و اقبال خوش و نيک که مقابل بخت خفته است. بالين: آنچه به هنگام خفتن زير سر نهند، بالش و متّکا. خسرو شيرين: ايهام دارد: 1- شاه خوب …

شماره 176 ادامه مطلب »

شماره 175

شماره 175 1- صبا: نسيم صبحگاهي – فرهنگ. تهنيت: شادباش گفتن و مبارک باد. پير مي فروش: پير ميکده، پير مغان که در نظر حافظ قطب و راهنماست – پير مغان در فرهنگ. موسم: …

شماره 175 ادامه مطلب »

شماره 174

شماره 174 1- صبا: نسيم صبحگاهي – فرهنگ هدهد: – 1 / 90. طرف: جانب، سو. سبا: شهري ات در يمن – 1 / 90، در شعر فارسي معمولاً استعاره از ديار معشوق است. …

شماره 174 ادامه مطلب »

شماره 173

شماره 173 1- خم ابرو: هلال و قوس ابرو – 11 / 69. حالت: وجد و شور، خوشي و سرمستي. محراب: جايي در مسجد که امام در آنجا نماز مي گزارد که با نماز …

شماره 173 ادامه مطلب »

اسکرول به بالا