شماره 361

شماره 361 1- خاک پاي آن کسي را که مرا چون خاک راه از روي ستم پايمال کرد و نابود ساخت، مي بوسم و عذرخواه قدمش هستم که براي پايمال کردن من به زحمت …

شماره 361 ادامه مطلب »

شماره 360

شماره 360 1- منزل ويران: خانه ي خراب، سرا و منزل خراب، ممکن است استعاره از شهر يزد باشد. اگر از اين جاي ويران و خراب به سوي خانه و زادگاه خود بروم، عاقل …

شماره 360 ادامه مطلب »

شماره 359

شماره 359 1- منزل ويران: با توجّه به بيت سوم استعاره از شهر يزد است و به طور کلّي مي توان آن را استعاره از دنيا نيز دانست. جانان: معشوق و محبوب هم چون …

شماره 359 ادامه مطلب »

شماره 358

شماره 358 1- کران: پايان و انتها. ارغوان: – 5 / 14. درباره ي غم بردن شراب – 8 / 149. براي غم و اندوه روزگار که هيچ پاياني ندارد، دوايي جز شراب سرخ …

شماره 358 ادامه مطلب »

شماره 357

شماره 357 1- خرابات: – فرهنگ. مغان: پيشوايان و موبدان دين زردشتي. نور خدا: تجلّي و جلوه ي حق. در قرآن در قسمتي از آيه ي 35، سوره ي نور (24) از نور بودن …

شماره 357 ادامه مطلب »

شماره 356

شماره 356 1- از دست برخاستن: کنايه از امکان داشتن و ميسّر بودن. وصل: پيوند با محبوب – فرهنگ. جام وصل: اضافه ي تشبيهي، وصل به جام تشبيه شده است. باغ عيش: اضافه ي …

شماره 356 ادامه مطلب »

شماره 355

شماره 355 1- حاليا: حالا، اکنون. وقت: از اصطلاحات صوفيه است و آن، حال و وصفي است که بر سالک مستولي مي گردد – فرهنگ. مصلحت وقت: – 5 / 48. رخت: لباس، وسايل …

شماره 355 ادامه مطلب »

شماره 354

شماره 354 1- رخنه: شکاف و سوراخ، عيب و فساد. چشم بيمار: چشم خمار و نيم باز. درد چيدن: کنايه از تيمارداري و درد ديگري را بر خود گرفتن، «قدما مي پنداشتند که با …

شماره 354 ادامه مطلب »

شماره 353

شماره 353 1- عشق: بزرگ ترين و محوري ترين سخن عارفان است و آن عبارت است از شوق و دوست داشتن شديد – فرهنگ. شاهد: – 7 / 11. ساغر: جام و پياله ي …

شماره 353 ادامه مطلب »

اسکرول به بالا