شماره 334

شماره 334 1- زلفين: «مو و حلقه ي گيسو» (لغت نامه). گوي و چوگان: – 1 / 108. «بازم» در مصراع اوّل به معني «باز مرا و دوباره براي من» و در مصراع دوم …

شماره 334 ادامه مطلب »

شماره 333

شماره 333 1- نماز شام: نماز مغرب که هنگام غروب آفتاب خوانده مي شود. شام غريبان: اوّلين شبي که در غربت گذرانيده مي شود که شبي دلگير است. مويه: گريه و زاري. قصّه پرداختن: …

شماره 333 ادامه مطلب »

شماره 332

شماره 332 1- غمزه: – 8 / 249. چشم بيمار: چشم خمار و مست. اي معشوق، با مژگانت بر دل عاشق من تير عشوه و غمزه را مزن که من در برابر چشم زيبا …

شماره 332 ادامه مطلب »

شماره 331

شماره 331 1- منّت پذيرفتن: سپاس گزاري کردن، رهين نعمت بودن. اگر معشوق، مرا با شمشير بکشد، مانعش نمي شوم و اگر مرا با تير بزند، سپاس گزار او خواهم بود. 2- کمان ابرو: …

شماره 331 ادامه مطلب »

شماره 330

شماره 330 1- جان سپردن: جان دادن، مردن. خواجه معشوق خود را به صبح، تبسّم او را به روشنايي صبح و خود را به شمع سحر مانند کرده است و مي فرمايد: اي معشوق، …

شماره 330 ادامه مطلب »

شماره 329

شماره 329 1- جوزا: در اينجا مراد، صورت فلکي جبّار است و او را به صورت مردي کمربسته و شمشير بر دست گرفته تخيّل کرده اند. کمر او را نطاق خوانند و خواجه در …

شماره 329 ادامه مطلب »

شماره 328

شماره 328 1- خاطر: فکر و انديشه، دل. عاطر: خوش بو و معطّر. بين خاطر و عاطر جناس لاحق است. اي کسي که خاک آستان تو به مانند تاج سر من است و در …

شماره 328 ادامه مطلب »

شماره 327

شماره 327 1- جانان: معشوق و محبوب هم چون جان عزيز. هواداران: عاشقان و دوست داران. با معشوق عهد و پيماني بسته ام که تا زنده ام، عاشقان و دوست داران کوي او را …

شماره 327 ادامه مطلب »

شماره 326

شماره 326 1- نهان خانه: خانه اي که دور از چشم اغيار باشد، حرم سرا، اندروني خانه. نهان خانه ي عيش: خلوت سراي عيش و شادي. صنم: بت و بت استعاره از معشوق زيبارو …

شماره 326 ادامه مطلب »

اسکرول به بالا