شماره 298

شماره 298 1- غش: کدورت، دُرد شراب. شفيق: مهربان و دل سوز. مدام: پيوسته و دايم و در معني شراب که در اينجا مراد نيست، با مي ايهام تناسب است. زهي: شبه جمله است، …

شماره 298 ادامه مطلب »

شماره 297

شماره 297 1- خامه: ني و قلم. زبان خامه: استعاره ي مکنيّه که مراد نوک قلم است که پس از تراشيده شدن به شکل زبان است. سر چيزي يا کاري داشتن: کنايه از قصد …

شماره 297 ادامه مطلب »

شماره 296

شماره 296 1- طالع: – 3 / 54. دامن کسي را به کف آوردن: کنايه از رسيدن و متوسّل شدن به کسي. زهي: شبه جمله است که براي تحسين و تعجّب به کار مي …

شماره 296 ادامه مطلب »

شماره 295

شماره 295 1- بو: ايهام دارد: 1- اميد و آرزو 2- نسيم و رايحه. شدن: رفتن. بلبل: – 1 / 77. بي دل: عاشق و دل باخته. دماغ: مغز، خاطر و انديشه. سحرگاه با …

شماره 295 ادامه مطلب »

شماره 294

شماره 294 1- وفا: – 2 / 90. عشق: بزرگ ترين و محوري ترين سخن عارفان است و آن عبارت است از شوق و دوست داشتن شديد – فرهنگ. خوبان: جمعِ خوب، زيبارويان. سربازان: …

شماره 294 ادامه مطلب »

شماره 293

شماره 293 1- ابداع: آفرينش. کاخ ابداع: اضافه ي تشبيهي، ابداع و آفرينش به کاخ رفيع و بلند مانند شده است که در اينجا مراد آسمان است. خاور: مشرق. شمع خاور: استعاره از خورشيد. …

شماره 293 ادامه مطلب »

شماره 292

شماره 292 1- شاه شجاع: – مقدّمه و بيت 2 غزل 167. به شکوه و عظمت و جاه و مقام شاه شجاع سوگند مي خورم که به خاطر مال و مقام دنيا با کسي …

شماره 292 ادامه مطلب »

شماره 291

شماره 291 1- بخت: اقبال و سعادت. ورطه: بيابان و غرقاب، هلاکت و جاي هلاکت. رخت: بار و بنه و اسباب خانه، جامه. رخت بيرون کشيدن: کنايه از کوچ کردن، عزيمت کردن. ما در …

شماره 291 ادامه مطلب »

شماره 290

شماره 290 1- درويش: فقير و بي نوا. شکاري: شکارشده، استعاره از دل. دلم گريزان شد و من بيچاره نمي دانم که بر سر آن دل شکارشده ي حيران و شيدا چه آمده است؟ …

شماره 290 ادامه مطلب »

اسکرول به بالا