شماره 325

شماره 325 1- دست دادن: کنايه از به دست آمدن، حاصل شدن، ميسّر گشتن، فرصت و توفيق يافتن. نگار: – 6 / 15. لوح: صفحه و هر چيز پهن که بتوان بر روي آن …

شماره 325 ادامه مطلب »

شماره 324

شماره 324 1- گره در کار افتادن: کنايه از مشکل شدن و پيچيده گشتن کار، خواجه ايهامي به عاشق شدن و گرفتاري دل در زلف يار دارد و نيز اشاره اي به گره دار …

شماره 324 ادامه مطلب »

شماره 323

شماره 323 1- دست کوته: کنايه از ناتواني و تهي دستي. زير بار بودن: کنايه از رنج و مشقّت داشتن و اندوهگين بودن. بالابلندان: کنايه از خوش قد و قامت. بين کوته و بالا …

شماره 323 ادامه مطلب »

شماره 322

شماره 322 1- خيال: تصوّر چيزي در ذهن هنگامي که در پيش چشم نباشد، تصوير معشوق. نقش: عکس و تصوير. کارگاه: – 6 / 320. کارگاه ديده: اضافه ي تشبيهي، ديده به کارگاه مانند …

شماره 322 ادامه مطلب »

شماره 321

شماره 321 1- خسته دل: آزرده دل و غم ديده. هر چند پير و آزرده دل و ناتوانم، ولي هرگاه که به ياد چهره ي تو مي افتم، جوان مي شوم. 2- همّت: – …

شماره 321 ادامه مطلب »

شماره 320

شماره 320 1- سيل اشک: اضافه ي تشبيهي، اشک به سيل مانند شده است. راه کسي را زدن: کنايه از مانع حرکت و سدّ راه کسي شدن. نقش: نشان و اثر، عکس و تصوير. …

شماره 320 ادامه مطلب »

شماره 319

شماره 319 1- مذهب: آيين و مسلک.رندان: جمعِ رند و رند شخصي که ظاهرش در ملامت و باطنش در سلامت باشد – فرهنگ. فتوا: – 7 / 244. سال ها از مذهب رندان پيروي …

شماره 319 ادامه مطلب »

شماره 318

شماره 318 1- درد: – فرهنگ. مرا مي بيني و هر لحظه درد عشق مرا افزون مي کني و تو را مي بينم و پيوسته اشتياقم نسبت به ديدارت بيشتر مي گردد. 2- در …

شماره 318 ادامه مطلب »

شماره 317

شماره 317 1- آشکارا مي گويم و از سخن خود شاد و خرسندم که مطيع عشقم و از دل بستگي به هر دو جهان آزاد و رها هستم. سرم به دُنيي و عُقبي فرونمي …

شماره 317 ادامه مطلب »

اسکرول به بالا