شماره 352

شماره 352 1- شدن: گذشتن، رفتن. ميخانه: – فرهنگ. فقر: – 9 / 39. اهل دولت: اهل سعادت و اقبال، دولتمندان و توانگران. از نگاه خواجه در ميخانه نوعي سعادت و خوش اقبالي است؛ …

شماره 352 ادامه مطلب »

شماره 351

شماره 351 1- حاشا: شبه جمله است که براي انکار و تنزيه به کار مي رود، دور است، هرگز. موسم گل: وقت بهار. لاف زدن: مدّعي چيزي يا کاري بودن. بيت داراي استفهام انکاري …

شماره 351 ادامه مطلب »

شماره 350

شماره 350 1- توبه: – 1 / 141. استخاره: خير و نيکي از خدا خواستن، متوسّل شدن به قرآن مجيد براي انجام و يا عدم انجام کاري. بهار: – 6 / 235. بيت داراي …

شماره 350 ادامه مطلب »

شماره 349

شماره 349 1- دوش: ديشب. سودا: – 1 / 36. از سر بيرون کردن: کنايه از دور کردن و کنار گذاشتن. مجنون: ديوانه که با سودا و زنجير تناسب است. ديشب با خود گفتم …

شماره 349 ادامه مطلب »

شماره 348

شماره 348 1- ديده دريا کردن، کنايه از اشک بسيار ريختن و گريستن شديد. به صحرا افکندن: کنايه از دور انداختن. دل به دريا افکندن: کنايه از بي باکانه و بي پروا به کاري …

شماره 348 ادامه مطلب »

شماره 347

شماره 347 1- صنم: بت و بت استعاره از معشوق زيبارو که عاشق، او را تا حدّ پرستش مي پرستد. شبگير: سحرگاه. اي معشوق زيبا و دل فريب، با غم عشق تو چه چاره …

شماره 347 ادامه مطلب »

شماره 346

شماره 346 1- رند: لاابالي گري و بي قيد، رسوايي – فرهنگ. شاهد: – 7 / 11. ساغر: جام و پياله ي شراب. محتسب: – 1 / 41. من نه آن رندي نيستم که …

شماره 346 ادامه مطلب »

شماره 345

شماره 345 1- سرو: درختي است هميشه سبز که در ادبيات فارسي، شاعران قد و قامت معشوق را بدآن تشبيه کرده اند. سنبل: – 5 / 81. عارض: چهره، دو طرف گونه و صورت. …

شماره 345 ادامه مطلب »

شماره 344

شماره 344 1- طلب: خواستن، جستجو کردن – فرهنگ. شفاعت: خواهشگري و پاي مردي، درخواست. مدّت زيادي است که در طلب يار طي طريق مي کنم و سعي فراوان مي نمايم و براي رسيدن …

شماره 344 ادامه مطلب »

اسکرول به بالا