شماره 280

شماره 280 1- چو: چون، وقتي که. برشکستن: پريشان کردن و پيچ و تاب دادن. صبا: نسيم صبحگاهي. عنبر: – 5 / 58. بيت را دو گونه مي توان معنا نمود: 1- وقتي که …

شماره 280 ادامه مطلب »

شماره 279

شماره 279 1- چه نيکوست شيراز و وضع و حال بي مانند آن. خدايا، آن را از نابودي حفظ کن. 2- رکن آباد: – 2 / 3. لوحش الله: جمله ي دعايي است که …

شماره 279 ادامه مطلب »

شماره 278

شماره 278 1- زور: قدرت، کنايه از قدرت مستي شراب. شراب تلخي مي خواهم که قدرت مستي اش چنان باشد که پهلوانان را از پا درمي آورد، تا لحظه اي از دنيا و جار …

شماره 278 ادامه مطلب »

شماره 276

شماره 276 1- پنج روي: کنايه از مدّت اندک. صحبت: مصاحبت و هم نشيني. خار هجران: اضافه ي تشبيهي، هجران از جهت آسب رساندن، به خار تشبيه شده است. بلبل: – 1 / 77. …

شماره 276 ادامه مطلب »

شماره 275

شماره 275 1- صوفي: پيرو طريقت تصوّف – فرهنگ. گل چيدن: گل را از بوته چيدن، کنايه از تماشا کردن و لذّت بردن. مرقّع: رقعه ها و پاره هاي به هم دوخته شده، کنايه …

شماره 275 ادامه مطلب »

شماره 274

شماره 274 1- دور لاله: ايهام دارد: 1- روزگار و فصل روييدن لاله. 2- اطراف و گرداگرد لاله. لاله: – 9 / 58. قدح: جام و پياله ي شراب. بوي: ايهام دارد: 1- رايحه …

شماره 274 ادامه مطلب »

شماره 273

شماره 273 1- شفيق: مهربان. حريف: يار يک دل و يک رنگ، دوست هم پياله و باده نوش. بين شفيق و رفيق جناس لاحق است. اگر يار دل سوز و مهربان هستي، در عهد …

شماره 273 ادامه مطلب »

اسکرول به بالا